پرده دوم:
دلت می خواهد بدوی،بخندی،نگران عواقب دویدنت نباشی،نگران خندیدنت،پیاده روی کردنت، دوچرخه سواری ات، خلاصه نگران ساده ترین رفتارهای انسانی که از تو سر می زند نباشی چراکه ممکن است به زعم عده ای منجر به خشکسالی، بیابان زایی،خشکی رودخانه، طلاق،از هم گسیختگی بنیاد خانواده و انحراف جوانان مذکر هم وطنت بشود.
پرده سوم:
ورزش چیز خوبی است. باعث نشاط ، سلامتی جسم و روح ، سلامت جامعه و ممانعت از گرایش به سمت اعتیاد ،جرم و بزه و خلاصه منشا خوبی هاست.
اما همه این ها بیشتر در مورد ورزش آقایان صادق است،زیرا فضا و امکانات محدود ورزشی در جامعه ما بیشتر مختص برادران ماست. سهم ما در مشکلات زیست محیطی و اجتماعی به مراتب بیشتر از امکانات ورزشی است.
پرده چهارم:
با وجود همه آنچه که گفته شد،کم نیستند خانواده هایی که دخترانشان را سنبل زندگی و به معراج رساندن مردانی می دانند که نگاه شان به این گوهر جاودانگی و سرمنشا عشق بگونه دیگری است. تلاش می کنند مرزهای تبعیض را درنوردندو با فراهم کردن امکانات موجود ،هرچند اندک و محدود برای درخشش دخترانشان پله های ترقی را روی نردبان زندگی جاسازی کنند و سلامت جسم و روح دختران شان را فراهم سازند.
پرده آخر:
روی شیاپ چانگ می رود و با پوشش کامل و تنها با کمک پاهایش ،نام ایران را در تاریخ ورزش المپیک به جاودانگی می رساند. نه نام سونامی برایش انتخاب کرده بودند، نه هیچ تیتری او را شانس مدال آوری خطاب کرده بود. در روزهای المپیک، روز بیست ونه مرداد را در زندگی زنان ومردان این سرزمین جاودانه کردو با دریافت اولین مدال ورزش زنان ایران در المپیک کاری کرد کارستان.
نمایش تمام نشده است بانو.کیمیای ایران تو امروز دل بانوان سرزمینت را بیشتر شاد کردی و تلنگری زدی به تمام افکاری که تو و من و مارا در بنرها و پوسترها به عنوانی غیر از دختر،زن،منشا عشق و مهربانی خطاب می کردند. نشان دادی زن می تواند دل میلیون ها ایرانی راشاد کند،اشک شوق از چش مانشان سرازیر کند،پرچم کشورش را در بزرگ ترین و مهم ترین عرصه های جهانی به اهتزاز دربیاورد. کیمیا علیزاده عزیز من،تمام بانوان سر زمینت و حتی مردان ایرانی ،امروز به احترام تو خواهیم ایستادو کلاه از سر بر می داریم. و شک نکن تا سالها ازتو به عنوان سنبلی از اراده و توانایی و عشق به وطن یادخواهیم کرد.
دستمریزاد به تو و مادر و پدرت و مربی عزیزت که سبب شدین المپیک برای ما رنگ و بوی دیگری بگیرد. باعث شدی از ته دل ذوق کنیم و اشک شوق بریزیم و از اینکه دختریم،بانوییم و ایرانی هستیم به خود ببالیم و افتخار کنیم. تو سفیر جاودانگی ما در تاریخ هستی. کیمیای عزیز دوستت داریم حتی اگر مدال هم نمی آوردی بازهم از شکستن این همه حصار و باورهای نادرست از تو سپاسگزاریم.
نویسنده : سمیه مسرور