هوشمند سازی انرژی: فرصت طلایی برای فرار از تاریکی
صنعت برق ایران بر سر یک دو راهبزنگاه تاریخی قرار دارد. از یکسو، مواجهه با چالشهای ساختاری عمیق مانند فرسودگی نیروگاهها، رشد نامتوازن تقاضا و وابستگی به سوختهای فسیلی است. از سوی دیگر، فرصت بیبدیلی برای گذار به سمت یک سیستم پایدار، هوشمند و کارآمد از طریق فناوریهای نوینی مانند ذخیرهسازی انرژی و شبکههای هوشمند پیش رو دارد. حرکت به سمت این فناوریها دیگر یک انتخاب تجملی نیست، بلکه یک ضرورت حیاتی برای تضمین امنیت انرژی و پایداری اقتصادی کشور است.
شبکه هوشمند و سیستمهای ذخیرهسازی انرژی، دو رکن به هم پیوسته این تحول هستند. شبکه هوشمند با ایجاد جریان دوسویه اطلاعات و انرژی، امکان مدیریت پویا و بهینه را فراهم میآورد. ذخیرهسازهای انرژی، به ویژه باتریها، در این اکوسیستم نوین نقش تثبیتکننده و انعطافدهنده کلیدی را ایفا میکنند. این پیوند اجتنابناپذیر، توان حل اساسی برخی از بحرانهای کنونی صنعت برق را دارد. این فناوریها میتوانند شکاف روزافزون بین تولید و مصرف را که ناشی از رشد ۳۸ درصدی دوره اوج مصرف در مقابل توسعه تنها ۲۲ درصدی نیروگاههاست، مدیریت کنند. آنها همچنین با جذب انرژی مازاد در ساعات کمباری و تزریق آن در اوج مصرف، از فروپاشی شبکه در ساعات بحرانی جلوگیری میکنند. از سوی دیگر، با توجه به برنامههای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، این فناوریها پاسخی ضروری به مشکل متناوب بودن منابعی مانند خورشید و باد هستند و پایداری و قابلیت اطمینان شبکه را در صورت ورود گسترده این منابع تضمین میکنند. در نهایت، تولید پراکنده و ذخیرهسازی محلی، وابستگی به انتقال توان از مسافتهای طولانی را کاهش داده و تلفات شبکه را به حداقل میرساند.
با این حال، مسیر تحقق این چشمانداز با موانع متعددی روبروست. مهمترین چالش، فرسودگی شدید زیرساختهای موجود است، به طوری که نزدیک به ۶۵ درصد از نیروگاههای حرارتی کشور از عمر مفید استاندارد خود عبور کردهاند. این نیروگاههای قدیمی، در بهترین حالت راندمانی حدود ۳۱ درصد دارند، در حالی که نمونههای مدرن جهانی به راندمان ۵۰ تا ۶۰ درصد دست مییابند. این مسئله، هم مصرف سوخت را به شدت افزایش میدهد و هم فشار مضاعفی بر شبکه وارد میکند. افزون بر این، چالشهای اقتصادی و مدیریتی، توسعه را با کندی مواجه ساخته است. تداوم نظام یارانهای سنگین که قیمت حاملهای انرژی را به شدت تحریف کرده، نه تنها موجب مصرف بیرویه شده، بلکه منابع مالی لازم برای نوسازی را از بین برده است. تحریمها و محدودیت بودجه نیز دسترسی به فناوری روز و سرمایه مورد نیاز را مختل کرده است. در کنار اینها، ناکافی بودن اقدامات انجامشده در قیاس با مقیاس بحران مشهود است. اگرچه پروژههایی مانند توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر کوچک یا احداث نیروگاه ذخیرهساز ۷ مگاواتی خورشیدی در جریان است، اما این اقدامات در حدی نیست که بتواند تغییری ساختاری ایجاد کند.
تجربه جهانی به وضوح نشان میدهد که آینده انرژی در گرو همین فناوریهاست. کشورهایی مانند ایالات متحده با برنامهریزی برای توسعه ۱۲۶ گیگاوات ذخیرهساز جدید، چین با نصب حدود ۷۱ گیگاوات ظرفیت باتری و نیروگاهی، و آلمان با پیادهسازی شبکههای هوشمند پیشرفته و توسعه هیدروژن سبز، در حال تعریف دوباره معماری سیستم قدرت خود هستند. این گذار سریع، نه یک مدل زودگذر، بلکه نشاندهنده یک تحول بنیادین در نگرش به تولید، مصرف و مدیریت انرژی است.
بنابراین راه پیش روی صنعت برق ایران، نیازمند یک تحول نهادی و فناورانه همزمان است. این مسیر با بازنگری اساسی در مدلهای اقتصادی و قیمتگذاری انرژی آغاز میشود تا منابع مالی لازم آزاد شده و انگیزه برای بهرهوری ایجاد گردد. جذب
سرمایهگذاری خصوصی داخلی و خارجی از طریق ایجاد بسترهای شفاف و اطمینانبخش، گام بعدی است. در گام سوم، باید برنامهای الزامآور و زمانبندیشده برای خروج تدریجی نیروگاههای فرسوده از مدار و جایگزینی آنها با ظرفیتهای نوین تعریف و اجرا شود. در نهایت، تمامی این اقدامات باید در چارچوب یک برنامه توسعه یکپارچه و هوشمند قرار گیرد که پیوند ارگانیک بین تولید پراکنده، شبکههای هوشمند و سیستمهای ذخیرهسازی انرژی را طراحی و هدایت کند.
در نهایت باید تأکید کرد که گذار به سمت یک سیستم برق پایدار و هوشمند، فراتر از یک تصمیم فنی صرف، یک انتخاب راهبردی برای آینده امنیت انرژی، حفاظت از محیط زیست و رفاه اقتصادی ایران است. این گذار اگرچه پیچیده و پرچالش است، اما با ارادهای راسخ، برنامهریزی واقعبینانه و بهرهگیری از دانش و تجربه جهانی، نه تنها امکانپذیر، که اجتنابناپذیر است. آینده از آن کشوری است که بتواند انرژی را هوشمندانه تولید، ذخیره و مدیریت کند.
ادامه روند فعلی مبتنی بر سوخت فسیلی و زیرساختهای فرسوده، به معنای تشدید بیثباتی، هزینههای اقتصادی سرسامآور و از دست رفتن فرصتهاست. در مقابل، سرمایهگذاری راهبردی و برنامهریزیشده در شبکه هوشمند و ذخیرهسازهای انرژی، تنها مسیر ممکن برای ادغام مطمئن انرژیهای تجدیدپذیر، مدیریت کمآبی و تأمین برق پایدار است. موفقیت در این مسیر مستلزم اراده برای بازنگری در مدلهای اقتصادی، جذب سرمایه و فناوری، و اجرای یک برنامه نوآورانه ملی است. چرا که آینده روشن ایران در گرو هوشمندسازی انرژی امروز آن است.
مهدی خانمیرزائی
کارشناس حوزه انرژی





