کافورخانه به نمایشگاه کتاب رسید

|
۱۳۹۵/۰۲/۱۹
|
۱۲:۳۷:۴۵
| کد خبر: ۴۰۲۱۸۹
کافورخانه به نمایشگاه کتاب رسید
نشر نون همزمان با پنجمین روز از بیست و نهمین نمایشگاه کتاب تهران رمان «کافورخانه» را منتشر کرد.

به گزارش خبرگزاری برنا، «کافورخانه» عنوان اولین رمان زهرا میمندی پاریزی است که به عنوان بیست و یکمین عنوان از «منظومه داستان ایرانی» نشرنون در بیست‌ونهمین دوره نمایشگاه کتاب تهران منتشر شده است.

«کافورخانه» روایتی‌ متفاوت از زندگی‌ست که محصول درهم‌تنیدگی دیروز و امروز است این رمان با تجربه‌ای خاص در روایت دربارة آدم‌ها و شخصیت‌هایی‌ست که سرنوشت‌شان با هم گره خورده است.

میمندی پاریزی پیش از این یک مجموعه داستان نیز در سال ۱۳۸۳ منتشر کرده است و جوایز مختلفی را از جشنواره‌های ادبی دریافت نموده است.

در بخشی از این رمان می خوانیم: لبخندی زد و به سمت درختان پسته نگاهی انداخت. به نظرش آمد  تلمبه خاموش شده است. انگار هیچ‌وقت صدایی از آن برنخاسته بود. آرام قدم برمی‌داشت. سنگین بود. سنگین‌تر از هر زمانی و هر جایی. دانستن رازی چنان بزرگ و هولناک، شانه‌هایش را به زیر انداخته و ضعیف کرده بود. جایی میان بودن و نبودن را دیده بود و حس کرده بود و حالا داشت برمی‌گشت. سفری تا عمق درد و فاجعه! به ردیف منظم شمشادها که رسید، نفسی تازه کرد و دوباره پشت سرش را نگاه کرد. خبری از میراث نبود. کاش برمی‌گشت.

صدای سازوآواز قطع شده بود. کم‌کم به روشنایی ریسه‌ها و لامپ‌ها نزدیک شد. تک‌و‌توک آسیابادی‌ها را دید که در حال بیرون‌رفتن از عمارت بودند. سعی کرد تندتر راه برود. مطرب‌ها روی صندلی‌هایشان دمغ و بی‌حال نشسته بودند. هامون روی صندلی‌اش نبود. پسرش کمال را هم آن اطراف نمی دید. به سرعت به طرف داخل عمارت دوید. توی راهروی بزرگ فرشته را دید که همان‌طور ایستاده بود و چشم‌هایش سرخ بودند. عبداله راننده هامون دم در اتاق مخصوص او ایستاده بود و سبیل‌هایش را می‌جوید. سرش پایین بود. فراز با فریادی صدایش کرد: «عبداله! چی شده!؟» عبداله شتابان به طرفش آمد و با بغض گفت: «ارباب آقا. ارباب... وسط مهمونی...»

«کافورخانه» در ۳۹۲ صفحه و توسط «نشر نون» و با طرح جلدی از الاهه آذرنوش در نمایشگاه کتاب عرضه شده است.

 

منبع: مهر

 

نظر شما