مسعود قراگزلو ،نویسنده و کارگردان سینما در گفت و گو با برنا مطرح کرد؛

«سال باد» امسال کلید می خورد

|
۱۳۹۴/۰۷/۰۵
|
۱۰:۵۱:۴۰
| کد خبر: ۳۲۳۴۲۲
«سال باد» امسال کلید می خورد
«بیست هفته » و «هفتم » دو فیلم با اندیشه نگاه و قلم «مسعود قراگزلو » است، آثاری که محوریت قصه ها بیشتر ازهمه ،به روزگار زنان جامعه توجه دارد ، به حال وهوای آنچه بر زنان در زندگی شخصی و دنیای اجتماعیشان می گذرد . درادامه گفت و گو «مسعود قراگزلو» فیلمنامه نویس و کارگردان سینما را با خبرگزاری »برنا» می خوانید، کارگردانی که این روزها در تدارک ساخت فیلم بعدی خود به نام «سال باد» است.

*گفت و گو را با محوریت فیلم «بیست هفته » آغاز کنیم ، فیلمی در ژانر اجتماعی  با بازی سحر دولتشاهی ، مصطفی زمانی ، محمدرضا غفاری ؛ ستاره پسیانی ، پوریا قاسمی پور ... ،فیلم که آغاز می شود  اولین نکته ای که توجه را به خود جلب می کند ،انتخاب طیف رنگی فیلم است ،  رنگ هایی با طیف رنگی سرد که انگار همراه سخن قصه فیلم با مخاطب می شوند

_ رنگ ها  در روزهای  نگارش فیلمنامه به سراغم می آیند و   در ناخودآگاهم  جای خود را پیدا می کنند.به طور کل فیلمنامه نویسی ارتباط عمیقی با ناخودآگاهم دارد  ، در عقبه ایده پردازی هایم  یک چیزهایی وجود دارد اما وقتی  شروع به نوشتن می کنم ، یک دفعه  همه چیز تغییر می کند ، دراین لحظات است که باید دل  به ریسک کردن بسپارم ، جا دارد بگویم از این دل سپردن ها  نتیجه های خوبی گرفتم .این رنگ ها که شما سرد آنها را نامیدید نیززمان نگارش فیلمنامه میان تصویرسازی های ذهنی همراه این قصه شدند.

*از فیلمنامه نویسی گفتید و حس لحظاتی که قصه در ذهنتان شکل می گیرد ،حال این سوال،داستان  «بیست هفته » از کجا و چگونه در فکرتان جرقه زد که ما امروز  ثمره آن نوشتن را بر پرده سینما ببینیم

_ از تصویر یک زن، مقابل پنجره ای  که آن سویش هوا ابری بود و باران می بارید ، زن بغض داشت ،کلوزاپ چهره این زن مرا به سوی نوشتن از او و روایت احوالش کشاند. احوالی که من تصور می کردم از آن به این حال رسیده است و برایش این قصه را نوشتم..

*تصویرمستند بود و حقیقت داشت ؟

_نمی توانم بگویم، تصاویر از کجا می آیند ، هاله ای از آنها در جایی و فضایی در ذهنم شکل می بندد و بعدها وقت نوشتن فیلمنامه ای، به سراغم می آیند و قصه با فضایی که از آنها گرفته ام همراه می شود. این تصویر هم همچون بقیه تصاویر به ذهنم آمد و من نیز تصمیم به نوشتن از آن گرفتم .

* حال و  هوای روایت داستان و جنس بازی ها ، حس مستند بودن  قصه را منتقل می کرد ، به شکلی که  گویی مخاطب  در گوشه ای از آن خانه نشسته  و از فاصله نه چندان دور ، شاهد  بر آن دقایقی است که براین دو زوج داستان می گدرد 

_  کارآکتر  «ارغوان» این فیلم، که به شکلی قصه  نیز محور اتفاقات وشرایط جسمی و روحی وی می گذرد میان خواندن شعر «ارغوان» هوشنگ ابتهاج در ذهنم نقش بست ، زنی که روزگارش گرم و مطلوب نمی گذرد ، به قول شما سرد، درادامه کارآکترهای دیگر ،کنار روایت زندگی ای که برای ارغوان در فکر ترسیم کردم جای خود را در قصه پیدا کردند و درنهایت فیلم «بیست هفته » به تصویر کشیده شد.

*شما  این سردی زندگی را به احوال« ارغوان» داستان، آن زن باردار عازم سفر  سنجاق می کنید ولی  این سردی را می توان  در تک به تک فضای زندگی همه کارآکترها دید،حتی آن زوج جوان در آستانه ازدواج هم همین سردی بر دنیایشان به شکلی دیده می شود.

_ درست همین است ، حتی در انتخاب بازیگر ها نیز سعی شد افراد از نظر چهره  به هم نزدیک باشند تا زوجی که چند سالی از زندگیشان گذشته به شکلی نشان داده شود که ، وقتی زوج دیگر که، در روزهای نزدیک به آغاز زندگیشان هستند  ،کنارشان قرار می گیرند، به شکلی باشد ، گویی با دیدن این زوج جوان ، در حال تماشای گذشته آن زوج اول هستیم و برعکس . به هرحال قصه اجتماعی، از فضای اطراف و جامعه اش برای شکل گیری وام می گیرد ،این سردی نشات گرفته از دنیای اطرافم است ،در سینمای اجتماعی نمی توان  دروغ گفت ، نمی توان از روزگار فعلی اجتماع گفت و همه چیز را گرم و رو به راه نشان داد . این فضای اضطراب در روند قصه فیلم را ،در خودم و خیلی از افراد جامعه ام می بینم .

*دو زوج این قصه ، چه آنها که چند سالی از زندگیشان گذشته بود و چه آن زوج جوان تازه اول زندگی ، هرچهار نفر با اینکه در ظاهر تنها نیستند  ولی در حقیقت  تنها هستند و گویی  این انتقال حس تنهایی از کارآکترها به مخاطب فیلم ، از  نگاه و دیدگاه کارگردان و نویسنده اثر ، به شرایط ازدواج و زندگی مشترک در اجتماعش برمی گردد

_دقیقا، در  واقعیت درصد طلاق بین زوج های جوان بالا رفته است ،زندگی های مشترک متاسفانه شکسته خورده است .به ناتورالیسم تمایل دارم دراین فیلم نیز تعمدا دوست دارم به ناتورالیسم نزدیک شوم. این دو اصل باعث شد که این روند در پردازش قصه شکل بگیرد..

*بد نیست اینجا و دراین بخش گفت و گو، کمی به گذشته های شما برگردیم ، به گذشته نه مضارع که ماضی ، شاید به کودکی هایتان ، اصلا چه شد که یک روز با خود تصمیم گرفتید فیلمنامه نویسی کنید و در ادامه قصد به ساختن و کارگردانی آثار سینمایی گرفتید آنهم با تاکید بیشتر برژانر اجتماعی سینما ؟

_اگر بخواهم به گذشته دوری  که شما من نظر دارید  برگردم  اینگونه باید بگویم که سرآغاز توجه به قصه و قصه گویی به کودکی هایم بر می گردد، ذات قصه گویی در لحظات کودکی و دقایقی که مادر وخواهرم برایم قصه می گفتند ایجاد شد ،قصه هایی  که زمان خواب که تخیل انسان قوی تر است گفته می شد، کمی از کودکی که فاصله گرفتم ، درادامه به ادبیات داستانی تمایل پیدا کردم ، علاقه ای که هنوزهم همراهم است و مسیر نوشتار فیلمنامه ها و فیلمسازی هایم  رخ نمایی می کند.

حال که از گذشته گفتیم ، این را هم بگویم در سن خیلی کم سینما  مرا به خود متوجه کرد . ده یا یازده ساله بودم ، سنی که هم سن وسال هایم در کوچه و محله مشغول بازی بودند ،سینما رفتن برای من پررنگ بود، اغلب هم تنها می رفتم ، آنقدر به سینما علاقه داشتم که دروغ هم می گفتم ، یعنی به دروغ به کسی که بلیط ها را چک می کرد می گفتم :«من وسط فیلم رسیدم ، می شود اول سانس بد بنشینم وابتدای فیلم را ببینم ؟ » آنها   متوجه می شدند  راست نمی گویم، ولی قبول می کردند ، می شد که یک فیلم را سه بار در سینما می دیدم. دوازده ساله بودم که میان همین فیلم دیدن ها   شخصیت هایی  همچون ناصر تقوایی و عباس کیارستمی شناختم ، کمی بعدتر ،با آثار فردی به نام فرهادی آشنا شدم  که از طریق وی و مطالعه در مورد سبک  فیلمسازی که انتخاب کرده است افرادی که دردنیا  ژآنر مشابه او را برگزیده اند شناختم  و شروع به خواندن از آثار و توجه به نوع فیلم سازی افرادی  همچون لورن کانته ،جان کاساوتیس، بیلگه جیلان ، ایناریتو ،هانکه ، برادران داردن کردم ، وقتی مطالعه در فضای سینما را آغاز می کنی ناخودآگاه به سمت دانستن از همه ژآنرها کشیده می شوی ،این توجه در من نیزایجاد شد که البته به خود تاکید دارم که از این خواندن و بیشتر دانستن از سینمای روز جهان دور نمانم،  از سینما و توجه ام به سینما از کودکی گفتم ، جا دارد بگویم  درهمان روزها بود که اتفاقی تئاتر را شناختم و به دنیای تئاتر وارد شدم .

*از این اتفاقی با تئاتر آشنا شدن بگویید و اینکه این اتفاق چگونه به ورودتان به دنیای تئاتر و فعالیت هشت ساله در این عرصه انجامید ؟

_آن روزها کودکی ،خانه مان حوالی چهارراه قصر بود ، یک روز سوار ماشین شدم رفتم پارک ساعی ، از تاکسی که پیاده شدم صدای موسیقی بلندی که از نقطه ای از پارک به گوش می رسید ،توجه ام را جلب کرد ، به سمت صدا رفتم ، یک تئاتر کودک در پارک اجرا داشت ، کاری از علیرضا دهقان به نام «کی اشتباه کرد »بود، نمی دانم  در آن فضا چه بود که مرا مجذوب خود کرد تا حدی که  سه روز پشت سرهم ،از خانه به محل اجرا نمایش می رفتم و به تماشا می نشستم ، روز چهارم از بلیط فروش خواستم مرا نزد کارگردان ببرد ، او هم خواسته ام را بی جواب نگذاشت ، مقابل کارگردان که ایستادم با جسارت تمام گفتم :« می خواهم با گروه شما باشم و نمایش بازی کنم »   او هم در پاسخ یک دسته تراکت نمایش را دستم داد و گفت :« اول این ها را پخش کن » منم خوشحال از اینکه وارد گروه شدم شروع کردم به پخش کردم.آنجا آغاز وجود به یک گروه تئاتری بود ، خیلی زود به صحنه تئاتر رسیدم .هشت سالی تئاتر زندگی من بود تا اینکه زمان کنکور رسید.دانشگاه سینما قبول شدم ، رفتم و سینما خواندم ، همان روزها به این قطعیت با خود رسیدم که  مدیومی که دوست دارم وارد آن شوم یک مدیوم نامیراست ، دنبال مدیوم میرا نیستم ، برای همین کمی از تئاتر فاصله گرفتم و سینما را برگزیدم. با مستند سازی آغاز کردم، مستندهایی که برای سازمان ملل  وحیات وحش ساختم .بعد ساخت فیلم داستانی را شروع کردم و اینکه گفتید حال و هوای فیلم «بیست هفته » به دنیای مستند نزدیک است شاید برگرفته از همان مستندسازی هایم باشد.

*هفتم ، بیست هفته ، چرا اینقدر اعداد حاکم نام فیلم هایتان می شوند؟

_ همیشه نام فیلم ها برایم مهم بود ، شخصا با اسم فیلم جذب یک فیلم می شوم. برایم   مهم است  اسم فیلم در عین اینکه  مفهوم در ذهن آدم ها ایجاد کند، حرف مستقیم نداشته باشد. با این نگاه این اسامی را برای فیلم هایم انتخاب کردم ، نام هایی که هرچند از مفهوم قصه دور نیستند ولی اصل آن را نیز لو نمی دهند.

*تصمیم به ساخت فیلم بعدی گرفته اید؟

_بله ! نام فیلم  «سال باد» است که در ابتدای راه تولید است .

*بازیگران «سال باد» مشخص شده اند ؟

_صحبت هایی با بازیگران صورت گرفته  اما هنوز قطعی نشده است .

* نویسنده آن نیز خودتان هستید ؟ در ادامه فکر می کنید مسیر تولید و ساخت «سال باد» به شکلی پیش برود که به جشنواره فجر امسال برسد ؟

_در پاسخ به بخش اول سوال باید بگویم ، بله ! نویسنده سال باد نیز خودم هستم  البته طرح فیلمنامه از همفکری من و غزاله معتمد ، طراح صحنه ولباس سینما شکل گرفت  .پاسخ بخش دوم سوالتان نیز با این تاکید همراه است که همه چیز  بستگی به  سرمایه گذار دارد . کار حداقل دو ماه پیش تولید نیاز دارد ،امیدواریم همه چیز  به موقع انجام شود تا بشود که فیلم به جشنواره فجر برسد.

*واما سوال آخر، از فیلم «بیست هفته » گفتیم ، فیلمی که دومین اثربه کارگردانی شما با فضای داستانی است ، «هفتم » فیلم اولتان است  که نویسنده و کارگردانش هم خودتان  بودید ، در «هفتم » نیز طنازطباطبایی  به عنوان نقش محوری ، قصه شما را که گفتن از روزگار یک زن است ، زنی که شیزوفرنی دارد به تصویر می کشد و  ما به عنوان مخاطب درجایگاه سوم شخص، نظاره گر فضای رئال گونه این داستان بر پرده سینما هستیم ،و حال «سال باد»، از  این توجه به دنیای زنان و به طور کل چرایی توجه فیلمسازان ژآنر اجتماعی در  آثارشان به زن بگویید؟

_زن ها درام ساز هستند. از ابتدا زن ها بودند که درام می ساختند. از نمایشنامه مدآ گرفته تا نمایشنامه های  شکسپیر، حتی بعضی از نمایشنامه های چخوف یا داستان های چخوف زن ها درام را ایجاد می کردند و مردها درام را جلو می بردند همین می شود که سینمای اجتماعی هم دقت خاص تری به دنیای زنان و روزگار و زندگیشان دارد.

 

 

نظر شما