به گزارش گروه روی خط رسانه خبرگزاری برنا، به نقل از شفقنا، متن مصاحبه سید محمدعلی حسینی، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه و سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا به شرح زیر است:
*هم اکنون کشور ترکیه با کودتایی نافرجام و پس از آن تسویه حسابهای گسترده و پاکسازی ارتش و قوه قضاییه مواجه بوده است؛ آینده ترکیه را به عنوان یک کشور موثر در مناسبات منطقهای چطور ارزیابی میکنید؟
حسینی: به هر حال کودتای نافرجام در ترکیه، بی اعتمادی گسترده دولت را نسبت به عناصری در نهادهای مختلف این کشور موجب شده که این بی اعتمادی، تبعاتی را به دنبال خواهد داشت که احیانا با تندرویهایی ممکن است همراه شود که تدبیر و درایت مقامات ترک میتواند مانع این تندرویها و آثار آن شده و موجبات تسریع در عادی شدن اوضاع در این مملکت را فراهم نماید.
گذشته از این مطلب، ترکیه همسایه بزرگ ما و کشوری مهم در منطقه است که با توجه به ظرفیتهای خود، میتواند نقش مهمتر و موثرتری را در ایجاد ثبات، آرامش و توسعه منطقهای ایفا کند. البته آسیبشناسی روند تحولات اخیر داخلی و خارجی ترکیه توسط مقامات این کشور و بازنگری نسبت به برخی از سیاستهای منطقهای و فرامنطقهای آنکارا میتواند گام مهمی در ایفای نقش سازندهتر این کشور در معادلات خارجی و بویژه منطقهای باشد.
*آیا تضعیف ارتش این کشور منجر به ضعف در قدرت منطقهای آن نخواهد شد؟
حسینی: قطعا تضعیف ارتش هر کشور در تعارض با اقتدار منطقهای آن کشور و همچنین منافع ملی و امنیت ملی است اما از نگاه مقامات ترکیه و با توجه به شرایط پس از کودتای نافرجام اخیر، انجام برخی از تغییرات، امری ضروری و بلکه مایه تقویت آن خواهد بود.
*رفتار ترکیه بعد از کودتا از نظر شما چه تغییراتی داشته است و آیا این درست است که بعد از کودتا ترکیه به ایران نزدیک تر شده است؟ آیا نزدیکی ایران و ترکیه می تواند در مناسبات منطقه و کاهش بحران ها موثر باشد؟
حسینی: توجه به چند نکته در پاسخ به این سوال مهم است. نکته اول، سیاست گذشته ترکیه در قبال سوریه و عراق موفق نبوده است. همراهی این کشور با سیاستهای آمریکا و برخی از دولتهای مرتجع منطقه از جمله رژیم سعودی در تقابل با دولت قانونی سوریه و نیروهای مقاومت ضد صهیونیستی و تبدیل شدن این نبرد به یک جنگ فرسایشی، هزینههای سیاسی و غیر سیاسی داخلی و خارجی فراوانی را بر دولت ترکیه تحمیل نمود.
نکته دوم، دوستان منطقهای ترکیه از جمله ایران و روسیه با رویکرد آنکارا در قبال دمشق کنار نیامدند و ترکیه، روسیه را در این ماجرا از دست داد و هزینههای سیاسی، اقتصادی و گردشگری فراوانی را از این بابت نیز متقبل شد .
نکته سوم، کودتای نافرجام اخیر در حقیقت ظرف آزمایشی شد تا آنکارا رفتار و عملکرد برخی از همسایگان و همچنین برخی از کشورهای غربی مدعی دوستی و همپیمانی را ارزیابی مجدد نماید. به نظر میرسد از نگاه مسوولین ترکیه، جهتگیری و عملکرد آمریکا، برخی از کشورهای اروپایی، عربستان و امارات در قبال کودتای اخیر نامطلوب بوده و مقامات ترک اتهاماتی را به برخی از آنان وارد نموده که چنانچه درصدی از آن نیز به اثبات رسد، بیاعتباری فراوانی را برای این کشورها به بار خواهد آورد. در طرف دیگر اما کشورهایی چون جمهوری اسلامی ایران، روسیه و سوریه که از قضا درباره تحولات جاری منطقهای با دولت ترکیه اختلاف نظر جدی داشتهاند، در قبال این کودتا مواضعی منطقی و هوشمندانه و اصولی اتخاذ کردند. ایران در این قضیه نیز نشان داد که نسبت به آنچه که اعلام میدارد صداقت و تعهد دارد و از موضع اصولی خود مبنی بر حمایت از مردمسالاری و قانونمداری تحت هر شرایطی دفاع میکند؛ در سوریه و عراق باشد یا در ترکیه و هرجای دیگر.
بنا بر نکاتی که عرض شد به نظر می رسد، مقامات آنکارا در حال بررسی شرایط جاری و بازنگری نسبت به برخی از سیاستهای پیشین خود هستند. در حال حاضر با عنایت به دلگیری نسبتا شدید ترکیه از سیاستهای آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی بویژه در قبال کودتای نافرجام اخیر و مباحث مرتبط با آن، خط جدایی ترکیه از غرب بویژه آمریکا و آلمان پررنگ شده و در طرف مقابل، نزدیکی این کشور به مسکو نیز کاملا مشهود است.
پر واضح است که با عنایت به نوع رفتار حکیمانه جمهوری اسلامی در قبال کودتای اخیر و حمایت فوری و مستمر تهران از آقای اردوغان در اوج این بحران، اطمینان ترکیه نسبت به ایران افزایش یافته؛ موضوعی که انتظار میرود در مواضع اعلامی و اعمالی طرف ترک بیش از پیش مشهود و ملموس گردد. این موضوع موجب همگرایی و نزدیکی بیشتر میان تهران و آنکارا خواهد گردید و می تواند عاملی موثر و اساسی در کنترل و کاهش بیشتر بحرانهای جاری شود.
*اخیرا محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین با مریم رجوی، سرکرده گروهک منافقین دیدار داشتند و گفته می شود این دیدار با پیگیری عربستان انجام شده است و پیش از این نیز مقامات عربستان در نشست این گروهک حضور داشتند؛ دلیل رفتار کنونی عربستان چیست و آیا قصد این کشور برهم زدن ثبات و امنیت ایران به عنوان تنها قدرت منطقه ایست که از آشوب و ناامنی در امان بوده است؟ یعنی تلاش برای تغییر موازنه قدرت به نفع خود است؟
حسینی: اقدام اخیر رییس تشکیلات خودگردان در دیدار با سرکرده فرقه تروریستی منافقین که سابقه ۱۷هزار ترور مردم بیگناه در ایران و همچنین هزاران اقدام جنایتآمیز دیگر علیه مردم عراق را در پرونده خود دارد، اقدامی شرمآور و بر ضد مصالح ملت شریف فلسطین بوده است که به نظر می رسد سعودیها در تنظیم آن نقش موثری داشتهاند. شرط بندی رژیم سعودی و محمود عباس بر روی مهره های سوخته و منفوری که کمترین پایگاهی در میان ملت ایران و حتی حامیان گذشته خود ندارند، نمایشی از محاسبات غلط و همچنین نهایت استیصال و درماندگی رژیم سعودی را نشان میدهد. با توجه به عملکرد ریاض در قبال جمهوری اسلامی که هیچ عقلانیتی در آن قابل مشاهده نیست، احتمال میرود که این رژیم دچار توهماتی برای انجام اقدامات ایذایی علیه کشورمان باشد لیکن مقامات سعودی باید دریافته باشند که تبعات بسیار سنگین این رفتار برای سعودیها غیرقابل جبران خواهد بود.
*برخی تحلیلگران، عربستان را مجری طرح بزرگتری می دانند که با هدف میکروکشور سازی یا کشورسازی قومیتی است که آمریکا به دنبال آن بوده است. شما درباره چنین ایده ای چه نظری دارید و آیا تحرکات عربستان می تواند چنین فضایی ایجاد کند؟
حسینی: در این که عربستان دچار توهماتی شده و در راه رسیدن به آنها دست به اقدامات شرارت باری زده و میزند، تردیدی نیست. دخالتهای مخرب این کشور در سوریه، عراق، یمن و بحرین و لبنان نشانههای بارزی از این رفتار غیرقانونی و ضد بشری سعودیهاست؛ بنابراین مشارکت این رژیم در هر سناریوی آمریکایی صهیونیستی از جمله سناریویی که به آن اشاره کردید محتمل و ممکن است؛ اما این نکته نیز نباید از نظر حاکمیت جوان و نابالغ سعودی پنهان بماند که عربستان، خود از اولین قربانیان این سناریو خواهد بود. دیکتاتوری ظالمانه مستمر، ناهمگونیهای قومی، وجود ریشههای عمیق تفکر تکفیری سلفی تروریستی و همچنین اختلافات پیدا و پنهان داخلی در خاندان سلطنتی از جمله عواملی هستند که عربستان را در اولویت سناریوهایی از این دست قرار میدهد.
*ایران چطور می تواند ساختار قدرت منطقه ای را به نفع خود حفظ کند؟ نحوه مواجهه ایران با قدرت های بین المللی باید به چه شکلی باشد تا بتواند منافع ملی خود را در منطقه و جهان حفظ کند؟ یعنی روابط ایران با آمریکا، روسیه، اتحادیه اروپا و به ویژه بریتانیای جدا شده از اروپا چطور باید باشد و آیا نیاز به بازتعریف این روابط داریم؟
حسینی: جمهوری اسلامی ایران به لحاظ ظرفیتهای درونی خود و قابلیتهایی که به لحاظ وسعت سرزمینی و تنوع اقلیمی، منابع و معادن مختلف و همچنین جمعیت جوان، دستیابی به درجات بالای علمی و فناوری، امنیت و ثبات مثال زدنی، پیشرفت های فوقالعاده در عرصه دفاعی و نظامی و قدرت کم نظیر معنوی و ایمانی دارد، همواره به عنوان مهمترین کشور مقتدر و تاثیرگذار منطقهای شناخته شده است. توجه و اتکاء به این داشتهها و اندوختهها و تلاش در جهت تقویت و ارتقای آن، مهمترین عامل برای حفظ منافع ملی، امنیت و پیشرفت کشور و همچنین تنظیم روابط با قدرتهای جهانی است.
تلاش ایران همواره در جهت همگرایی بین کشورهای منطقه بوده و امنیت و صلح و ثبات و توسعه کشورهای منطقه را نیز در گرو افزایش این همگرایی و همکاریها میداند. نحوه تعامل جمهوری اسلامی با قدرتهای بینالمللی باید بر مبنای استقلال طلبی و نفی سلطه و نفوذ بیگانگان و همچنین از موضع عزت، احترام متقابل، منافع و مصالح مشترک، تاکید بر نقاط مشترک و تلاش برای کاهش تنشها و نقاط اختلاف نظرها و دوری از وادادگی و انفعال باشد. بدیهی است قدرتهای جهانی هر یک به دنبال افزایش حوزه نفوذ و اقتدار خود و کسب امتیازات بیشتر هستند . ما باید با توجه به این واقعیت و تکیه بر اصول خود، منابع اقتدار ملی و بینالمللی خود را افزایش داده و با عقلانیت و حکمت، نحوه تعامل خود با سایر قدرت ها را تنظیم نماییم.
روابط دوجانبه جمهوری اسلامی با آمریکا به دلیل سابقه سوء طولانی و منویات استکباری و سلطهطلبانه این کشور و همچنین بیاعتمادی ریشهدار که متاسفانه در دوره پسابرجام نیز افزایش یافته، فعلا در دستور کار نیست. روابط ایران با روسیه در دوره اخیر و به ویژه به دلیل همگرایی و نزدیکی مواضع دو کشور نسبت به تحولات جاری منطقه ارتقا یافته و زمینههای مناسب در ابعاد مختلف برای افزایش همکاریها موجود است. درباره روابط با اتحادیه اروپا و اعضای آن که مهمترین شرکای تجاری ایران از گذشتههای دور بودهاند نیز هیچ مانع جدی رفع نشدنی بر سر راه تقویت و گسترش مناسبات دیده نمیشود. جدیت این اتحادیه در تقویت همکاریهای اقتصادی و تجاری و رفع مشکلات بانکی و مالی میتواند شتاب بیشتری به ارتقای مناسبات فیمابین دهد. در حوزه روابط سیاسی نیز افزایش رایزنیها و تبادل نظر بین دو طرف میتواند نقاط مشترک را افزایش و اختلاف نظرها را بر مبنای منافع متقابل کاهش داده و یا قابل مدیریت نماید. در این میان انگلیس، صرف نظر از تصمیم این کشور در خروج از اتحادیه اوپا و موضوع برگزیت، برای عادیسازی روابط خود با جمهوری اسلامی ایران نیازمند یک بازنگری جدی و بنیادین در سیاستهای ضدایرانی خود بویژه از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون و نیز تغییر رفتاری اساسی و ملموس است.