در حال حاضر که 4 دهه گذشته از انقلاب مردم چه نگاهی به حکومت پهلوی پیدا کردند؟
من هنرمند هستم و از سیاست سر در نمی آورم.
الان عدم علاقه شما به سیاست را باید مثبت تلقی کنیم یا منفی؟
مطمئنا باید به آن مثبت نگاه کرد، چون من زیاد با سیاست موافق نیستم و از آن سر در نمیآورم.
آیا هنرمند با وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور خود باید بیگانه باشد؟
بیگانه بودن نباید خطاب شود، چون سیاست و هنر با هم مثل اینکه بگوییم عقل بهتر است یا احساس. عقل خوبی خودش را دارد، احساس هم محاسن خودش را یدک میکشد، اما عقل مغزمان است قلب احساس ماست. نمیتوانیم بگوییم که این 2 از هم جداست یا بگوییم کدام بهتر است.
فکر می کنم هنرمند با احساس خودش زندگی میکند، سیاستمدار با اندیشه و تفکری که دارد این 2 مقوله از هم جداست به خاطر همین من هنرمند سیاستمدار نیستم بعد اینکه بنده بچه انقلاب هستم، زمانی که انقلاب شد من به دنیا آمدم پس دوره پهلوی را زندگی نکردهام و نمیتوانم راجع به آن برهه زمانی نظر بدهم اما تاریخ را خواندم گرچه میدانم که تاریخ را همیشه فاتح مینویسد اما در عین حال تاریخی را مطالعه کردم و اعتقاد دارم اگر مملکتی ضعف و ایرادی نداشته باشد، مردم آن به خیابان نمی ریزند.
نگاهی که اول انقلاب به سیستم پهلوی بوده با نگاه امروز چقدر در یک راستا قرار دارد؟
زمانی چشم به این دنیا گشودم که انقلاب شده بود به طبع من چه نگاهی در بدو تولد خودم می توانستم به انقلاب اسلامی داشته باشم که حالا در مقام ارزیابی آن بخواهم بربیایم.
به هرحال ساغر عزیزی به عنوان بازیگر نقش فرح دیبا باید بر حسب اطلاعات و بینش خود نقشهای تاریخی را قبول کند، چرا نباید بتواند در رابطه با وجه تمایز نگاهی که در ابتدای انقلاب به رژیم پهلوی بود با نگاه امروز تحلیل ارائه بدهد؟
من زیاد نمیدانم چه اتفاقی های در این رابطه رخ داده است، چون من سیاست نمیدانم به نظر من آدم های عاقل کلا انسان هایی هستند که در رشته فعالیت خودشان کار می کنند به شدت وطن پرست هستم زمانی که خارج از ایران زندگی می کردم این را فهمیدم.
چند سال خارج از ایران زندگی کردید؟
نزدیک یک سال، البته خیلی مقطعی بوده است، چند ماه رفتم کارم را تمام کردم و به عنوان یک وطن پرست که عاشق مردم هم هستم، یک روز فهمیدم که شاید شرایط خیلی خوبی آنجا وجود دارد و شاید آنجا به عنوان یک زن جوان آزادی عمل زیادی داشتم. مخصوصا چند سال پیش که جوانتر بودم این مسائل خیلی جذاب تر برای من به نظر میرسید. البته که کسی نمیگفت چه لباسی را بر تن کنم یا حجاب را رعایت کنم اما بعدا برایم این قضیه عادی شد و جذابیتی دیگر نداشت، فهمیدم به مردم کشور خود وابسته هستم زیرا سرمایه یک هنرمند مردم هستند.
چرا دیگر از بهروز وثوقی بزرگتر نداریم از زمانی که او از ایران رفت، دیگر بهروز وثوقی در سینمای ایران وجود نداشت، الان دیگر مرد سن بالایی شده که عکس های خودش را میبیند ولی دیگر بهروز وثوقی نیست، چون نفس هنرمند به نفس مردم بسته است، شخصا انتقادی دارم از مردم ایران. مثلا طرف راننده تاکسی است، اما مثلا بگویی من تپش قلب دارم می گوید فلان قرص را بخور و... هر کسی باید کار خودش را انجام بدهد، من اگر پزشک هستم باید کار خودم را انجام دهم، اگر هنرمند هستم فقط هنرمند باشم، اگر سیاست مدارم، فقط سیاست مدار باشم، اگر این نکات رعایت می شد، وضعیت جامعه ما از وضعیت کنونی فعلی در این حالت خیلی بهتر می شود.
واقعیتی تلخ وجود دارد که حاکی از این است که متاسفانه در ممالک جهان سوم شهروندان آنها شرایط خوبی ندارند، مردمانی هستند که خودشان ایراد دارند. حاکمیت نمیتواند مردم را کامل تغییر بدهد، مردم اگر بخواهند تغییر را در خودشان ایجاد کنند این خودشان هستند که ایجاد می کنند، قطعا مردم سوئیس با مردم افغانستان فرق می کنند، پس حکامی که بر سوئیس حکومت می کند و حکامی که بر افغانستان حکومت میکند، تفاوت دارد، مردم سوئیس در طول 24 ساعتشان اولا 12ساعت خواب نیستند، متاسفانه در کشورهای جهان سوم مردم بیشتر در خواب به سر میبرند، خروس را سر می برند، چون بیدارشان میکند اما در آنجا استراحتشان به جا است مطالعه و موسیقی خوب یا غذاهای روحشان به عبارت دیگر غذاهای اندیشهشان تامین است اما اینجا چه؟ در طول روز چقدر کتاب می خوانیم چقدر فیلم می بینیم و به چه میزان زمان خود را صرف تماشای تئاتر میکنیم.
بحث تئاتر خیلی فراتر از این حرفها است چرا که با عموم مردم ارتباط برقرار نمی کند.
شاید، اما الان2 سالن اجرا دارم یکی از آنها را سرمایه گذارم و دیگری را بازی می کنم 2 نمایش ایرانی با 2متن ایرانی دارم متن های که هر دو ضدجنگ است فرق نمی کند، این جنگ بر علیه عشق باشد یا از خشک اندیشی و تعصب بیایید ، بگویید چرا مردم نگاه نمیکنند؟ آیا در سوئیس هم این اتفاق می افتد؟
دیده نشدن نمایش های شما دلایلی دیگری هم می تواند داشته باشد؟
نه، دیده می شود، چرا که گیشه خوبی را از اجرای این تئاتر کسب کردهایم، دیده شدن مهم نیست، این که این صدا شنیده شود خیلی برای من مطرح است.
از این مسئله بگذریم، بازیگر مردمی چه معنایی می دهد؟
هر بازیگری که معروفتر است این عنوان را مال خود می کند.
مثلا الان رضا عطاران مردمیتر است یا بهرام رادان؟
پیشنهادهایی که با آن مواجه می شوند، متفاوت است.
بالاخره بازیگر مردمی شاخص های روشنی دارد؟
مثلا اگر به ساغر عزیزی در 2 سال پیشنهاد خوبی نشود یا پیشنهادها را قبول نکرد، بازیگر مردمی نباید خطاب شود.
خیر، تاکید می کنم بازیگری که مردمی خطاب می شود دارای یک سری از فاکتورهای است که مردم با آن همذات پنداری می کنند؟
نمی دانم از خود مردم باید بپرسید؟
شما به عنوان کسی که در این عرصه فعالیت می کنید خیلی خوشایند نیست که تعریفی برای بازیگر مردمی بودن ارائه ندهید؟
الان در موضع بازیگری هستم در موضع مردم نیستم.
بالاخره باید با مردم ارتباط برقرار کنید؟
برقرار می کنم.
در چند سال اخیر باب شده است که برخی از بازیگران برچسب یک تفکر یا جناحی و... خود را در سینما مطرح کردند.
این ها همه ادا است من از ادا بیزارم و اصلا نمی پسندم. شخصا تنها این موضوع را میدانم که برای انتخاب های خودم مخصوصا در سالهای اخیر اندیشه مهمی داشتم، اینکه حرفی برای گفتن وجود دارد یا خیر، خیلی برایم مهم بوده است، سالهای اولی که کارگردانی یکی دو تا از فیلم های مستند خود را بنا به دلایلی سیاسی که البته خودم اهلی سیاست نیستم در آرشیو خانه خود نگه داشته ام.
بعد آن سراغ کار دکوراسیون رفتم و سالها در این حرفه فعالیت کردم، همچنین خارج از ایران زیاد کار کردم، شغل دیگری داشتم و از آن ارتزاق مالی می کردم، بعد از مدتی بازیگری هم تبدیل به منبع درآمد شد با خود گفتم در این عرصه هم می توانم ارتزاق مالی کنم و در این سالهایی که از بازیگری دستمزد کسب کردم، بیشتر به این فکر میکردم که بدون تدبیر و اندیشه مقابل دوربین ظاهر نشوم، مخصوصا در 2 سال اخیر نقش پر سر و صدایی مثل فرح دیبا را بازی کردم و جزو هنرپیشه هایی بودم که تمام سن آن را خودم بازی کردم و گریم جواب داد و از 18 سالگی تا 42خودم بازی کردم.
اما در 2 سال اخیر فقط یک تئاتر بازی کردم و در یک تئاتر سرمایه گذاری کردم، برای یک بازیگر دو سال یک تئاتر بازی کند، یعنی تقریبا باید نان خشک بخورد و مجبور است از جای دیگر درآمد داشته باشد، چون با توجه به این شرایط بد اقتصادی که داریم، نمی توانیم منتظر پیشنهاد کار باشیم و دست روی دست بگذاریم، ولی همانطور که اشاره کردم در حال حاضر نقش باید مورد توجهام قرار بگیرد.
بازی در نقش "فرح دیبا" برای شما چه جذابیتی داشت؟
می خواهم بدانم کدام بازیگر ممکن است با پیشنهاد ایفای نقش ملکه در سراسر دنیا مواجه شود و به آن جواب رد بدهد، آنجلینا جولی چند وقت قبل حرف خوبی در رابطه با یکی از نقشهای خودش زد چرا که از وی علت نقش آفرینی در یکی از شخصیت های که ایفا کرده را پرسیدند که او در جواب گفت : می خواهم بدانم در دنیا به چند نفر پیشنهاد میشود که این نقش را بازی کنند و به آن چند نفری که پیشنهاد میشود، چند نفر به این پیشنهاد جواب رد میدهند، من هم میخواهم بدانم در ایران به چند نفر پیشنهاد بازی در نقش ملکه ایران میشود و چند نفر به بازی در آن کاراکتر جواب منفی میدهند، هرچند که من دو بار به آن سناریو گفتم نه.
چرا؟
2 بار نه گفتم که اولین بار برای بازی در فیلم میرباقری عازم شاهرود بودم، مرتبه دوم فیدبک هایی که در رابطه با نقش فرح دیبا به گوشم رسید و چون یک ملکه زنده بود، بازی در کاراکتر معاصر زنده خیلی سخت است، همین مسئله مرا ترساند که آن آدم زنده است، معاصر است طرفدارها و مخالف های خودش را دارد کار سیاسی است همه اینها من را ترساند و در سومین باری که گفتم بله به خودم گفتم به چند آدم پیشنهاد می دهند که ملکه معاصر را بازی کند، در همین ایران به من زنگ بزنند بگویند به چند نفر در 80 میلیون نفر جمعیت پیشنهاد می دهند.
مردم از این به بعد شما را با نقش فرح به یاد خواهند آورد؟
خودم که به یاد آن خواهم افتاد.
خودتان که در نسبت با مخاطب مهم نیستید ، تماشاگر باید فرح دیبا را با ساغر عزیزی به یاد بیاورد؟
من مخاطب خودم را دارم.
مخاطب شما چند درصد از مخاطب عام مردم حساب می شود؟
نمیدانم چند درصد می شود من نه ریاضیدان هستم و نه سیاستمدار، تنها هنرمند هستم
آیا مخاطب با فرح دیبا «معمای شاه» ارتباط برقرار خواهد کرد؟
شما از کجا می دانید که این رابطه با مخاطب حاصل نمی شود؟ شما با مخاطب ها صحبت کردید؟
برای اینکه اثرگذاری کمتری از این سریال در اجتماع مشاهده می کنم.
نمی توانم بیکار بمانم.