آسیب شناسی ضعف درسریال های ایرانی؛

مهراب قاسمخانی: درتلویزیون افراد نخبه و خلاق کم نیستند، کافی است مدیران به آنها نگاهی داشته باشند

|
۱۳۹۴/۰۱/۱۸
|
۰۸:۵۷:۵۶
| کد خبر: ۲۷۵۵۲۸
مهراب قاسمخانی: درتلویزیون افراد نخبه و خلاق کم نیستند، کافی است مدیران به آنها نگاهی داشته باشند
درتلویزیون ایران افراد نخبه وخلاق کم نیستند ؛کافی است مدیران نیم نگاهی به آنان داشته باشند و سرمایه و امکانات در اختیارشان بگذارند . چرا که درتلویزیون ایران خلاقیت رنگ باخته است . خلاقیت در مدیریت و خلاقیت در برنامه سازی.

بعد از تغییر مدیریت در سازمان صدا و سیما صاحبنظران، اهالی رسانه و هنرمندان امیدوار شده بودند که چهره جدیدی از یک رسانه ببینند اما گویا مشکل ریشه ای و عمیق تر از آن است که با تغییر مدیریت حل شود.

به گزارش خبرگزاری برنا، باز هم سریال پایتخت 4 کلید خورد و هنوز هم کلاه قرمزی جذاب ترین سریال این روزهای صدا و سیماست.

مشکل آنجاست که ما نمی توانیم سریال بسازیم با حرف های تازه تر و جذاب تر که مجبور نباشیم به پایتخت 2، 3 و 4 پناه ببریم. نه اینکه خوشحال نباشیم از محبوبیت کلاه قرمزی که هنوز بعد از سال ها می تواند مخاطب را به سمت تلویزیون بکشاند برعکس ما قدردان تلاش و شرافت هنری اساتید این حوزه مثلا آقای طهماسب و جبلی هستیم و از تمام حس های خوب کودکی که برای ما جاودانه کردند به راحتی نمی گذریم.

سریال های ایرانی چه چیزی کم دارند که ترک ها جای آن ها را گرفتند و خانواده های ایرانی از هر طیف سنی و سلیقه ای سریال های چند صد قسمتی و کش دار را تا مدت ها دنبال می کنند و حتی از تکرار آن هم نمی گذرند جدا از تاثیرات فرهنگی و اجتماعی که بر خانواده ها می گذارد و ممکن است خود آن ها به عنوان مخاطب متوجه این داستان نباشند.

مدت هاست مسوولین سازمان صدا و سیما با در اختیار داشتن بودجه کلان نتوانستند پاسخگوی تنوع سلیقه مخاطبان ایرانی باشند و آن ها را به سمت کانال های خارج از ایران بکشانند تا این تنوع و میل به جاذبه های تصویری در سریال را ترک ها به آن ها نشان دهند. باید چاره ای اندیشید.

در سریال خارجی ،هنر پیشه ها مدل به مدل لباس عوض می کنند. اتومبیل ها جذابیت دارند. عوامل متعدد واقعی و ساختگی و البته بعضا و حتی غالبا نفسانی وجود دارد که نزد برخی و نه همه انگیزه ایجاد می کند. نه این که هر هفته پای یک سریال بنشینیم تا دیالوگ های تکراری و حوادث سطحی ببینیم

غرض اما مقایسه با خارجی ها هم نیست که می دانیم پاره ای هنجارهای ما فارغ از تنگ نظری های ممیزی هم چنین اجازه ای نمی دهد.

سریال سازی به صورت انبوه مستلزم به کارگیری اِلِمان های متعدد و وسعت نظر و کم کردن خط قرمزهاست.

از سریال تلویزیونی باید لذت ببری. دنیای مدرن دنیای رنج نیست؛ دنیای لذت است. مرگ و اندوه هم البته هست و یکی از عناصر پیش رونده هر داستانی مرگ و قتل و رنج است. اما نمی توان مدام قبرستان نشان داد. تازه مقایسه کنید. قبرستان های سریال های ترکیه ای چقدرسرسبز است!

نمی گوییم مدام طنز بسازید یا لودگی پیشه کنید. اما اگر نمی توانید به مردم تفکری عرضه کنید، اگر نمی خواهید از رمان های مشهور استفاده کنید و قرار است تراوش ذهنی چند فیلمنامه نویس را به عنوان سریال، هفته ها تحمل کنیم، اگر تهیه کننده ها به این انبوه سازی تلویزیونی مثل انبوه سازی ساختمانی نگاه می کنند و هر دقیقه اضافی برای آنها درآمد دارد و تلویزیون هم از آگهی سهمی می برد، دست کم قدری جذاب تر؛ لباسی، رنگی، اتومبیلی و موسیقی یی... داستانی که حس نکنی از جنس همان اندرزهایی است که آقای درستکار می خواهد به خورد ما بدهد!

«ماهواره» به گواه آمارهای رسمی و غیررسمی درصد بالایی از ایرانیان ماهواره دارند و برنامه‌های آن را می‌بینند.راه مقابله با ماهواره نه پارازیت است و نه جمع آوری آن . تنها چاره اصولی این ماجرا، ارتقاء کیفیت و رقابت است و بس.

وقتی برنامه های کودک تلویزیون ما از هر خلاقیت وجذابیتی خالی می شود، چرا یکی دو شبکه خارجی نیایند و این فضای خالی را با انواع و اقسام کارتون ها پرنکنند؟ کارتون هایی که بعضاً تصاویر خشن و یا غیرمتعارفشان، مناسب این رده های سنی نیست. وقتی تلویزیون ما دوست دارد هم فیلم های سینمایی امریکایی پخش کند و هم سروتهش را بزند و حتی برایش داستان جدید بنویسد، چرا کلی شبکه مثل قارچ نرویند و صبح تا شب فیلم پخش نکنند؟

اگر نگاهی به سریال هاو فیلمهای ایرانی نگاهی گذرا داشته باشیم ، خواهیم دید که این برنامه ها یه سرو گردن بالاتر وبهتر از سریالهای حریم سلطان و شمیم عشق و عمر گل لا له و ازبوسه تا عشق و... می باشد .سلطان وشبان ، هزاردستان ، آئینه ، همسران ، خانه سبز، بدون شرح ، پاورچین ، پدرسالار، زیرتیغ ، مختارنامه ، ابن سینا ،مدارصفردرجه ، درچشم باد ،شوق پرواز ، گرگها ،روزی روزگاری ، ساعت خوش ،نرگس ، ستایش ، هوش سیاه ،پایتخت 1 و2 ،میوه ممنوعه ،متهم گریخت ، گمگشته ، خوش نشینها ، بزنگاه ، ساختمان پژشکان کلاه قرمزی ،چهارچرخ ،تبریز درمه .....یادتان هست که که تک تک این سریالها چقدر در جذب مخاطب موفق بودند ؟گرچه کاستی های داشتند ولی جز سریالهای موفق زمان خود محسوب می شوند ؟

درتلویزیون ایران افراد نخبه وخلاق کم نیستند ؛کافی است مدیران نیم نگاهی به آنان داشته باشند و سرمایه و امکانات در اختیارشان بگذارند . چرا که درتلویزیون ایران خلاقیت رنگ باخته است . خلاقیت در مدیریت و خلاقیت در برنامه سازی.

سازمان صدا و سیمای ایران با بودجه و درآمد هنگفت، ده ها شبکه، صدها ساعت برنامه در روز، هزاران نفر پرسنل و امکانات نرم افزاری و سخت افزاری بسیار وسیع، اصلا قابل مقایسه با هزینه و امکانات ترکیه نیست. واقعاً نیست. و نگویید که جذابیت های آنها «خط قرمزی» است و دست شبکه های داخلی از این بابت بسته. این هم اصلاً پذیرفتنی نیست. هروقت تلویزیون خودمان درست عمل کرده و برنامه جذابی نزدیک به سلیقه عمومی و خواست مخاطبان تهیه و درست عرضه شده، اقبال مخاطبان را نیز به همراه داشته است.

یا وقتی کلاه قرمزی شروع می شود همه قید ماهواره را می زنند تا شیرینکاری های فامیل دور و پسرعمه زا و پسرخاله را ببینند. و مثلاً «نود» که رسماً تلاش شبکه های آن طرفی را برای ساخت برنامه ای مشابه ناکام گذاشت و رادیو هفت که یک اتفاق خیلی خوب و دلنشین در تلویزیون این روزهاست.

واقعاً کجایند سریال هایی که خیابان ها را خلوت می کردند؟ کجاست یک مسابقه تلویزیونی اریژینال جذاب مثل مسابقه هفته، که اصطلاحاتش بعد از نزدیک به دو دهه هنوز ورد زبان هاست؟ کجاست برنامه ای که دوروزه فراموش نشود و دریادها بماند؟ جای موسیقیدانان و خواننده های پرطرفدار این مملکت در تلویزیون کجاست؟ یکی در این مملکت پیدا نمی شود که یک تَلِنت شو جذاب بسازد؟ آدم های خلّاق تلویزیون ما کجا هستند؟

مخاطبان تلویزیون ایران بیش از میزانی که ما تصور می کنیم قانع هستند. اما توقع آنها و اعتمادشان، یک "حداقل" دارد که متاسفانه تلویزیون ما مدت هاست از رسیدن به آن کف و حداقل، ناتوان است.وگرنه، نه بودجه تلویزیون ما کم است و نه سوژه برای تولید برنامه های قابل توجه مردم کمیاب.

با این حساب دو راه بیشتر نداریم؛ یا باید بپذیریم که مخاطبان ما کج سلیقه اند و برنامه های آن ور آبی را به برنامه های جذاب شبکه های داخلی ترجیح می دهند و یا بپذیریم که برنامه هایمان یارای رقابت با برنامه های آنها را ندارند که شوربختانه درهر دو حالت قافیه را باخته ایم و متاسفانه میدان را کاملاً واگذار کرده ایم.

اگر خوراک فکری و فرهنگی برنامه های ماهواره ای را نامناسب می دانیم – که در بسیاری موارد اینگونه است – و اگر فکر می کنیم در فرهنگ و جامعه خودمان به اندازه کافی سوژه سالم و جذاب برای برنامه سازی وجود دارد که -داریم -تا بتواند مخاطب ایرانی را راضی و از تماشای برنامه های آنطرفی ها بی نیاز کند و اگر معتقدیم برنامه سازان توانا و خلّاقی داریم که حریف آنها می شوند، پس باید دست بجنبانیم. همین حالا هم خیلی دیرنیست.

در پایان گفتگویی کوتاه را با مهراب قاسمخانی بخوانید.فیلمنامه نویسی که سهم بزرگی در جذب مخاطب با سریال شبهای برره و. . . داشت.

مهراب قاسمخانی: باید از رسانه و تلوزیون دنیا الگو بگیریم

مهراب قاسم خانی یکی از نویسندگان فیلمنامه های شب های برره، پاورچین، پژمان و ... از جمله سریال هایی که با استقبال مخاطبان روبرو شد و به اصطلاح خیابان ها را خلوت می کرد.

قاسم خانی در آسیب شناسی ضعف سریال های ایرانی به خبرنگار برنا گفت: من به عنوان فیلمنامه نویس یکی از ضعف های اصلی را از همکاران خودم می دانم. در فیلمنامه هیچگاه فقط یک عامل خاص را به تنهایی نمی توان مقصر دانست گاهی چند عامل دست به دست هم می دهند که آن ها را می توان در ضعف و نقص پرداخت در سریال های ایرانی موثر دانست.

وی افزود: فیلمنامه نویس های ما گاهی دچار نوعی رخوت می شوند و هنگامی که یک فیلمنامه موفق را می نویسند با همان سبک و به تقلید از فیلمنامه های قبلی کار خود را ادامه می دهند. وقتی قصه ها و نوع پرداخت تکراری می شوند سریال ها و سناریوها به دام تکرار و درجا زدن می افتند. واضح است که حوصله مخاطب هم سر می رود و به سراغ شبکه های ماهواره ای می روند تا چیزی تازه ببینند. مخاطبی که امروزه باهوش تر و دقیق تر از همیشه است و نمی توان با تکرار و مسئله های ساده آن را سرگرم کرد.

قاسم خانی در پایان گفت: برای حل این مشکلات ما باید از سریال های موفق خارجی و سینماهای پیشرفته دنیا الگو بگیریم؛ نه اینکه ما نکات مثبت نداشته باشیم بلکه حرف من همگام شدن و آموختن روز به روز نسبت به سینمای دنیا و شناخت بیشتر از مخاطب و بازگرداندن آن ها به رسانه و تلویزیون است. امیدوارم با تلاش و تدبیر مسوولین سازمان صدا و سیما و هنرمندان بتوانیم گامی مثبت در جهت پیشرفت و رفع این ضعف ها برداریم و دوباره روزهایی را شاهد باشیم که به محض پخش شدن یک سریال دوباره خیابان ها خلوت شوند و مردم دوباره به پای تلویزیون برگردند.

نظر شما