به گزارش خبرگزاری برنا، سعید روستایی در این یادداشت نوشت: انسان گاهی از «بسیاریِ گفتار» خاموش میماند و نظر در حوادثی میکند که حیرت بر حیرت میافزاید و آدمی را به این فکر وا میدارد که سخن گفتن از مسیر استدلال و ادب چه نقصی دارد که کسانی اینطور ناشیانه و سبکسرانه متوصل به فحاشی میشوند.
کدام خلل بر ارکان جامعه ما افتاده و کدام هلاهل بر این جسم ناتوان کارگر شده که حتی اگر جشنی به نام نامی حافظ برگزار شود، درسی از او نخواهیم آموخت و همچنان از آزمون مدارا سرافکنده بیرون خواهیم آمد.
سریال فحاشی پای پست این و آن سهل است وقتی که جریدهای میداندار میشود و دست جسارت از آستین وقاحت بیرون میآورد و هنرمندان این سرزمین را با القابی مخاطب میسازد که قلم از تکرار آن شرم میکند.
آنان که با رگهای برآمده «زیستِ متفاوت» دیگران را بهانهای برای جسارت و درشتی خود میدانند، در حکم «اشباه الرجالی» هستند که پوستینی وارونه را علم جهل خود کردهاند.
من به سهم خود برای تمامی هنرمندان این سرزمین که روزی تنشان به واسطهی بیتعهدی پزشکان بیجان میشود و روزی روحشان به طعنه و دشنام جاهلان گرفتار، آرزوی صبوری و بردباری میکنم و ناباورانه با خود زمزمه میکنم:
از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت
عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی
مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ
کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی