به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا، چندین سال از طرح و تصویب «گفتگوی تمدنها» در پنجاهوسومین مجمع عمومی سازمان ملل متحد میگذرد. برای اولین بار با پیشنهاد سید محمد خاتمی سال 2001 بعنوان؛ سال گفتگوی فرهنگها و تمدنها نام گرفت و برهمین اساس قطعنامهای به اتفاق آرا به تصویب رسید.
دو سال بعد نیز بهگونه دیگری باز با پیشنهاد ایران و چند کشور دیگر، ضمن تأکید بر موارد پیشین، از دولتها خواسته شد تا با سرعت بیشتری درراستای تحقق اهداف گام بردارند و زمینههای آموزشی بیشتری را برای توسعة گفتگوی میان فرهنگها و تمدنها فراهم کنند. متأسفانه و بهویژه در 8 سال گذشته ایران موقعیتی پایینتر در این حوزه در جهان پیدا کرد و تلاش ها و نظریات رییس جمهور دولت اصلاحات نیز حتی در ایران نادیده گرفته شد و تا حدودی به افراط گرایی منجر شد، اما دولت روحانی نیز پس از 8 سال و پس از آغاز به کار خود به طرح «جهان علیه خشونت و افراطیگری» تاکید کرد.
آنچه که مسلم است، افراط گرایی در جهان کنونی پدیده ای بسیار پیچیده است و باید تاکید کرد که تثبیت صلح و امنیت پایدار و بسترسازی برای مقابله با افراط گرایی، خشونت و تروریست جز از طریق توسعه فرهنگ اعتدال، مدارا و گفتوگو حاصل نمیشود.
از این روز و پس از آغاز بکار دولت یازدهم روحانی همواره بر بحث خشونت و افراط گرایی تاکید داشت و در اولین حضور خود در سخنرانی سازمان ملل برای مبارزه با خشونت و افراط گرایی هشدار داد و دولت یازدهم آن را در قالب طرح مقابله با خشونت و افراطیگری در اجلاس مرکزی سازمان ملل به تصویب رساند.
آنچه مسلم است، دولت تدبیر و امید در ترویج فرهنگ صلح و گفتوگو بر پایه احترام متقابل و پرهیز از خشونت از هیچ کوششی دریغ نکرده و نخواهد کرد و همواره در تمامی نشست ها و دیدارها تمامی مردان دولت بر اهمیت این موضع تاکید دارند.
روحانی در تاریخ 19 آذرماه 1393؛ در جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی با اشاره به سالروز به شهادت رساندن دکتر مفتح در ۲۷ آذر که به نام روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده است، و مصادف شدن زمان تصویب پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران مبنی بر «جهان عاری از خشونت و افراطیگری» در مجمع عمومی ملل متحد در سال گذشته این روز را به نام « مبارزه با افراطیگری تعیین کرد».
امروز و مصادف با 27 آذرماه بخشی از سخنان رییس جمهوری در سازمان ملل برای مبارزه با خشونت و افراط گرایی منتشر می شود:
3 مهرماه سال 1392 مجمع عمومی سازمان ملل متحد
جهان ما جهانی پر از بیم و امید است؛ بیم جنگ و مناسبات خصومتآمیز منطقهای و جهانی، بیم رویارویی هویتهای مرگبار مذهبی، قومی و ملی، بیم نهادینه شدن خشونت و افراطیگری، بیم فقر و تبعیض خُرد کننده، بیم تباهی و نابودی منابع حیاتی، بیم بیتوجهی به کرامت و حقوق انسان و بیم غفلت از اخلاق.
در برابر همۀ این بیمها، امیدهای جدیدی نیز وجود دارد؛ امید اقبال مردم و نخبگان در سراسر جهان به «آری برای صلح و نه برای جنگ»، و امید به ترجیح گفتگو بر ستیز و اعتدال بر افراط.
یک نمونۀ زنده، گزینش هوشیارانۀ امید و تدبیر و اعتدال توسط مردم بزرگ ایران در انتخابات اخیر است که با تبلور مردمسالاری دینی و انتقال آرام قدرت اجرایی، نشان داد که ایران لنگرگاه ثبات در دریای ناآرامیهای منطقهای است. اعتقاد راسخ حکومت و مردم ما به صلح پایدار، ثبات، آرامش، حل مسالمتآمیز مناقشات و تکیه بر آرای عمومی به عنوان پشتوانۀ قدرت، مقبولیت و مشروعیت، نقشی والا در فراهم کردن چنین محیط امنی داشته است.
در کمتر نقطه ای از جهان، خشونت مانند غرب آسیا و شمال آفریقا خانمان سوز بوده است. مداخله نظامی در افغانستان، جنگ تحمیلی صدام حسین علیه ایران، اشغال کویت، مداخله نظامی علیه عراق و رفتار خشن سرکوبگرانه علیه مردم فلسطین، ترور شخصیتهای سیاسی و مردم عادی در ایران و بمب گذاری در کشورهای منطقه نظیر عراق، افغانستان و لبنان نمونههایی از خشونت در سه دهۀ گذشته در این منطقه است.
آنچه بر مردم مظلوم فلسطین میرود، چیزی جز یک خشونت ساختاری نیست. سرزمین فلسطین در اشغال است. حقوق اولیه فلسطینیان به طور فاجعه باری نقض میشود و آنها از بازگشت به خانه، محل تولد و دسترسی به سرزمین مادری محروماند. جنایاتی که بر مردم بیگناه فلسطین میرود، خشونت نهادینهای را به نمایش میگذارد که برای توصیف آن، آپارتاید مفهوم و واژه کم وزنی به نظر میآید.
فاجعۀ انسانی در سوریه نمونۀ دردناکی از گسترش فاجعهآمیز خشونت و افراط در منطقۀ ماست. از ابتدای بحران و از زمانی که برخی از بازیگران منطقهای و بینالمللی با سرازیر کردن منابع تسلیحاتی و اطلاعاتی و تقویت گروههای افراطی، سعی در نظامی کردن این بحران داشتند، ما تأکید کردیم که بحران سوریه راه حل نظامی ندارد.
در این سالها، یک صدای مسلط پیاپی شنیده شده است که «گزینۀ جنگ روی میز است»، اما امروز بگذارید در برابر این سخن ناکارآمد و غیرقانونی بگویم: «صلح در دسترس است». پس به نام جمهوری اسلامی ایران در گام نخست پیشنهاد میکنم طرح «جهان علیه خشونت و افراطیگری» در دستور کار سازمان ملل متحد قرار گیرد و همۀ دولتها و سازمانهای بینالمللی و نهاد مدنی تلاشهای جدیدی را برای سوق دادن جهان به این سو سامان دهند. باید به جای گزینة ناکارآمد «ائتلاف برای جنگ» در مناطق مختلف جهان به «ائتلاف برای صلح پایدار» در سراسر جهان اندیشید. امروز جمهوری اسلامی ایران شما و همه جامعة جهانی را به برداشتن گامی فراپیش می خواند؛ دعوتِ «جهان علیه خشونت و افراطیگری». ما باید بپذیریم و بتوانیم در اینجا افقی را بگشاییم که درآن به جای جنگ، صلح، به جای خشونت، مدارا، به جای خونریزی، پیشرفت، به جای تبعیض، عدالت، به جای فقر، برخورداری و به جای استبداد، آزادی درسراسرجهان بهتردیده شود. به گفتۀ فردوسی، شاعر بلندآوازۀ ایران؛
بکوشید نیکی به کارآورید چو دیدید سرما، بهار آورید
3 مهر ماه 1393 مجمع عمومی سازمان ملل متحد
روحانی می گوید: من از منطقهای میآیم که بخشهای مهمی از آن در آتش تندروی و افراط میسوزد. در شرق و غرب کشور من، افراطیگری، همسایگان ما را تهدید میکند و خشونت میورزد و خون میریزد. آنان البته تنها به یک زبان سخن نمیگویند و حتی رنگ پوستشان هم، یکی نیست و یک ملیت واحد ندارند. آنان از کشورهای مختلف به خاورمیانه آمدهاند اما ایدئولوژی واحدی دارند: «افراطیگری و خشونت». و هدف واحدی دارند: «نابودی تمدن، اسلامهراسی و ایجاد زمینه برای مداخله مجدّد بیگانگان در منطقه».
با کمال تأسف، تروریسم، جهانی شده: «از نیویورک تا موصل، از دمشق تا بغداد، از شرقیترین تا غربیترین نقطه جهان، از القاعده تا داعش». افراطیون جهان، یکدیگر را یافتهاند و ندا سر دادهاند که «متحد شوید» اما آیا ما در برابر افراطیون متحدیم؟!
سیاست اصولی کشور من، تلاش برای تعامل سازنده با همسایگان بر اساس احترام متقابل، و با تأکید بر منافع مشترک است. طرح مسأله سلطه ایران بر کشورهای مسلمان منطقه، افسانهای بیش نیست که در قالب پروژه ایرانهراسی در سالهای اخیر برآن دمیده شده است. آنها که در این شیپور میدمند، نیاز به جعل دشمنی موهوم دارند تا تنشها را تداوم دهند و با تشدید تضادّ و تفرقه، منابع توسعه ملتها را به انحراف کشند. رویکرد اصولی ما، پایان بخشیدن به توهم ایرانهراسی و زمینهسازی برای مشارکت راهبردی با همسایگان است.
همانطور که در سال گذشته نسبت به توسعه خشونت و افراطیگری هشدار دادم، امسال نیز تأکید میکنم، که اگر رویکرد درست برای مواجهه با این مسأله، اتخاذ نشود، به سمت منطقهای ناآرام و پرتلاطم با بازتابهای جهانی، خواهیم رفت. راهحل درستِ برخورد با این مسأله مهم، نه از بیرون بلکه با محوریت و ابتکارات درونی و البته همکاریهای بینالمللی قابل تصور است.
6 مهرماه سال 1394 مجمع عمومی سازمان ملل متحد
من در سال ۲۰۱۳ از همین جایگاه، ندای مبارزه با خشونت و افراطگرایی و تروریسم سر دادم؛ و شما نمایندگان جامعه جهانی با آراء یکپارچه و گرانقدر خود، بر آن مُهر تأیید زدید و قطعنامه wave پدید آمد. اندیشه اجرایی کردن wave، نیازمند راهکارهای مصلحانه و تجربه شده در عرصه دیپلماسی است و خوشوقتم که اینک میتوان با پیوند تجربه برجام و آراء گرانسنگ حامیان wave، طرح مناسبی برای حل مشکل منطقه خاورمیانه خُرد شده در زیر پنجههای ق ساوت و شقاوت، تدوین نمود.
من برای مقابله با جهل، دیکتاتوری، فقر، فساد، تروریسم و خشونت، و مقابله با اثرات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی آن، جهان و بویژه کشورهای منطقه را به تدوین یک “برنامه جامع اقدام مشترک” برای این مبارزه و ایجاد «جبهه متحد مبارزه با افراطگرایی و خشونت»، دعوت مینمایم.
جبههای که باید از طریق گفتوگو، حرکتی جمعی و جهانی برای حل جدّی معضلات منطقهای ایجاد نماید؛ از کشتار مردم بیگناه و بمباران غیر نظامیان، و ترویج خشونت و انسان کشی جلوگیری نماید؛ و با حمایت از حکومتهای مرکزی مستقر، ثبات را فراهم نماید و بالاخره پس از ایجاد آرامش و ثبات، دموکراسی و حکومت مردمسالار را در خاورمیانه برقرار نماید.
عراق، سوریه و یمن، مدلهای یکسانِ بحرانآفرینی از طریق ترور، افراطیگری، خشونت، کشتار، تجاوز، و بیتفاوتی جامعه جهانی هستند؛ نمونههای همسانِ آوارگی، پناهندگی، بیخانمانی، و گریز از وحشتِ جنگ و بمباران؛ کشورهائی همانند، با درماندگی جامعه جهانی برای حل معضلات پدید آمده بر اساس خواستهای نادرست تازه واردان منطقهای و خوشباوران عرصه فرامنطقهای؛ که اینک موج خسارتهای آن از جهان عرب تا اروپا و آمریکا را درنوردیده و به نابودی آثار مدنیت و تمدنهای دیرپا و ارزشمند، و در وجهی کلانتر به کشتار انسانیت انجامیده است.
. فراموش نکنیم که ریشه های جنگ و ویرانی و ترور امروز، در اشغالگری و تجاوز و مداخلات نظامی دیروز نهفته است. اگر تجاوز نظامی آمریکا به افغانستان و عراق نبود و اگر حمایت بی حساب آمریکا از اقدامات ضد انسانی رژیم صهیونیستی علیه ملت مظلوم فلسطین نبود، امروز تروریستها بهانه ای برای توجیه جنایات خود نمی یافتند.
ضروری است دولت آمریکا به جای تحریف واقعیت های منطقه و ایراد اتهامات ناروا علیه دیگران سیاستهای خطرناک خود و متحدان منطقه ای اش را که به افراطی گری، خشونت و فرقه گرایی در منطقه دامن می زند؛ پایان دهد و با آرمانها و خواست مردم منطقه هماهنگ شود.
علیرغم مشکلات موجود در منطقه ، ما به آیندهای پر امید باور داریم، و تردید نمیکنیم که با سرپنجه تدبیر میتوانیم با بهرهگیری از ظرفیتهای قوی و جدیدی که برشمردیم و تکیه بر پشتوانه تمدنی و عزم جدی بر این مشکلات غلبه نماییم.ما در پرتو تعالیم آسمانی، به آینده روشن بشریت برای زندگی انسانها در صلح و آرامش و معنویت ایمان داریم. ما به اراده ملتها در انتخاب نیکی و پاکی باور داریم. ما باور داریم که “والعاقبه للمتقین” ؛ پیروزی پایانی از آنِ پارسایانِ پاک طیینت خواهد بود.
در همین رابطه حسن هانی زاده کارشناس روابط بین الملل در گفت و گو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا گفت: نقش ایران در تمدن سازی جهانی نقشی کاملا بی بدیل و پررنگ است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در طول سال های گذشته به خصوص در طول دو دهه گذشته، جمهوری اسلامی ایران نوعی همگرایی و تمدن جهانی را مطرح کرد و مسئله گفتگوی تمدن ها به عنوان یک الگوی جهانی برای ایجاد وفاق و همگرایی و دوری جستن از درگیری های مذهبی و طایفه ای مطرح شد.
وی اضافه کرد: متاسفانه به دلیل اینکه بازیگران فرامنطقه ای به نوعی امنیت خود را در ناامن ساختن منطقه می بینند، لذا مقاومت هایی برای عملیاتی کردن گفت و گوی تمدن ها صورت گرفت و این طرح نتوانست در سطح جامعه جهانی عملیاتی شود.
وی در پایان گفت: طبیعی است که شعار آقای روحانی کاملا منطقی و قابل قبول و پذیرفتی است ولی متاسفانه در حال حاضر جهان به گونه ای است که همه بحران ها را در خاورمیانه و در کشورهای اسلامی و عربی متمرکز کردند تا اسراییل را در حاشیه امنی قرار دهند و کشورهای اسلامی و منطقه ای را درگیر کنند. اگر شعار دکتر روحانی بار دیگر در سازمان ملل مطرح شود، قطعا وضعیت منطقه بهبود خواهد یافت.
همچنین هرمیداس باوند کارشناس روابط بین الملل در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری برنا درباره دو طرح گفت و گوی تمدن ها و جهان عاری از خشونت که از سوی ایران مطرح شد، گفت: در دوره ای ما شاهد مطرح شدن پایان تاریخ توسط فوکویاما بودیم، که وی معتقد بود در نهایت ارزش های لیبرال دموکراسی در جهان پیروز و مسلط می شود.آقای خاتمی نیز در مقابل نظریه گفت و گوی تمدن ها را مطرح کرد که در شرایط آن وقت جهان پیشنهادی به جا، درست و مسالمت آمیز بود که سازمان ملل هم در این باره قطع نامه ای صادر کرد اما متاسفانه پیگیری سیستماتیکی در این رابطه انجام نشد و باید کمیسیونی در سازمان ملل تشکیل می شد تا به مطالعه و پیگیری تخصصی در این باره بپردازد.
وی در ادامه افزود: پیشنهاد آقای روحانی مبنی بر جهانی عاری از خشونت برآمده از همان فصل ششم منشور سازمان ملل است که به حل و فصل مسالمت آمیز مشکلات از طرقی مثل مذاکره، سازش و میانجیگری تاکید دارد . بنابراین تنش زدایی یک توصیه اخلاقی به نظر می رسد اما با توجه به مسایلی که در دوران رییس جمهوری پیشین مطرح شد و باعث ایجاد تقابل با نظام بین الملی شد این شعار می تواند فضای جهانی را برای تاثیر هرچه بیشتر ایران تلطیف کند.
علی بیگدلی کارشناس مسایل بین المللی نیز در همین رابطه در گفت و گو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا گفت: طرح گفت و گوی تمدن ها در زمان رییس جمهوری پیشین دولت اصلاحات تقریبا مصادف شد با حادثه یازدهم سپتامبر و پس از آن هم ما شاهد حمله آمیرکا به افغانستان و عراق بودیم و می توان گفت علی رقم قابلیت های گفت و گوی تمدن ها در شرایط دشواری که برای جهان و منطقه پیش آمد این طرح مورد توجه قرار نگرفت .در شرایط فعلی هم باید بگویم ایران به خاطر تنش ها و درگیری هایی که در دوره قبل با نظام بین الملل پیدا کرد هنوز نتوانسته جایگاه خود را پیدا کند تا به پیگیری طرح مطرح از طرف آقای روحانی بپردازد.
وی افزود: در حال حاضر پس توافق حاصل شده ایران توانسته مقداری از فضای منجمد سیاسی گذشته خارج شود و امیدوارم در دوران جدید بتواند با رعایت هرچه بیشتر قوانین بین الملی به عنوان یک بازیگر مطرح و موثر در عرصه بین الملی ایفای نقش کند .