قسطی شدن مایحتاج روزمره/ وقتی پدر شرمنده سفره خانه می شود
پرستو - شیرمحمدی: در روزگاری نهچندان دور، تامین نان و گوشت سفره خانواده دغدغهای نبود، اما امروز، شرایط اقتصادی بهگونهای رقم خورده که حتی خرید اقلام ضروری زندگی نیز به اقساط و چکهای بلندمدت گره خورده است. این وضعیت، فشار مضاعفی بر دوش پدران خانواده گذاشته و گاه آنان را در برابر عزیزترینهایشان شرمنده میسازد.
ورود نیازهای اولیه به چرخه اقساط
در نظامهای اقتصادی سالم، فروش اقساطی معمولاً به کالاهای غیرضروری یا لوکس اختصاص دارد. اما در شرایط کنونی، اقساطی شدن اقلامی، چون مواد غذایی پایه، نشاندهنده آن است که بخش قابل توجهی از جامعه توانایی تأمین فوری نیازهای اولیه خود را از دست دادهاند این امر حاکی از گسترش فقر و کاهش قدرت خرید اقشار متوسط و پایین جامعه است.
پیامدهای روانی و اجتماعی تبلیغات معیشتی
تبلیغات مکرر فروش اقساطی کالاهای اساسی، فراتر از یک ابزار بازاریابی، بهتدریج بر روان جمعی جامعه تأثیر میگذارد. مواجهه مداوم با چنین پیامهایی میتواند احساس فقر، ناامنی و ناکامی را در میان شهروندان، بهویژه طبقه متوسط، تشدید کند. این احساسات ممکن است به کاهش اعتماد به نفس، افزایش اضطراب و شکلگیری نگرانیهای مزمن درباره آینده منجر شود.
فشار اقتصادی و شرمندگی پدران در برابر خانواده
این وضعیت، بیش از همه بر دوش پدران خانواده سنگینی میکند، کسانی که همواره خود را مسئول تامین نیازهای اولیه خانه میدانند. بسیاری از آنها با وجود تلاش شبانهروزی، در برابر خواستههای ساده فرزندانشان احساس شرمندگی میکنند. شرمندگیای که نه از کمکاری، بلکه از ناتوانی در برابر تورم افسارگسیخته و کاهش قدرت خرید ناشی میشود.
زنگ خطری برای جامعه
قسطی شدن کالاهای خوراکی، زنگ خطری است برای جامعهای که امنیت غذاییاش در معرض تهدید قرار گرفته است. این شرایط نهتنها معیشت، بلکه کرامت انسانی را نیز تحت تاثیر قرار داده و نیازمند توجه جدی سیاستگذاران اقتصادی است.
بررسی این پیامد از نظر جامعه شناس اجتماعی
علیرضا شریفی یزدی، جامعهشناس اجتماعی، در گفتوگو با خبر نگار برنا، با اشاره به گسترش بیلبوردهای تبلیغاتی فروش قسطی کالاهای اساسی در سطح شهر، بیان میکند: رواج تبلیغ «برنج قسطی» و «گوشت قسطی» بیانگر آن است که ابتداییترین نیازهای معیشتی مردم نیز وارد چرخه اقساط شدهاند، موضوعی که نه نشانه رفاه بلکه بازتابی روشن از وخامت شرایط اقتصادی کشور است.
وی تاکید میکند: بخش قابل توجهی از جامعه زیر خط فقر قرار دارد و سطح درآمدها به هیچوجه پاسخگوی تامین بهموقع نیازهای اولیه نیست.
شریفی یزدی خاطرنشان میکند: در نظام سرمایهداری، تبلیغات عموما متوجه کالاهای لوکس و مصرفی رقابتی است، اما آنچه امروز در کشور مشاهده میشود، تبلیغ اقساطی مایحتاج اساسی زندگی است.
امری که به گفته او پیامدهای روانی و اجتماعی گستردهای به همراه دارد.
شریفی یزدی تصریح میکند: گردانندگان این نوع تبلیغات، کمتر دغدغه وضعیت معیشتی مردم را دارند و بیش از هر چیز در پی بهرهبرداری از شرایط موجود و تامین منافع فردی خود هستند.
شریفی یزدی با اشاره به آثار روانی این فضا بر جامعه، تشریح میکند: مواجهه مداوم شهروندان با چنین پیامهایی، احساس فقر، ناامنی، ناکامی و خودکمبینی را بهویژه در میان طبقه متوسط تشدید میکند.
به گفته او، مخاطب اصلی این تبلیغات، اقشار میانی جامعهاند، گروهی که در معرض این هراس قرار میگیرند که اگر امروز نه، فردا خود نیز به جمع نیازمندان مطلق خواهند پیوست.
شریفی یزدی در ادامه به پیامدهای این وضعیت در نهاد خانواده میپردازد و تبیین میکند: در خانوادههای سنتی ایرانی، اقتدار پدر عمدتا از جایگاه شغلی و میزان درآمد او سرچشمه میگیرد.
وی توضیح میدهد؛ زمانی که پدر خانواده ناچار میشود برای تامین نیازهای اولیه، در حضور همسر و فرزندان درخواست خرید قسطی یا حساب دفتری کند، نخستین آسیب متوجه اقتدار او خواهد شد.
وی یادآور میشود: تضعیف این اقتدار، تاثیرات منفی دامنهداری بر روابط درونخانوادگی بر جای میگذارد، بهگونهای که فرزندان، پدر را کمتر بهعنوان مرجع راهنما میپذیرند و توصیههای او درباره مسیر تحصیل، شغل و آینده زندگی را با تردید مینگرند.
شریفی یزدی میافزاید: این وضعیت، افزون بر فشار روانی بر پدر، احساس ناامنی و بیپناهی را در میان سایر اعضای خانواده نیز گسترش میدهد.
وی درجمعبندی سخنان خود تصریح میکند: برهمخوردن ساختار اقتدار در خانواده، یکی از عوامل اساسی شکلگیری خانوادههای آشفته و حتی گسسته در جامعه امروز است و رواج فروش قسطی کالاهای اساسی را میتوان یکی از نشانهها و محرکهای مهم این بحران اجتماعی دانست.
رواج فروش اقساطی کالاهای اساسی، تنها یک شاخص اقتصادی نیست، بلکه نشانهای از یک بحران اجتماعی عمیقتر است این پدیده باید بهعنوان هشداری جدی برای سیاستگذاران تلقی شود تا با اتخاذ تدابیر حمایتی و اصلاحات ساختاری، از گسترش آسیبهای اجتماعی و روانی در جامعه جلوگیری کنند.
انتهای پیام/





