حکایت یک روزنامه خاص هم همین حکایت است،اول توضیح دهیم که این روزنامه به معنای واقعی کلمه خاص است،حتما می پرسید چرا؟! خب وقتی یک روزنامه ای به هرکسی دلش بخواهد توهین کند و همیشه هم خودش را در موضع حق بداند و هیچ کس هم به این روزنامه نگوید بالای چشمت ابروست،همین روزنامه اگرچه مردم علاقه ای به خواندنش و مواضعش ندارند و تیراژش هم اندازه برخی مجلات گل و بلبل است ولی خود را جای مردم فرض می کند و همه هم و غمش می شود تخریب دولت به نام مردم! همان روزنامه ای که...(آنقدر صفات جور واجور دارد که نمی دانیم کدامش را بنویسیم) طبیعی است که لقبش خاص باشد.حالا همین روزنامه خاص در روز روشن به نام مردم به دولت منتخب مردم توهین می کند و البته بازهم آب از آب تکان نمی خورد.
یادش بخیر،همین چند سال پیش هر کسی از دولت وقت حتی با لحن آرام انتقاد می کرد فورا توسط همین روزنامه متهم به ارتباط با با فلان سرویس جاسوسی و فلان فرقه ضاله می شد ولی حالا که قبله آمالش شده چیزهایی که آمریکایی ها می گویند و صفحاتش را با نوشته فلان فرد فراری پر می کند و به محلی برای انتشار آرا و اندیشه های ضدانقلاب و رسانه های آمریکایی تبدیل شده،حتی یکنفر هم حق ندارد بپرسد چرا؟!
این روزنامه امروز نگران شعور مردم شده بود و مردم هم البته نگران این روزنامه!چشمان از حدقه بیرون زده مردم هنگام خواندن تیتر یک این روزنامه نشان می داد نه تنها تعجب کرده اند بلکه به شدت نگران حال این روزنامه شده اند! دوستی می گفت:" آب که سربالا برود،بعضی وقتها کار را از ابوعطا هم رد می کند و به دشتی می رساند.طرف چندین سال روی شعور مردم رژه می رود و یهویی نگران شعور مردم می شود" البته دوست دیگری می گفت:"دقت کردین هر وقت این روزنامه علیه دولت می نویسد محبوبیت روحانی و دولتش بین مردم افزایش می یابد؟"