به گزارش خبرگزاری برنا، این فیلم در راستای سلسله جلسات "بررسی ژانرهای سینمایی" و به منظور بررسی ژانر نوآر به نمایش درآمد و مورد تحلیل قرار گرفت.
در ابتدای این نشست که با حضور جمعی از اعضای انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی برگزار شد، فرزاد موتمن سخنان خود را با یادی از مرحوم محمدرضا مقدسیان؛ مستندساز قدیمی آغاز کرد که به تازگی بعد از تحمل یک دوره بیماری دار فانی را وداع کرد و گفت:«"غرامت مضاعف" از فیلمهای مورد علاقه آن مرحوم بود.»
وی در پاسخ به میهن دوست مبنی بر اینکه (آیا نوآر محصول منتقدان است و از تولید و توزیع میآید یا محصول دنیای فیلم و بازخورد آن بین منتقدان، کارگردانان و مخاطبان؟) اشاره کرد:«ژانر نوآر با سینمای آمریکا عجین شده و پیچیدگی و تنوع این ژانر، تعریف آنرا سختتر کرده است. این ژانر بعد از جنگ جهانی دوم و بازتاب مسائل اجتماعی آمریکا با پیشینه ادبیات شکل گرفت.»
کارگردان "شب های روشن" ادامه داد:«در اینکه نوآر ژانر هست یا نیست، مخالفین و موافقینی وجود دارد. موافقین معتقدند این ژانر مولفه های مشترک فیلمها را روایت کرده و هر بار شکل عوض میکند. مهمترین نوآرها از دهه 40 تا 50 میلادی ساخته شدند اما شکلگیری تدریجی داشتند. حتی در دهه 30 میلادی هم فیلمهایی در سبک نوآر داشتیم اما نورپردازی تا این حد پرکنتراست نبود و تونالیته خاکستری داشت. بعد از جنگ جهان این تونالیته پررنگتر شد چون فیلمساز نوآر احساس میکرد بعد از جنگ در دنیای تاریکتری زندگی میکند.»
وی افزود:«پایه فیلم نوآر از دهه 20 میلادی با فیلم های گانگستری شکل گرفت. فیلم جنایی هم در دهه 30 به تدریج زیر سایه فیلم گانگستری شکل گرفت و متولد شد. در فیلم گانگستری آدمکش های حرفهای آدم میکشند ولی در فیلم جنایی ما و شما. واژه (فیلم نوآر) هم از سینمای فرانسه آمد. بیلی وایلدر جمله جالبی دارد با این مضمون (ما نمیدانستیم فیلم نوآر میسازیم، فکر میکردیم فیلم جذاب فم فتال می سازیم). فرانسویها به فیلم سیاه با مرکزیت زن اغواگر فیلم نوآر می گفتند که چند ویژگی دارد.»
کارگردان "هفت پرده" درباره این ویژگی ها توضیح داد:«ماجرای فیلم نوآر در شهر میگذرد هرچند نئونوآرها در روستا هم اتفاق میافتند. آسفالت خیس، رفله نئون روی آسفالتها، سایه کشیده کاراکترها بر در و دیوار، مردان شاپو به سر با پالتوهای بلند و سیگار در گوشه لب و ... خصوصیات اصلی فیلم نوآر نیستند. بلکه در این فیلمها با جهانی وارونه به لحاظ اخلاقی روبرو هستیم و به نظر میرسد رستگاری وجود ندارد.»
موتمن درباره "غرامت مضاعف" اشاره کرد:«در ابتدای فیلم قهرمان میگوید (من به خاطر پول و زن زیبا، آدم کشتم اما به هیچکدام نرسیدم). در این فیلم ها معمولاً زن کانون ماجراست و مرد پروانهوار دور او میچرخد. اینها ریشه در ادبیات جنایی آمریکا دارد مثل آثار چندلر. از نسل دوم نوآرنویسها می توان به جیم تامپسون اشاره کرد که فردی به شدت بدبین، نهیلیست و خشن بود. در واقع این سینما از چندلر و همت الهام گرفت اما نوآر به طرز عجیبی ژانری اروپایی است.»
کارگردان "باج خور" با اشاره به مبحث اکسپرسیونیسم مطرح شد:«در فیلم نوآر جنس تصاویر به شکلی است که سیاهنمایی آن مربوط به اجرای صحنهها و بازسازی آن در استودیو است مثل فضای مرطوب مهآلود تیره و از فضاهای پرکنتراست استفاده میکردند. نمیتوان گفت تحت تأثیر اکسپرسیونیسم بودند چون درگیر اداره سانسور آمریکا هم بودند. در واقع شرایط استودیویی، ساختمانها و فضاهای فیلم نوآر با نگاه تیره مرکزی کمی اجتنابناپذیر بود.»
موتمن ادامه داد:«از خصوصیات نوآر که بنظرم بهتر است آن را یک ژانر فرعی بنامیم، وارونگی اخلاقی و سردرگمی است. البته از نگاه شخصی من، سینما یعنی فیلم نوآر و باقی فیلمها و ژانرها فرعی هستند. سینما یعنی لذت بردن از فیلم نوآر که با هیچ چیز دیگری قابل قیاس نیست. بنظر من آدم اصلی نوآر، شکسپیر است. در آثار شکسپیر هر کدام از تراژدیها یک نوآر هستند. سردرگمی شخصیت اصلی، زنی که در کانون ماجراست، حرص و طمع و بدفرجامی تراژیک پایانی که همواره زن کشته میشود از ویژگی های نوآر است. نوآر ژانر فرعی است که از همه ژانرها قدرتمندتر است.»
کارگردان "صداها" افزود:«نوآر واقعگرایی رئالیسمی است که فرم، شکل، بافت تصویری و دراماتیکی پیدا کرده که به شکل زندگی روزمره نیست اما همه خصوصیات زندگی واقعی را میتوان در آن یافت. در فیلم نوآر دیالوگها کمیک، پیش برنده و متلک وار میشوند. بیوه سیاه مرد را تحریک میکند و میزانسن صحنه ها مهم است. زن در موضع بالا است و معمولاً بالای صحنه میایستد و مردانگی مرد را زیر سؤال میبرد.»
وی در ادامه اشاره کرد:«زن فیلم نوآر به پای مرد نمی افتد و کشته نمیشود مگر اینکه عاشق شود آنوقت مردانه کشته شود. در این آثار زن موجودی قوی و مستقل است که البته این تیپ در فیلمهای نوآر آمریکا پس از جنبش سیاسی اجتماعی زنان در جامعه تقویت شد و به این نوع فیلم علاقمند شدند.»
موتمن گفت:«بعد از دهه80 در آمریکا با احیای فیلم نوآر روبرو هستیم که عواملی چون عوض شدن اخلاقیات (کم شدن کلیساروها)، کمرنگتر شدن نقش خانواده، ماجرای واترگیت و اداره سانسور آمریکا در شکلگیری آن نقش بهسزایی داشتند. در دهه 80 فیلمها به فم فتال وفادار ماندند اما تغییراتی در آن داده شد مثلاً در این فیلم ها هنوز هم زن کشته میشود (پستچی همیشه دو بار زنگ میزند) یا زن فرار میکند و مرد به زندان میرود (گرمای تن).»
وی در خصوص ویژگی آثار جیم تامپسون اشاره کرد:«او اسطورههای باقیمانده از یونان باستان مثل آشیل و سوفوکل را مدرن و وارد جامعه کنونی می کند. همه کاراکترهای آثار ادبی او به جهنم میروند و اصولاً داستان را خشن و بیرحم روایت میکند اما به دلایل اخلاقی آثار او در ایران غیر قابل ترجمه است.»
کارگردان "جعبه موسیقی" شکل گیری نئونوآر را این چنین تشریح کرد:«برخی معتقدند فیلم نوآر در دهه 50 میلادی مُرد و نئونوآر در دهه 80 شکل گرفت. اما اینطور نیست بطور نمونه در دهه 60 فیلم "هارپر" ساخته شد همچنین "قاتلین" دان سیگل که با محتوا و پایان بندی عالی از داستان ارنست همینگوی اقتباس شد.»
مؤتمن در ادامه اشاره کرد:«هر چقدر جلوتر میرویم سینما دید واقعگرایانهتری نسبت به مسائل اطرافش پیدا می کند و به همین دلیل فیلم نوآرها به لحاظ طرح مسائل اجتماعی لااقل برای نسل من ملموسترند. از نظر من "غرامت مضاعف" بهترین فیلم تاریخ سینماست و لذت تراژیکی را که از تماشای فیلم نوآر میبریم مطرح میکند. نوآر مثل شکلات تلخ و قهوه بیشکری است که از آن لذت می بریم. ژانر نوار همیشه مدرن است. قابها، لباسها و دکورها، قواره دارد و قابل ارائه در هر شکلی حتی سبک مدرن کنونی هستند. حتی قد بلند بودن قهرمان داستان در "غرامت مضاعف" هم نکتهای قابل اشاره و تعمدی است.»
کارگردان "خداحافظی طولانی" در انتها افزود:«فیلم نوآر فیلم اتمسفر است و قرار نیست چیزی در آن کشف شود چون همه چیز از قبل مشخص است. فیلم نوآر متعلق به فیلم بازها و عشاق سینما است و مردم عادی چندان این نوع فیلم ها را دوست ندارند.»
در پایان برخی از حاضران پیرامون ژانر نوآر پرسش هایی را مطرح کردند که فرزاد موتمن به آنها پاسخ داد. جلسه نمایش و نقد و تحلیل فیلم سینمایی "غرامت مضاعف" که با حضور اعضای انجمن منتقدان و صنوف دیگر ساعت 18 در سالن سیف الله داد خانه سینما آغاز شد تا ساعت 21 به طول انجامید.