به گزارش خبرگزاری برنا از لرستان ،نامش "آغا زهرا. ح" است. تنهای تنها لحظات و ثانیههای شب را میشمارد تا طلوع دیگری از آفتاب را ببیند، شاید نور امید بر زندگیاش بتابد.
اما افسوس که "آغا زهرا" دیگر پشت و پناه و امیدی در زندگی ندارد که یاریاش کند.
تمام لحظات زندگی این پیرزن سیاهی شب است و مدتهاست سکوت نیمههای شب در کنار خیابان را به زندگی روزمره دیگران ترجیح میدهد.
برایم از شوهرش گفت که چندین و چند سال قبل زندگی را بدرود گفت و زن و دو دخترش را بیپشت و پناه در روی زمین بر جای گذاشت.
آغا زهرا از 3 فرزند پسرش که همگی فوت کردهاند گفت و این که همین گونه زندگی کردن را مدتهاست برگزیده تا سر بار دختران و نوههایش نباشد.
این پیرزن تنهای شبهای بروجرد از برخی مردمی که برایش غذا میآورند و نمیگذارند حتی در سرمای زمستان بر اثر سردی هوا بمیرد به نیکی یاد میکند.
آغا زهرا به چوبدستی کنارش متکی است. با این چوبدستی بعضی شبها معتادیهای مزاحم را از خود میراند.
پیرزن شبهای تاریک خیابانهای بروجرد وقتی نیمهشب گذشته با وی در کنار خیابان صحبت کردم و به وی پیشنهاد دادم که تحویل بهزیستیاش بدهیم تا سر پناهی داشته باشد، گفت: اینجا مردم کمکم میکنند، اینقدر اینجا زندگی میکنم تا شاید روزی روزگاری یکی از بستگان دور و یا نزدیکم به یاد من افتادند و در این سالهای آخر عمر، به یاریام بشتابند.
فرهاد داودوندی خبرگزاری برنا / بروجردلرستان