به همت بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان های استان تهران

کتاب «مثل آوازهای بومی مادرم» منتشر شد

|
۱۳۹۵/۱۱/۰۴
|
۰۱:۱۰:۵۹
| کد خبر: ۵۰۹۷۱۹
کتاب «مثل آوازهای بومی مادرم» منتشر شد
کتاب «مثل آوازهای بومی مادرم» مجموعه اشعار با مضامین آئینی، عرفانی، عاشقانه و اجتماعی «آسیه رحمانی» شاعر و نویسنده اهل شهرری به همت بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان های استان تهران منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری برنا از تهران، این کتاب در شمارگان ١٠٠٠ نسخه، ٩٧ صفحه، قطع رقعی و توسط انتشارات ملرد چاپ شده است.

آسیه رحمانی شاعر و نویسنده کتاب «مثل آوازهای بومی مادرم» در این باره گفت: این کتاب حاوی اشعار آئینی و مضامین اجتماعی است که به برادر شهیدم تقدیم کرده ام.

وی با اشاره به اینکه این دومین کتابی است که از سوی او منتشر می شود، افزود: اولین کتابش با نام ابریشم خیال نیز با رویکرد آئینی و اجتماعی توسط انجمن قلم ایران چاپ شد.

این نویسنده و شاعر دفاع مقدس، با گرامیداشت یاد و خاطره برادرش شهید ابوالحسن رحمانی، به ذکر خاطراتی از وی پرداخت و گفت: آخرین بار که برادرم می خواست به جبهه برود به شدت بیمار بود همسرش خوشحال بود که او نمی تواند اعزام شود و به او گفت خوب شد مریض شدی و نمی توانی بروی جبهه؛ اما برادرم گفت اگر فردا از رختخواب هم نتوانم بلند شوم باز هم به هر سختی خودم را به جبهه می رسانم. او به جبهه رفت و در عملیات کربلای ٥ به شهادت رسید و مفقود الجسد شد که بعد از چهار ماه پیکر او پیدا شد و خرداد ماه سال ٦٥ پیکر مطهرش در قطعه شهدا آرام گرفت.

قطعه «نیزار صدا» از این مجموعه شعر را با هم مرور می کنیم:

 

بهاری می رسد از راه و من چون تاک در جوشم

شرابی تازه از شعر و شعور و عشق می نوشم

 

دوباره آتشی سر می کشد از نیستان هایم

و نیزاری صدا گل می کند در شعر خاموشم

 

هوای کشف های تازه، افسونی، خیالی تر

به من جان می دهد وقتی ردای شعر می پوشم

 

منم آن قله برفی که بی صبرانه می جوشد

هزاران چشمه خاموش صبحی نو از آغوشم

 

صدای روشنی در مرتع ارداک من جاریست

که می ریزد شبیه آبشاری نور بر دوشم

 

به افسون غزل ها بسته ام امید و می دانم

که بخت شعر من وا می وشد با جادوی هوشم

 

نظر شما