گزارش جلسه نقد و بررسی فیلم‌های «محمد شیروانی» در سالن سینماحقیقت

چرخش دوربین به سوی درون مستندساز

|
۱۳۹۵/۰۲/۲۰
|
۱۰:۵۶:۳۳
| کد خبر: ۴۰۲۶۰۴
چرخش دوربین به سوی درون مستندساز
عصر دیروز، یکشنبه ۱۹ اردیبهشت در پنجمین برنامه از دوره‌ی جدید کانون فیلم «سینماحقیقت» ابتدا فیلم‌های «شش چشم» و «دستور آشپزی» از ساخته‌های مستند و تجربی محمد شیروانی به نمایش درآمد و سپس جلسه نقد و بررسی این دو فیلم با حضور امیر پوریا (منتقد سینما) صورت گرفت.

به گزارش خبرگزاری برنا، در ابتدای جلسه «ناصر صفاریان» مجری برنامه با اشاره به هم‌زمانی نمایش این فیلم‌ها با برگزاری مسابقه‌های حساس فوتبال در لیگ برتر، استقبال تماشاگران از فیلم‌های به نمایش درآمده را محصول جذابیت سینمای تجربی و مستند و تمایل قابل ستایش مخاطبان به تماشای این نوع فیلم‌ها در چنین شرایطی دانست.

سپس محمد شیروانی با اشاره به موانع موجود بر سر راه تکثیر و توزیع فیلم‌های مستند و تجربی در شبکه‌ی نمایش خانگی گفت: «متاسفانه در طول سال‌های گذشته با استفاده از عناوینی نظیر سینمای مستقل، آلترناتیو و نظیر این‌ها مانع انتشار این‌گونه فیلم‌ها شدند، در حالی که مخاطبان اصلی این آثار مردم هستند و فیلم‌هایی از این دست ساخته شده و می‌شوند تا به دست تماشاگران واقعی خود برسد.» 

شیروانی سپس در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان مبنی بر نحوه‌ی دسته‌بندی این فیلم‌ها به «ویدئوآرت» و «مستند» گفت: «در سال‌های اخیر شرح و توضیح درباره‌ی فیلم‌ها و نحوه‌ی دسته‌بندی آن‌ها خیلی مهم شده؛ در حالی که قبلاً این‌جور چیزها غیر ضروری به نظر می‌رسید و چندان اهمیت نداشت.»

وی در ادامه در باره‌ی نحوه‌ی ساخت فیلم «شش چشم» گفت: «چند سال پیش از من دعوت شده بود تا با مستند «هفت فیلم‌ساز زن نابینا» در جلسه‌ی نمایش فیلم یکی از موسسه‌های آموزشی شرکت کنم. تصمیم گرفتم برای تبلیغ فیلم مورد بحث و با استفاده از تصویرهای آن، یک «دمو» درست کنم، اما وقتی ساخت این نمونه‌ی آزمایشی به پایان رسید خودم از آن خوشم آمد و احساس کردم با استفاده از آن می‌توان نمایش‌های دیگری تدارک دید. در حقیقت یک تجربه‌ی بازیگوشانه با نماهای آن اثر به فیلم مستقل دیگری تبدیل شد و به تعبیری بهتر این فرصت را پیدا کرد که حیات خود را در قالب دیگری ادامه بدهد.»

صحبت‌های امیر پوریا درباره‌ی فیلم‌های به نمایش درآمده، بخش دیگری از جلسه‌ی روز گذشته بود. او با اشاره به هم‌زمانی به‌ظاهر بی‌ربط نمایش این دو فیلم در یک سانس گفت: «در شرایط امروز که در اغلب مواقع، قالب‌ فیلم‌های مختلف با هم اشتباه گرفته می‌شود کم‌ترین امتیاز نمایش این دو فیلم در کنار هم این است که نشان می‌دهد ساختار هرکدام از آن‌ها متناسب با موضوع خود شکل گرفته و در این‌جا مقصود از ساختار، نحوه‌ی خاص اندیشیدن به ایده و پردازش آن از هنگام آغاز پیش‌تولید فیلم است، نه آن‌گونه که بعضی‌ها به اشتباه فکر می‌کنند شاید محصول مسائل فنی و تکنیکی باشد.»

وی سپس با اشاره به تاثیر پیشینه‌ی شیروانی بر ساختار این فیلم گفت: «مستند «شش چشم» به دلیل شرایط فیزیکی، جسمانی و زیستیِ آدم‌های فیلم کاملاً به‌ طرف همراهی انسانی حرکت می‌کند اما با ممانعت فیلم‌ساز از نزدیک شدن به نوعی احساسات‌گراییِ آشکار، از مرز ایجاد عطوفت و شفقت در بیننده فاصله می‌گیرد. البته در این اثر، مهربانی نسبت به وضعیت نابینایان نیز مبنای قاب‌های‌ متفاوتی قرار گرفته و به صورتی هنرمندانه در معرض تماشای بینندگان قرار گرفته است.»

پوریا گفت: «فیلم‌ساز در این فیلم یک رفتار انسانی پیش می‌گیرد و با لحنی شبیه ملودرام‌های غیراحساساتی به سرنوشت شخصیت‌های ماجرا می‌پردازد.»

این منتقد سینما هم‌چنین گفت: «کنار هم قرار گرفتن قاب‌های مختلف در این فیلم ممکن است تماشاگر را به یاد تجربه‌ی مایک فیگیس در ساخت «تایم‌کد» بیندازد و با خود فکر کند که چنین تمهیدی فقط یک بازی بصری است. در حالی که قطع تدریجی صدای پنج شخصیت باقی‌مانده در این بخش‌ها بیش‌تر آزمونی برای ارائه‌ی اطلاعات به وسیله‌ی تمهیدات کارگردانی است.»

وی افزود: «در فیلم «دستور آشپزی» به دلیل تناسبی که با موضوع انتخابی خود دارد و به دلیل همراهی فیلم‌ساز با قابی که برای این موضوع در نظر گرفته، از فیلم‌سازی که پیش از این دغدغه‌های بصری خود را بروز داده چندان خبری نیست. فیلم‌ساز در این فیلم عمداً از هر خانه یک زاویه‌ی کم‌وبیش بدون پرسپکتیو در نظر می‌گیرد تا قضاوتی شکل نگیرد و آدم‌ها در داخل آن چندان بعد پیدا نکنند. در حقیقت در این فیلم وجه تجسمی موضوع به تناسب خود موضوع شکل گرفته است.»

پوریا سپس با اشاره به وجود شیطنت‌های مختلف در ذات هنرمند گفت: «اگر هنرمندی علاقه ندارد کاری را انجام دهد اصلاً نباید سراغ انجام آن برود اما زمانی که زمینه‌ی خاصی را دنبال کرده و موضوعی را انتخاب می‌کند باید خودش را هم با آن تطبیق بدهد؛ نه این که موضوع را به شکل خود درآورد.»

توضیحات محمد شیروانی در این‌باره بخش دیگری از جلسه‌ی روز گذشته بود. وی در پاسخ به پرسشی در باره‌ی نحوه‌ی ساخت «دستور آشپزی» گفت: «زمانی که این فیلم را می‌ساختم آگاهی کاملی نسبت به فرم و ساختار نداشتم و نمی‌دانستم دنبال چه تغییر و چه تفاوتی در ساخت فیلم هستم.»

شیروانی «تفاوت» را بدیهی‌ترین عنصر یک هنرمند دانست و افزود: «زمان ساخت این فیلم تجربه‌ی بزرگی که چند سال پیش به دست آوردم را نداشتم اما در حال حاضر متوجه علاقه‌ی خودم به سبک «پارودی» شده‌ام و دلم می‌خواهد حرف‌هایم را به این روش بزنم.»

وی در بخش دیگری از سخنان خود به نقش و خاستگاه شخصی هنرمند در تولید اثر هنری اشاره کرد و گفت: « از یک جا به بعد و در مسیر تجربه‌هایم در فیلم‌سازی، دوربین به سمت خودم برگشت تا درونم را نشان بدهد؛ و این زمانی بود که هنوز نخستین تجربه‌های مستند‌های «خودبیانگر» هنوز در ایران ساخته نشده بود.»

شیروانی سپس شرایط خاص اجتماعی را یکی از دلایل ماندن دوربین سینمای مستند در چهاردیواری خانه‌ها دانست و افزود: «من با فیلم‌سازی نیازهای شخصی خودم را دنبال می‌کنم؛ نه نیازهای مستندسازی و سینمای ایران را. به همین دلیل اعلام این که اولین مستند «سلف‌پرتره» یا «خودبیانگر» توسط من ساخته شده را افتخار بزرگی نمی‌دانم.»

در بخش پایانی جلسه‌ی شب گذشته، امیر پوریا به اشاره به گرایش‌های غیرروایی موجود در دل سینما گفت: «در حال حاضر با شرایطی روبه‌رو هستیم که از سوی جامعه، گرایش عمومی و میل فراوانی به انجام کارهای هنری وجود دارد در حالی که اغلب کسانی که به این حیطه علاقه دارند حتی از خود نمی‌پرسند چه مساله‌ای را می‌خواهند در خود دنبال کنند و اصلاً چه حرف جذاب و مهمی دارند که حتماً باید زده شود.»

وی اصلی‌ترین امتیاز ساخته‌های شیروانی را تقویت مهارت‌هایی از قبیل حساس شدن مخاطب به دنیای اطراف خود ذکر کرد و گفت: «اگر هنرمند این دغدغه‌ها را نداشته باشد باید پذیرفت که ساخته شدن فیلم توسط او بیهوده و بی‌معنی است.» 

محمد شیروانی نیز با اشاره به تاثیرپذیری خود از تجربه‌ها‌ی برخی فیلم‌سازان تجربه‌گرای جهان سینما گفت: «این تجربه‌ها آدم را به آینده‌ی سینما و امکان پوست‌اندازی و تغییر آن در آینده امیدوار می‌کند.»

وی در پایان گفت: «در این فیلم‌ها گوش‌ جای چشم قرار می‌گیرد و هوش مخاطب را تقویت می‌کند تا با نگاهی متفاوت به دنیای اطراف خود بنگرد؛ و این مهم‌ترین وظیفه‌ای است که از سینما می‌توان انتظار داشت.»

نظر شما