به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، حنانه پنج ساله چهارشنبه 26 خرداد امسال در شهرک ولیعصر شهرستان سنقر و کلیایی از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. روز بعد ماموران جسد او را با دست و پای بسته زیر پل ورودی کمربندی جدید شهر پیدا کردند.
بررسیها نشان میداد او به قتل رسیده و چند ساعتی از مرگش میگذرد. همزمان با شکایت خانواده این کودک در دادسرا و پلیس آگاهی، تحقیقات پلیس جنایی برای رازگشایی از این جنایت و دستگیری عاملان آن آغاز شد.
تحقیقات از خانواده حنانه نشان میداد آنها با کسی اختلاف نداشتهاند و نمیدانند چه کسی فرزندشان را ربوده و کشته است.
با توجه به این که گم شدن این کودک موجی از نگرانی را میان شهروندان سنقر و کلیایی به وجود آورده بود، با دستور دادستان شهر، کارآگاهان جنایی به تحقیقات شبانهروزی ادامه دادند تا اینکه روز سهشنبه زنی سراسیمه به پلیس آگاهی مراجعه و راز جنایت هولناکی را که شوهرش علی 32 ساله مرتکب شده بود، فاش کرد. این زن گفت شوهرش که نصاب ماهواره است، حنانه را که دختر همسایهشان بوده، به قتل رسانده است.
کارآگاهان برای بررسی ادعاهای این زن با هماهنگی قضایی ظهر سهشنبه به خانه متهم رفته و او را قبل از فرار دستگیر کردند.
متهم جوان با انتقال به پلیس آگاهی در بازجویی اظهارت ضد و نقیضی را مطرح و ادعا کرد اشتباهی دستگیر شده است اما در ادامه تحقیقات زمانی که متوجه شد راز این جنایت را همسرش فاش کرده، به قتل حنانه اعتراف کرد.
متهم به قتل در اظهاراتش به افسر تحقیق گفت: روز حادثه حنانه را دیدم که بستنی به دست در حال رفتن به سمت گلهای پایین محله است. به او نزدیک شدم و محکم دستش را گرفتم و به بهانه اینکه میخواهم او را نزد دخترم ببرم، حنانه را داخل حیاط خانه بردم.
وی اضافه کرد: دخترک التماس میکرد رهایش کنم تا نزد پدرش برود. مدام مادر و پدرش را صدا میزد. قصد داشتم نیت شیطانیام را عملی کنم که سر و صدایی را ازکوچه شنیدم. اهالی در جستوجوی او بودند. ترسیده بودم. نمیتوانستم رهایش کنم؛ چون هویتم را فاش میکرد. ابتدا ضربهای به او زدم، بعد با پارچهای خفهاش کردم. همسر و بچههایم در خانه نبودند .
وی گفت: هوا که تاریک شد، جسد دخترک را داخل نایلونی گذاشتم و با اطمینان از این که محله خلوت است و همه در جستوجوی دختر خردسال هستند، جسد را باموتورم به کنار پل بردم و آن را با دست و پای بسته، زیر پل انداختم و بازگشتم.
متهم به قتل تصریح کرد: سپس همراه اهالی به جستوجو پرداختم. حتی بعد از کشف جسد، در مجلس خاکسپاری این کودک هم شرکت کردم و وقتی متوجه شدم هنوز ردی از من پیدا نکردهاند، خیالم راحت شد. چند روز پیش ناخواسته ماجرا را برای همسرم تعریف کردم که باعث دستگیری من شد.
منبع: رکنا