به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا به نقل از شوک، 22 اسفندماه سال 82 مردی به نام نصرالله 40 ساله در یکی از خیابانهای کرج هدف اسیدپاشی قرار گرفت. این مرد که از ناحیه صورت بشدت سوخته بود، بلافاصله توسط رهگذران به نزدیکترین بیمارستان انتقال یافت و تحت مداوا قرار گرفت و پس از جراحیهای تخصصی مشخص شد چشم چپ وی به دلیل سوختگی شدید، باید تخلیه شود.
مرد اسید سوخته در بازجوییهای پلیسی ادعا کرد که همسرش در این اسیدپاشی دخالت داشته است.
زن جوان بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفت و ادعا کرد هیچ اطلاعی از اسیدپاشی نداشته است و شوهرش اشتباه میکند. روند تجسسهای قضایی پلیس نیز نشان داد که این زن راستگو بوده و اسیدپاشی زیر سر وی نیست.
بدینترتیب، تیمی از پلیس برای دستگیری عامل اسیدپاشی به تحقیقات چند شاخهای دست زد و با گرههای کور بسیاری مواجه شد و این راز عجیب تا 5 سال به صورت یک معما پیش روی مأموران ماند تا اینکه سرانجام با گذشت 5 سال از این ماجرای خشونتآمیز، مرد قربانی این بار به دادسرا رفت و ادعا کرد دو شماره تلفن اعتباری پیدا کرده است و احتمال میدهد، اسیدپاشی زیر سر یکی از صاحبان این خطهای تلفن باشد.
با دستور بازپرس پرونده مأموران وارد عمل شدند و به مردی با نام حسین برخوردند و وی را تحت بررسی قرار دادند. وقتی این شاخه تحقیقی نشان داد که حسین در همان روز اسیدپاشی دچار اسیدسوختگی در ناحیه دستش شده و به بیمارستان نیز مراجعه کرده است این مرد بازداشت شد و در بازجوییها به اعتراف تکاندهندهای پرداخت و گفت: همسر نصرالله با خواهرم دوست بود و مدام از نامهربانیهای شوهرش برای خواهرم تعریف میکرد.
زمانی که خواهرم به من گفت که نصرالله دوستش را خیلی اذیت کرده و او را کتک میزند دلم سوخت و خیلی ناراحت شدم به خاطر همین تصمیم گرفتم به او زهرچشم نشان دهم. روز حادثه اسید خریدم و در خیابان به تعقیب نصرالله پرداختم و در یک فرصت مناسب اسید را به صورتش پاشیدم و پا به فرار گذاشتم.
مرد اسیدپاش در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی و چهار قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفت و پنج قاضی عالیرتبه با توجه به اقرار و اعتراف حسین وی را به 10 سال زندان و پرداخت دیه محکوم کردند و این حکم با تأیید از سوی قضات دیوانعالی کشور اجرایی شد.
5 سال بعد
با گذشت 5 سال از سپری شدن دوران محکومیت حسین، مرد اسیدپاش در زمینه پرداخت دیه دادخواست اعسار داد اما قضات درخواست وی را رد کردند.
سرانجام با گذشت 10 سال از این اسیدپاشی بار دیگر حسین دادخواست اعسار را ارایه داد و ادعا کرد پسرش نانآور خانواده است و چون تصادف کرده و خانهنشین شده است و از سوی دیگر دخترش نیز در آستانه ازدواج قرار دارد، خانوادهاش شرایط مالی نامساعدی دارند و قادر به پرداخت دیه نیست و تقاضا کرد که دیه را تقسیط کنند.
پس از این درخواست، قاضی عزیزمحمدی رئیس شعبه دوم دادگاه کیفری یک به همراه دو قاضی مستشار با درخواست این مرد موافقت کرد تا وی چند شاهد به دادگاه معرفی کند تا در صورت تأیید شرایط بد مالی وی پرداخت دیه قسطبندی شود.