به گزارش خبرگزاری برنا، در یکصد و هشتاد و هفتمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران که دوشنبه 31 خرداد در تالار استاد ناصری برگزار شد، فیلم «طلسم» ساخته داریوش فرهنگ به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور داریوش فرهنگ، علی علایی و کیوان کثیریان برگزار شد.
در ابتدای این نشست کثیریان از آغاز فعالیت سینمایی فرهنگ پرسید و وی پاسخ داد: در دوران قبل از انقلاب در عرصه تئاتر و در گروه «پیاده» فعالیت میکردم. پس از انقلاب و زمانی که تصمیم به ساخت «طلسم» گرفتم، دقیقا نمیدانستم چه کنم و از کجا شروع کنم. معمولا در آغاز کارِ بازیگری و کارگردانی، افراد دست به تقلید زده اما پس از گذشت مدتی، از تقلیدِ دیگران دور شده و از خود تقلید میکنند. به مرور زمان و با صیقل خوردن، دیگر از خودتان هم تقلید نمیکنید و هر آنچه را احساس و فکرتان درست بداند انجام میدهید. در «طلسم» برای اثبات برادریام، تصمیم گرفتم امضای تئاتری خودم و تجاربی که در آن عرصه آموخته بودم را پای کار بگذارم. به همین دلیل از بازیگران خوب تئاتر استفاده کردم و فیلم نیز یک درام کلاسیک است که در ارتباطِ میان بازیگران شکل میگیرد.
کارگردان «سلطان و شبان» افزود: اگر به فیلمهای آن دوره نگاه کنیم، فیلمها از نظر داستان و درام عموما خیلی بهتر از الان بودند. با وجود فیلمهایی مثل «اجارهنشینها»، «ناخدا خورشید»، «خانه دوست کجاست» و.. جو و موجی فرهنگی در کشور راه افتاده بود که نمیتوانستید از آن عقب بمانید. همین اتفاق در رمان، نقاشی، گرافیک و.. نیز رخ داد و کسانی که امروز چهرههای این عرصهها محسوب میشوند، در همان دوران رشد کردند. به هر حال این موج بر کار ما نیز بیتاثیر نبود. من شانس این را داشتم که با مطالعه آثار بهترین نویسندگان جهان، در عرصه تئاتر رشد کنم. اما فیلمهای امروز سینمای ایران حتی اگر داستان داشته باشند، در 50 درصد موارد به هم شبیه هستند. تا زمانیکه بشر به قصه و قصه گفتن نیاز دارد، سینما نیز ادامه خواهد داشت. حتی فیلمهای علمی تخیلی نیز داستان کلاسیک دارند که در آن تعادل، توازن و تناسب وجود دارد.
فرهنگ ادامه داد: متاسفانه در ایران به تداومبخشی و جریانسازی عادت نکردهایم. آدمهای بیرونی نیز بیشتر از آنکه کمک کنند، جلوی جریانسازی را میگیرند. ساخت سریال «سلطان و شبان» به این منظور بود که جریانی مبتنی بر افسانههای شرقی خودمان راه بیندازم. ولی سینما همیشه مطابق میل شما پیش نمیرود؛ فیلم مورد علاقه فیلمساز ابتدا باید تایید شود و مورد پسند تهیهکننده و مخاطب نیز باشد. کشورهایی که تاریخ ندارند مشغول تاریخسازی هستند اما ما با وجود اینهمه افسانههای جذاب و شیرین، نسبت به آنها بیتوجه هستیم. امتیاز افسانه به تاریخ این است که تاریخ را پیروزشدگان و حکام مینویسند، اما افسانه متعلق به مردمان گمنام است؛ آنها آنرا کم و زیاد کرده و عشق و امید و آرزوها و حسرتهایشان را به افسانه وارد میکنند. دشواری کار، برگرداندن افسانه به فیلم و سریال است.
در ادامه علایی تحلیلش را با اشارهای تاریخی آغاز کرد و گفت: این فیلم در دورهای نامزد دریافت چهار جایزه جشنواره فجر شد که فیلمهایی مانند «اجارهنشینها»، «دستفروش»، «شیر سنگی»، «کلید»، «ناخدا خورشید» و.. با آن در رقابت بودند. طراحی صحنه «طلسم» بینظیر است، اما در آن زمان به طراحی صحنه جایزه نمیدادند. فیلمبرداری علیرضا زریندست حتی کاندید دریافت جایزه نشد و این جزو گافهای تاریخی سینمای ایران به شمار میآید. امروزه فیلمبرداری این فیلم را به دانشجویان تدریس میکنند و هیات داوران آن دوره باید پاسخ دهند که چرا با زریندست چنین برخوردی صورت گرفت. هم در این دوره از جشنواره فجر و هم در دوره قبل از آن، به سوسن تسلیمی نیز اجحاف شد. هیات داوران ترجیح میداد بگوید هیچ کاندیدای شایستهای در بخش بازیگر زن نداریم، تا مجبور نشود به تسلیمی جایزه بدهد.
این منتقد سینمایی اضافه کرد: ضمن اینکه «طلسم» زمانی ساخته شد که سینمای موسوم به «عرفانی» به دلیل خواست کارگزاران فرهنگی، بر عرصه سینما سیطره پیدا کرده بود. در این میان، فیلمنامه «طلسم» نوشته میشود و میتواند خود را از سیطره آن نوع سینما رها کند. فیلم دارای نظم دراماتیک درست و میزانسنهای استاندارد است و دکوپاژ آن حکایت از تسلط بالای کارگردان دارد. ساخت تالار آینه که در حین تولید فیلم صورت گرفت، خود یکی از اتفاقات بزرگ سینمای ایران محسوب میشود. در دوران پیش از انقلاب، طراحی صحنه امری نادر در سینما بود و در سینمای بعد از انقلاب، طراحی صحنه «طلسم» اتفاقی مهم و یکی از آغازهای سینمای ایران به شمار میآید.
پس از آن فرهنگ به مساله اهدا جوایز در آن دوره پرداخت و گفت: قرار بود در اهداء جوایز جشنواره فجر، «طلسم» نادیده گرفته شود. این حرفی بود که سه نفر از داوران آن دوره چند ماه پیش به من گفتند. زریندست به شخصه فیلمبرداری این فیلم را بهترین کار خود توصیف میکند، اما حتی بهعنوان کاندیدا معرفی نشد. سوسن تسلیمی اعتبار دوبارهای به بازیگری در سینمای ایران بخشید، اما او هم نادیده گرفته شد. خوشبختانه اثر سینمایی برخلاف تئاتر باقی میماند و اکنون پس از 30 سال نیز میتوان به ارزش کار این افراد پی ببریم. ضمن اینکه در دوران ساخت فیلم طرح مباحثی مثل عشق و دوست داشتن، دشواریهای خاص خود را داشت و فیلم در این وضعیت ساخته شد. گمان میکنم هیات داوران جشنواره چه در آن زمان و چه اکنون، آمادگی جورِ دیگر دیدن را ندارند و «طلسم» نیز فیلمی متفاوت و جورِ دیگر بود.
وی سپس در پاسخ به سوالی در مورد زبان مورد استفاده در فیلم گفت: شخصا به زبان شاعرانه علاقمندم و از جایگزین کردن سخنان محاورهای بهجای دیالوگ متنفرم. زبان فاخر و ایماژهای شاعرانه، میتوانند بر لایههای فیلم بیفزایند و بار فنی آن را بالا ببرند. به هر حال دستپرورده تئاتر بودهام و چه 30 سال پیش و چه اکنون، این شیوهی سخن گفتن را دوست داشتهام. صداهای فیلم نیز همه دوبله شدهاند و فقط سوسن تسلیمی در دوبله بهجای خودش حرف زده است. صدابرداری سر صحنه قطعا فیلم را واقعیتر، باورپذیرتر و حساستر میکرد، اما امکان چنین کاری وجود نداشت؛ علاوه بر اینکه دوبله در آن زمان امری مرسوم بود، صدای دوربینها سر صحنه و در تالار آینه آنقدر زیاد بود که اساسا دیالوگها در آن گم میشدند. داریوش فرهنگ در خصوص فیلم «یک گزارش واقعی» که در سال 87 ساخته شده و تاکنون اکران نشده، به گفتن این جمله بسنده کرد که «فعلا دارد خاک می خورد».
در بخش دیگری از این نشست، علایی به سیر تطور درام جنایی در سینما و جایگاه «طلسم» در این روند پرداخت و گفت: «طلسم» هم از ژانر وحشت و هم از ژانر معمایی الگو گرفته است و در مجموع میتوان آنرا تحت ژانر جنایی تعریف کرد. در این میان، درام روانی نیز یکی از زیر ژانرهای ژانر جنایی است. پس از ساخت درامهای روانیِ مبتنی بر تئوری فروید، شاهد فیلمهایی بودیم که در آن شخصیت کارآگاه، خود به شکل بیمار روانی ایفای نقش میکرد. اما در در درامهای روانی دهه 90 میلادی، شخصیتهای فیلم آسیب اصلی را اینبار از نزدیکترین آدمهای اطراف خود میخوردند. «طلسم» 10 سال پیش از باب شدن چنین جریانی در سینمای جهان، روی این مساله دست گذاشته و از این نظر یک فیلم پیشرو محسوب میشود.
وی در پایان افزود: «طلسم» یکی از نقاط روشن و نورانی تاریخ سینمای ایران است. میتوان در مورد سبک اکسپرسیونیستی آن و تاویلهای مختلفی که از فیلم میشود، ساعتها سخن گفت. ساخت چنین فیلمهایی در سینمای ایران پر هزینه است و متاسفم که دیگر نمیشود بهراحتی به سمت ساخت آنها رفت. اگرچه نقدهایی به وضعیت سینمای ایران در دهه 60 وارد است، اما در همان دوران شاهد گشودگیهایی هستیم که امکان ساخت فیلمی مانند «طلسم» را فراهم میآورد. سینما هنر لیزی است و خودش را نجات میدهد، اما چنین فیلمی امروزه نمیتوانست پروانه نمایش بگیرد.