خبرگزاری برنا ایلام، مجتبی شیرخانی، فعال اجتماعی، روزها و هم زمان با ماه مبارک رمضان ؛ سیمای ملی دو برنامه ی کاملا متفاوت روی آنتن دارد که برای مردم شریف کشورمان نا آشنا نیستند..دو برنامه ی متفاوت و با اختلاف محتوای حداکثر ممکن.
جدای از اینکه کدام برنامه مخاطب بیشتری دارد و پشت صحنه تولید آنها چه اراده هایی وجود دارد ؛ این سوال پیش میاید که چرا یکی از این برنامه ها در شبکه ای سراسری و پرمخاطب و دیگری در شبکه ای تازه تاسیس و ناشناخته پخش می شوند؟ اگر بپذیریم که هر دو دیدگاه در کشورمان دارای مخاطبان خاصی هستند ؛ پس چرا عدالت پوشش مخاطب و گستره پخش رعایت نمی شود؟
نکته اساسی اینکه هزینه گزاف تولید و پخش و حق الزحمه مجری معروف برنامه ماه عسل چگونه تامین می شود و دستمزد یک ماهه ی مجری ویژه آن از کجا می آید؟لزوم اجرای برنامه ای اینچنینی که وارد زوایای پنهان و مخفی زندگی مردم می شود چیست؟
می گویند زیباترین باغچه ی جهان را هم اگر بیل بزنی حتما کرمی در آن پیدا میشود. چرا باید برای گریاندن و غمگین کردن مردم از هر ابزاری استفاده کنیم ؟ استفاده ابزاری از احساسات و عواطف مردم تا کجا و به چه بهایی؟
اصولا جامعه ایران یکی از غمگین ترین جوامع جهان است و در رتبه بندی کشورهای شاد در رتبه های آخر قرار می گیرد..تولید و پخش این برنامه در ساعات نزدیک افطار و افزودن بر غم و ناراحتی مردم چه توجیهی دارد؟
رو آنتن فرستادن یک مجری که از نعمت خدادادی جمال برخوردار است با ادا و اطوارهایی که کمتر خاص مردان است و اجرای حرکت هایی بچگانه و لوس بازی چه فایده های دارد و چه تاثیرات منفی به جا می گذارد؟
مطرح کردن اتفاقات ناگواری که در زندگی اکثر مردم وجود دارد و به هر نحوی امکان اتفاق برای همه دارند چه لزومی دارد فردی که به علت فشار روانی خودشو از طبقه دوم ساختمان به پایین پرت میکند، یا بیماری اعتیادی که ترک کرده است و یا جراحی پلاستیکی که همه می دانند اشتباه کرده است، غیر از ناراحت کردن مردمی که حدود پانزده ساعت سختی روزه داری را تحمل نموده اند و انتطار افطاری شاد را دارند ؛ چه دردی را دوا میکند.
ضمن اینکه هزاران مورد از این اتفاقات در کشورمان وجود دارد و هرکدام حق دارند که خواهان حضور در این برنامه و مطرح شدن باشند.از طرفی معرفی کردن و نشان دادن این چهره ها به مردم چه آثار روانی برای فرزندان و خانواده هایشان دارد..
بیان کردن اشتباهی که یک فرد در زمانی خاص و شرایطی ویژه مرتکب شده و اکنون سالها از آن گذشته و دوباره مطرح میشود جز اینکه ممکن است خود و فرزندانش را تحت فشار افکار عمومی و محلی قرار دهد چه نتیجه ای دارد .
این کار بیشتر ما را یاد طنز فرد خلاف کاری می اندازد که توبه میکند و روحانی محل قصد دارد او را به عنوان نمونه به مردم معرفی کند که پس از توضیح خلاف های گذشته ی او در منبر، او را به بیان چگونگی توبه اش برای مردم وادار میکند.مرد وقتی رو منبر میرود میگوید ای مردم من بیست سال خلاف کردم خدا عیب منو پیش مردم پوشاند ولی دو جمله به حاج آقا گفتم تمام مردم را از گناهانم مطلع ساخت .
اما در طرف دیگر برنامه ی خندوانه وجود دارد.برنامه ای بی ادعا و کم هزینه که در دل اکثر مخاطبان جا باز کرده و اکسیر گم شده ی جامعه ایران یعنی شاد بودن را یافته است .
رامبد جوان بدون ادعا و به دور از هیاهو و حرکات خارج از انتظار و فقط بر اساس واقعیت در دل مخاطب جایگاهی پیدا کرده است در حالیکه پشتوانه حمایتی چندانی ندارد و بودجه ای به مراتب کمتر از ماه عسل دارد.
او در صدد خارج کردن جامعه از عواقب و نتابج برنامه هایی شبیه ماه عسل است و میتوان گفت که برنامه خندوانه به ماه عسل مردم ایران تبدیل شده است تا دمی بخندند و بیاسایند .این برنامه در صورت پشتگرمی ملی و رسانه ای قدرت نفوذ خود را در خانه های مردم شتاب داده و خنده را بر لب های مردمی که سالها غمگین بوده و تجربیات تلخ جنگ و سازندگی و تحریم ها را دارند ؛ایجاد خواهد نمود