تخریب سنگ قبرها ادامه دارد؛ تصویر سهراب سپهری از سنگ مزارش حذف شد!

|
۱۳۹۵/۰۷/۱۶
|
۰۹:۵۲:۳۴
| کد خبر: ۴۶۶۴۴۱
تخریب سنگ قبرها ادامه دارد؛ تصویر سهراب سپهری از سنگ مزارش حذف شد!
سنگ مزار سهراب سپهری سالهاست بر اثر بی توجهی مسئولان تخریب و تعویض می شود و هربار سنگی نامناسب تر از بار پیش برای مدفن این شاعر برجسته در نظر گرفته می شود. در آخرین اقدام برای تعویض، تصویر او را از سنگ مزارش حذف کرده اند.

به گزارش خبرگزاری برنا،  علیرضا مجابی(م. آذرفر) نقاش، شاعر، کالیگرافیست و پژوهشگر هنر مدرن، در این خصوص گفت: این قرار بیست و چند ساله من است که هرسال در زادروز و سالروز مرگ سهراب بر سر مزارش می روم. اتفاقاتی که در سال های گذشته بر سر سنگ مزار سهراب افتاد برکسی پوشیده نیست. اساسا پیشنهاد این که سهراب در صحن امامزاده سلطان علی که از اماکن بسیار مورد توجه مردم کاشان است دفن شود از سوی دکتر محمود فیلسوفی داده شد. این ماجرا خیلی سریع اتفاق افتاد و این در حالی بود که سهراب وصیتی نداشت و جایی برای محل دفن خود پیشنهاد نداده بود. این بود که خیلی سریع او را در آنجا دفن می کنند.

وی افزود: اولین سنگ مزار سهراب کاشی فیروزه ای رنگی بود که در واقع نمادی از اندیشه های سهراب را نیز می شد در آن جست. بعد زنده یاد رضا مافی یکی از پیشگامان نقاشیخط ، سنگ قبری که اولین سنگ قبر نوشته شده او بود را فراهم آورد. این سنگ اثر بسیار ارزشمندی چه از لحاظ هنری و چه از لحاظ اجرای کار بود. بر اثر بی دقتی در همین ساخت و سازها، آنگونه که به ما گفتند، یک ماشین خاور از روی آن رد می شود و سنگ می شکند. حتی وقتی آن سالها ما پیگیری کردیم که همان سنگ در اختیار ما قرار بگیر که بازسازی شود با توجه به اینکه هم یک اثر هنری ارزشمند بود و به دلیل کار رضا مافی ارزش مادی داشت و هم معنوی، جوابی نگرفتیم و آنها از پاسخ شفاف امتناع کردند. چند سال بعد شنیدیم که در جایی تکه های این سنگ دیده شده که دیگر از دسترس ما خارج بود.

مجابی ادامه داد: پس از آن چندبار دیگر این سنگ را تغییر دادند و هربار سنگی زشت تر گذاشتند و با نهایت بی سلیقگی این کار را انجام دادند.جالب است همان سنگ ها هم به بهانه های مختلف شکسته می شد. تا کنون بیش از پنج شش بار این سنگ را عوض کرده اند.من هرگز این موضوع را درک نکردم که چرا با کسی که مثلا در کشور فرانسه به یادش تمبر یادبود چاپ می کنند و آثارش در معتبرترین موزه های دنیا نگهداری می شود، و یکی از چهره های شاخص هنر مدرن ایران و جهان است و در شعر جزو پنج نفر برجسته شعر نوگرای ایران است اینگونه رفتار می کنند!

این هنرمند بیان کرد: یکبار هم خاطرم هست شماره تلفن سنگ تراش مزار سهراب به درشتی شعرهای او بر روی سنگ حک شده بود که با رسانه ای کردن موضوع و اعتراض ها آن را حذف کردند. چند بار هم در سالیان پیش وقتی به آنجا رفتم دیده ام ماشین پیکانی که متعلق به یکی از مسولین امامزاده بود روی سنگ پارک شده و از زیر ماشین روغن سیاه روی سنگ مزار سهراب می ریزد. حقیقت این است که حتی خود مردم کاشان راضی نیستند که سهراب در آنجا دفن شده است. اجازه نبش قبر و جابه جایی اش را هم که نمی دهند. حتی زنده یاد مهندس سیحون پیشنهاد داد با کمال میل و رغبت به دلیل علاقه ای که به سهراب داشت طراحی بسیار شکوهمندی را برای بنای یادبود او انجام می دهد، به این نتیجه رسیدیم که گلستانه که فضای زیبایی است و به اندیشه سهراب هم نزدیک است این بنا آنجا ساخته شود و سهراب به آنجا منتقل شود اما اجازه داده نشد. بارها دیده ام چه برخوردهای بدی با گردشگران خارجی که برای دیدار سهراب می آیند میشود. انگار این تنهایی، سرنوشت ازلی و ابدی سهراب است.

او با اشاره به سنگ قبر جدید سهراب گفت: این سنگ قبر جدید چند روز پیش نصب شده است و من با کمال تاسف دیدم که حتی عکس سهراب هم از روی این سنگ حذف شده است! جالب است آنجا یک بردی هست که تصویر بسیار زشت و آماتوری از سهراب کشیده شده و متاسفانه چند شعر در کنار آن تصویر به نام سهراب نوشته اند که متعلق به سهراب نیست و همین شعرهایی است که به نام او در فضای مجازی به غلط منتشر می شود ! تمام این مسایل باعث از دست رفتن آبروی فرهنگی ماست. بر روی سنگ قبر او حتی ترجمه «چینی» در شعر «مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من» به «chinese» ترجمه شده است! متاسفانه وقتی هم از یکی از خدام آنجا پیگیر شدم گفت سنگ های کف امامزاده را می خواستند عوض کنند و سنگ سهراب را هم عوض کردند! در تمام این سالها هیچ واکنش مثبتی از متولیان ارشاد شهر کاشان برای بهبود وضعیت آرامگاه سهراب ندیده ایم. در تمام این سالها ی پس از مرگ او مراسمی که در خور نام او باشد در کنار مزارش رخ نداده است. این بد است که ما نسبت به پیشنیان و مفاخر فرهنگی خودمان چنان بی رحم و نا آگاه هستیم

این هنرمند یادداشتتی نیز در این خصوص در صفحه شخصی خود منتشر کرده است:

|من مولوی نیستم . اما تو شمس منی|

از اردیبهشت هزار و سیصد و هفتاد و یک که پیشانی بلند اقبال، تو را بر قلب من نشاند عهدی بستم با خویش و خویشتن خویش، که دست کم سالی دو بار در زادروز و روزمرگت به دیدارت بیایم و به لطف خدایم این قرار را تا امروز بی وقفه برقرار داشته ام.

و امروز بیست و چهارمین بار است که زادروزت را تنها، تنهای تنها در کنارت هستم.

سپیدی بر موی سر و ریش مجعد پر پشتت ، یکدست و زیبا جا خوش کرده و قامت تکیده ات همچنان استوار بر بالای سرم ایستاده، بی تکیه بر عصا، هنوز قلم در دستانت معجزه میکند چه آن هنگام که واژه ها را ساحرانه به رقص فرا میخوانی و همصدا با نبض ترد شقایق ، وارث آب و خرد و روشنی هستی چه آن هنگام که بر بوم رنگ میزنی و با آن سکوت رنگهایت جهانی را به ستایش وامیداری.

تو پیامبر سبز این سرزمینی. با ردایی بلند و سبز نوید روشنایی میدهی و ما قوم سبد هامان پر خواب را شبنمی بر گونه میبخشی...

سهراب

سهراب

سهراب هشتاد و هشت ساله ام !

زادروزت بر من مبارک

نظر شما