به گزارش خبرگزاری برنا، در شب نخست همایش «عطار و موسیقی» محمود صلاحی رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به سخنرانی پرداخت. وی در این نشست عطار را نگین نیشابور خواند و گفت: درست است که میگویند عطار در واقع حلقه وصل سنایی و مولوی است، ولی خود مولوی که بعد از عطار زندگی میکند، میگوید فاصله من با عطار زیاد است. مولوی در جوانی یک سفر به نیشابور رفت، عطار داشت اسرارنامه را مینوشت، مولوی آن را خواند و بعد گفت هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچهایم. که در اینجا منظور از هفت عدد کثرت است، نه عدد بعد از شش و قبل از هشت. این عطار است در نگاه مولوی.
گستاخی عارفان با خدا
سخنران اصلی روز اول همایش ایرج شهبازی، پژوهشگر ادبی و استاد دانشگاه بود. شهبازی موضوع اصلی سخنرانیاش را گستاخیهای عارفان با خدا در شعرهای عطار اعلام کرد و گفت: گستاخی در گذشته معنای صمیمیت هم داشته است. یکی از مباحث شیرین در عرفان خراسان و عرفان عطار این است که عارف میتواند با خدا گستاخ باشد. در این عرفان خدا موجودی شوخیپذیر است و خداوند در این گستاخی با عنایت نگاه میکند. تا به حال کسی اندازه عطار در این موضوع کار نکرده و اصلاً در منطقالطیر یکی از پرسشهایی که پرندگان از هدهد دارند این است که میشود با خدا شوخی کرد؟
وی در ادامه به ویژگی لازم فردی که به گستاخی با خدا می پردازد، اشاره کرد و درباره نظر عطار نسبت به خدا گفت: از نظر عطار خدا موجودی است که میشود سر به سر او گذاشت و لحظات شیرینی داشت. این در فرهنگ ما بینظیر است، چون ما عادت کردیم که با اشک و آه سراغ خدا برویم، ولی خدا لبخندهای ما را هم دوست دارد. عطار میگوید گاهی با شوخی کردن آدمها میتوانند حاجتهای بزرگی از خدا بگیرند. امیدوارم صحبتهایم دریچهای رو به عطار باز کرده باشد.
تکنوازی عود توسط سعید نایب محمدی و اجرای گروهی مهدی امامی، امیر شریفی و هوشمند عبادی از بخش های دیگری بود که در شب اول اجرا شد.
موسیقی آدمی را از «خودخواهی» می رهاند
سخنرانی بهرام پروین گنابادی در شب دوم و با موضوع دلایل تاثیرپذیری و توجه عطار نیشابوری به موسیقی با استقبال ویژه ای از سوی علاقه مندان روبرو شد. گنابادی که پس از تک نوازی کمانچه با اجرای حسام اینانلو به سخنرانی پرداخت، دقایقی درخصوص تصوف و عرفان صحبت کرد و پس از آن جایگاه موسیقی در ادبیات عرفانی را بررسی کرد و افزود: زمانی که نهضتی با عنوان عرفان به وجود آمد پیشنهادی اساسی داشت. اینکه اگر میخواهید انسان شوید باید دلتان را پاک کنید. بعد از پاک کردن دل همه چیز درست میشود. دل را نیز دو چیز صاف میکند یکی زیبایی را دیدن و دیگری زیبایی را شنیدن.
وی با اشاره به بحث سماع و موسیقی در متون عرفانی گفت: در همه کتابهای عرفانی فصلی با عنوان سماع وجود دارد که در آن با بحث کلامی و با استناد به آیات قرآن و احادیث ثابت میکنند نوع خاصی از موسیقی هست که حرام نیست. در آن کتابها به دو نوع موسیقی اشاره میشود، یکی لاهی و دیگری الهی. منظور از موسیقی لاهی همان موسیقیهای مربوط به عیش و عشرت است، که مردود است و موسیقی الهی همان است که روح را تصفیه میکند. نباید مفسده باشد و دیگر اینکه اشعاری که برآن موسیقی سوار میشود باید حکمت انگیز باشد.
خالق « از توس تا یوش» با بیان اینکه شنیدن موسیقی به از بین بردن منِ منفی که مورد توجه عرفا بوده است، کمک میکند، افزود: این همه توجه به موسیقی در آثار افرادی چون عطار برای این است که لحظاتی منِ منفی را کنار گذاشته و بتوانیم خودخواهی را کنار بگذاریم. تصوف ما از این حیث یکی از پیشروترین فرقهها و نهضتهای فرهنگی است که در جهان به وجود آمده و تاکید آنها بر موسیقی به این دلیل است.
پایان بخش شب دوم نیز اجرای گروهی مجتبی عسگری، حمیدرضا حسنپور، کاوه معتمدیان، نوا سلیمانی و محمد جعفر قاضی عسگر از بود که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.
و اما در شب پایانی این همایش تاثیر شعر عطار بر جهان بینی حافظ با سخنرانی امیرحسین ماحوزی بررسی شد.
رسیدن به ایمان در اشعار شعرای عارف
تکنوازی تار و سه تار با اجرای پویان بیگلر خالق آثاری چون خاک غریب، سوگ بهار، اشک افشان، سفر خاموش و عارف شیدا آغازگر شب سوم بود. پس از آن امیر حسین ماحوزی استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور پشت تریبون رفت و درباره گذر از کفر و رسیدن به ایمان در اشعار حافظ و عطار سخن گفت.
وی ادامه داد: آنچه میراث عطار است و به حافظ رسیده این است که ما در اشعار آنها با یک پارادوکس ویژه روبه روییم که عشق برتر از جفتهای متضاد قرار میگیرد. کفر و ایمان را باهم در آن میبینید و هیچ کدام تنها نیستند.
«باز کن چشم و ببین کز بی نشانی در جهان
نور با آب سیه از یک مکان پیدا شدهاست»
ماحوزی با اشاره به نمایانی گستاخی در شعر عطار بیان کرد: این گستاخی خیلی ملامتی است. هیچ دیوانی در شعر فارسی تا به این حد گستاخانه اعلام و اعتراف به گبر و بت پرستی نکرده است. این را حتی در شور عصیانهای مولانا و حافظ هم نمیبینیم. «عاشق و رند و نظر بازم و میگویم فاش» مقایسه کنید با «منم آن گبر دیرینه که بتخانه بنا کردم»
وی با برشمردن اشتراکات دیگر حافظ و عطار تصریح کرد: در شعر عطار سفری از طلب به فنا و در راه عشق با راهنمایی پیری چون حلاج صورت میگیرد و در شعر حافظ رند در پی پیر مغان از عشق به حیرت پا میگذارد.
سومین و آخرین شب از همایش «عطار و موسیقی» با اجرای رپرتوآری با ۴ قطعه به پایان رسید. پوریا اخواص آواز، علیاصغر عربشاهی تار، سهیل صادقی کمانچه و زکریا یوسفی نوازنده سازهای کوبهای مقدمه آتش عشق، ساز تنها، ضربی شورِ دست، ساز و آواز و و تصنیف آغاز غمازی را اجرا کردند.