راز پروژه پردیس بهارستان از زبان معاون وزیر راه؛

مردم مطالبه کنند/ در نظام سوداگری، قیمت زمین بر تاریخ ساختمان ارجحیت دارد

|
۱۳۹۵/۰۷/۰۹
|
۱۴:۱۸:۲۸
| کد خبر: ۴۶۳۴۴۶
مردم مطالبه کنند/ در نظام سوداگری، قیمت زمین بر تاریخ ساختمان ارجحیت دارد
دو هفته نامه جامعه پویا در شماره 15 خود به موضوع ساخت و سازهای مجلس پرداخت و در این زمینه گفت و گویی با معاون وزیر راه انجام داده است.

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، جامعه پویا نوشت: محمدسعید ایزدی، معاون وزیر راه، مسکن وشهرسازی است. او دغدغه بسیاری در حوزه کارش دارد اما وقتی سخن از ساخت‌ و ساز عجیب و غریب در حوالی بهارستان به میان می آید تاکید می کند تنها به عنوان استاد دانشگاه سخن می‌گوید. به هر روی او از ما منتقدتر بود و آنچه در اطراف مجلس به عنوان توسعه پردیس بهارستان روی می دهد را اشتباه می‌داند. پس از این گفت‌وگو دریافتیم که ایزدی درست در همانجایی است که باید باشد.

‌بحث ما به موضوع توسعه فضای مجلس شورای اسلامی مرتبط می‌شود، ظاهرا در سال‌های اخیر بافت تاریخی خیابان‌های اطراف مجلس خریداری شده تا سازه‌های جدیدی ساخته شود؛ نظر شما درباره این اقدام چیست؟

بهتر است پاسخ به این پرسش را با طرح یک مساله آغاز کنم. مشکل اصلی ما بی‌توجهی ما به ارزش‌هایی است که در موجودیت جامعه و شهر وجود دارد. این ارزش‌ها دو جنبه دارند؛ یک جنبه ارزش‌های ملموسی هستند که ما از آنها به‌عنوان یک اثر تاریخی یاد می‌کنیم و طبیعتاً باید بکوشیم از این آثار و ارزش‌ها حراست و حفاظت کنیم. ما هرچه در این بخش داشتیم، با عنوان بافت فرسوده و مخروبه از دست می‌دهیم. جنبه دوم، میراث ناملموس ماست. ما مکان‌هایی در جامعه شهری داریم که مابه‌ازای کالبدی ندارند، اما رخدادی در آنها به وقوع پیوسته که برای ما ارزش معنوی دارد. آنچه اکنون رخ داده این است که هم به میراث ملموس و هم به میراث ناملموس‌مان بی‌تفاوت هستیم. ما حتی میراث کالبدی را هم بی‌ارزش تلقی می‌کنیم، چه برسد به میراث معنوی؛ بدین معنا که به آنچه در شهر می‌بینیم، وقعی نمی‌نهیم. برای نمونه مکانی را در سطح ملی و در نهادهای بین‌المللی مرتبط، به ثبت می‌رسانیم، سپس به‌راحتی ساختمان‌هایی را که به‌عنوان اثر ملی شناخته شده‌اند، از فهرست آثار ثبتی خارج کرده و آن را تخریب می‌کنیم تا به‌جای آن برج بسازیم. با این وضعیت، وقتی به این آثار عینی بی‌توجهی می‌شود، دیگر جایی برای سخن گفتن از میراث معنوی باقی نمی‌ماند.

حال به پرسش شما برمی‌گردم. باید گفت در بهارستان نیز همین بی‌توجهی رخ داده است. با فرض اینکه ما نیازمند فضای جدیدی هستیم، برای توسعه فیزیکی به صورت کمّی برنامه‌ریزی کردند که اگر توسعه کیفی را هم در نظر گرفته بودند، هرگز به فکر تخریب ساختمان‌ها نمی‌افتادند. آیا این امکان وجود نداشت که کاربری آن ساختمان‌های قدیمی را تغییر دهند و ضمن بازسازی، از آنها حراست و حفاظت شده و برای کار جدید از آنها استفاده کنند؟ در جهان متداول است از ساختمانی که مثلا 50 سال پیش ساخته شده، بهره‌برداری مجدد می‌کنند. به عنوان مثال، ما در خیابان طالقانی تهران برای جلوگیری از تخریب ساختمان زیبایی که سال 1316 ساخته شده بود، آن را خریداری کرده و به خانه گفتمان شهر تبدیل کردیم. در نظام سوداگری، به دلیل اینکه قیمت زمین بر تاریخ و اصالت ساختمان ارجحیت دارد، ساختمان‌ها به‌سادگی تخریب می‌شوند. این ترجیحات نظام سوداگری است که شهر ما را به این سمت‌وسو می‌کشاند. شبیه این جریان در مجلس هم اتفاق افتاده است. بهارستان‌نشینان محترم تشخیص داده‌اند که باید فضاهای جدیدی به مجموعه‌شان اضافه شود و راه‌حل آن را هم در گسترش ساختمان‌های مجموعه مجلس دیده‌اند؛ جایی که در پیرامونش، هم بافت ارزشمند فیزیکی دارد و هم رویدادهای مهم تاریخی، فرهنگی و مذهبی در آن رخ داده است. ما با حذف همه اینها تاریخ خودمان را تهی می‌کنیم. فرانسوی‌ها می‌گویند چیزهایی هست که دیگر بازنمی‌گردد و ما چیزهایی را نابود می‌کنیم که هرگز امکان بازگشت‌شان وجود ندارد.

‌ در نظارت بر این اقدامات، چه مشکلاتی وجود دارد و نقش نهادهای ناظر چیست؟

مشکل وجوه مختلفی دارد. در وهله اول هیچ توافقی درباره مفاهیم پایه‌ای در جامعه ما وجود ندارد. چه سیاست‌گذار، چه استاد دانشگاه و چه مردم، بر سر ارزش‌های معنوی توافق ندارند. به عنوان مثال وقتی از آقای تهرانی (طراح همین مجموعه مجلس) پرسیدم چرا ارزش‌های بافت پیرامون مجلس را نادیده گرفتید؟ ایشان گفتند: "چنین چیزی از من نخواستند. خواسته مجلس از من این بود که این فضاها را به مجموعه بهارستان بیفزایم." وقتی کارفرما دستور می‌دهد چنین فضایی ایجاد شود، دستگاه‌های نظارتی مربوطه باید مقاومت کنند. وجه دیگر مشکل همین است که دستگاه‌هایی که باید مراقبت کنند و نگران حفظ این آثار باشند، هیچ اعتراضی نمی‌کنند. شما از خیابان جمهوری که وارد بهارستان می‌شدید، خاطره و آثار کودتای 28 مرداد را به وضوح می‌دیدید؛ اما ‌یکباره هیولایی از آن پشت سربرآورده است. چرا دستگاه‌هایی مانند میراث فرهنگی و شهرداری احساس مسئولیت نمی‌کنند؟ نهاد مجری در وزارت راه هم باید حساسیت نشان دهد. وجه سوم این مشکل، جامعه است؛ ما نتوانستیم این ارزش‌ها را در سطوح مختلف جامعه تشریح کنیم و از مردم بخواهیم از این مسائل حمایت کنند. با چند سازمان مردم‌نهاد کوچک هم که فعال هستند برخورد کردیم.

‌مشکل فقط به اینها خلاصه نمی‌شود. در همین بحث مجلس، نبود شفافیت به‌شدت مشاهده می‌شود، ما تا پیش از اینکه با شما صحبت کنیم واقعا نمی‌دانستیم کارفرما و مجری کیست؟

از نظر من «نبود اطلاع‌رسانی صحیح» عبارت درست‌تری است؛ شفافیت اطلاعات برای همه آحاد مردم باعث می‌شود امکان پیگیری سلب شود، هرچند وزارت راه در دوره آقای دکتر آخوندی تلاش کرده با شفاف‌سازی و اطلاع‌رسانی، کمی فضا را مناسب کند؛ اما این مشکلات کماکان وجود دارد. متأسفانه آسیب‌ها آن‌قدر جدی وارد شده که جبران‌شدنی نیست. ضرب‌المثلی در میان سرخپوستان آمریکایی در ارتباط با تعریف توسعه پایدار وجود دارد که می‌گوید: "ما دنیا را از گذشتگان خود به ارث نبرده‌ایم، بلکه از فرزندانمان امانت‌گرفته‌ایم." حال ببینید ما چه می‌کنیم؟ ما چه چیزی را از گذشتگان تحویل گرفتیم و برای فرزندانمان چه چیزی باقی می‌گذاریم؟ آیا می‌توانیم به فرزندانمان بگوییم ما برای شما پرند و هشتگرد را با مسکن مهر به یادگار گذاشتیم؟ اینها فاجعه‌اند. در این زمینه درد بسیار است، لازمه حل مشکل هر سه وجهی است که عرض کردم؛ اول اتفاق‌نظر روی اصول و مبانی. دوم مسئولیت‌پذیری در قبال وظایفی که داریم و سوم هم همین اطلاع‌رسانی شفاف و پاسخ‌گویی و تبدیل این مسائل به مطالبه عمومی. اگر هر سه وجه گفته‌شده در کنار هم به وجود بیایند، هیچ دستگاهی به خود اجازه نمی‌دهد چنین بلایی بر سر شهر بیاورد. نمونه‌های این موارد هم کم نیستند، شما پیگیر یک پرونده بهارستان هستید؛ اما تعداد آن بسیار است.

‌این پروژه مجلس از چه زمانی آغاز شده است؟

این پروژه از دهه 70 آغاز شده است؛ به یاد دارم مجلس قدیم دچار آتش‌سوزی شد و پس از آن، کار مرمت بسیار عالی پیش رفت. این مرمت، از آثار موفق همین سازمان مجری است. اما دوستان مجلس اعلام کردند فضای مجلس قدیم برای ما کوچک است و پس از آن همین هرم بهارستان را ساختند و در پی آن همین ساختمان نمایندگان را در کنار هرم بنا کردند؛ آغاز ماجرا همان  دهه 70 بود.

‌یعنی در تمام این سال‌ها هیچ فرد یا نهادی معترض نشده بود؟

بله؛ تمام مشکلاتی که به آن اشاره کردم دست‌به‌دست هم داده‌اند تا امروز کار به اینجا برسد.

 

نظر شما