از شاهدان بازاری تا پرده‌نشینان سیاسی

|
۱۳۹۵/۱۱/۱۲
|
۱۲:۵۱:۴۸
| کد خبر: ۵۱۳۷۶۹
از شاهدان بازاری تا پرده‌نشینان سیاسی
«حزب گریزی» در سیستم‌های سیاسی غیر دموکراتیک یا کمتر دموکراتیک که در حال گذار به سمت یک دموکراسی تمام قدتر هستند، یکی از شاخص‌های برجسته سپهر سیاسی است.

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، حسین نقاشی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی و روزنامه نگار، در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان "از شاهدان بازاری تا پرده نشینان سیاسی" به نقد و بررسی حزب گریزی و دلایل آن از سوی برخی فعالان سیاسی به شرح زیر پرداخته است:

در جوامعی که دموکراسی در مرحله تثبیت است، حزب، مهم‌ترین راه کسب قدرت مشروع در رقابت‌های سیاسی است. در واقع افراد بدون عضویت در یک حزب اغلب امکان عضویت در پارلمان یا شورای شهر یا ریاست‌جمهوری را ندارند و برنامه‌ها و پروژه‌های سیاسی و اجتماعی از خلال حزب یا احزاب موئلف به پیش می‌رود.

در سیستم‌های سیاسی غیر دموکراتیک یا کمتر دموکراتیک که در حال گذار به سمت یک دموکراسی تمام قدتر هستند، «حزب گریزی» یکی از شاخص‌های برجسته سپهر سیاسی است.

مولفه‌های حزب و تاثیر بسزای آن بر دموکراتیک شدن عرصه سیاست، مانع ترویج و تشویق حزب‌گرایی از سوی هسته سخت قدرت خواهد بود. در چنین بستری «پرده‌نشینان» عرصه سیاست محیط مناسبی برای نشو و نما در برابر «شاهدان بازاری» این عرصه می‌یابند. اینجا مرادم از شاهدان بازاری همه آن کسانی هستند که با حضور در احزاب و سازمان‌های سیاسی در سطوح مختلف به «رقابت‌پذیری»، «برتری کار جمعی بر فردی»، «خیر عمومی» و «شفافیت» در برابر «رقابت گریزی»، «برتری کار فردی یا محفلی بر کار جمعی»، «خیر فردی» و «عدم شفافیت» تن داده‌اند.  

«پرده‌نشینان عرصه سیاست» برای خود استدلال‌های قابل تاملی نیز دارند. عضویت در احزاب اصلاح‌جو و منتقد وضع موجود که اغلب در موقعیت اپوزیسیون گاه قانونی یا حتی غیرقانونی قرار می‌گیرند، هزینه دارد. افراد حاضر در سطوح مختلف در این احزاب، «نشان» دار می‌شوند و از احراز هرگونه سمت سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی محروم شده یا در خطر به زیر کشیده شدن از موقعیت‌هایی که دارند، هستند و حتی ارتقای حرفه‌ای‌شان نیز دستخوش ملاحظات فراوان غیرمرتبط به جایگاه حزبی و سیاسی‌شان شده و گاه نامقدور می‌شود.

در واقع هم از منظر ارتقا و پیشرفت سیاسی و هم حرفه‌ای، این «نشان»دار شدن از سوی نهادها و مقامات امنیتی و سیاسی حکومت، یکی از مهم‌ترین دلایل توجیهی از سوی «پرده‌نشینان» عرصه سیاست است. از سوی دیگر مولفه‌های عمل حزبی که پیش‌تر اشاره شد، در چنین جوامعی که هنوز از فرهنگ سیاسی مرتفعی برخوردار نشده‌اند، برای این افراد دست‌وپاگیر است. وقتی می‌توان با برند «منتقد بودن» و اصلاح‌جو بودن از یک سو منتقدان وضع موجود در جامعه را درباره خود قانع کرد و از سوی دیگر به طور رسمی عمل سیاسی را در چارچوب درست حزبی پیگیری نکرد، چرا یک «پرده نشین عالم سیاست» خود را دچار فرآیندهای دست و پا گیر حزبی و «نشان»‌دار شدن هر چی بیشتر در برابر حکمرانان کند؟! عقل ابزاری و معطوف به نتیجه-کسب قدرت- در چنین جوامعی این محاسبه‌ها را برای اهلش به بار می‌آورد!

 اینچنین است که سیاست و عمل «حزبی» جای خود را به سیاست و عمل «محفلی» و دورهمی می‌دهد. در چنین شرایطی افراد این محافل هر یک با نزدیک شدن به یک یا چند چهره موثر در یک جریان، برای خود و دیگر اعضای محفل، ایجاد موقعیت می‌کنند. از آنجا که در برخی فرهنگ‌ها، رایزنی برای کسب یک موقعیت صنفی، سیاسی، اجتماعی و... برای خود در مقابل شخصیت‌هایی که می‌توانند با دستور یا رایزنی‌های‌شان در سطح کلان‌تر، شرایط را هموار کنند، امری نکوهیده است، یک یا چند تن از افراد «محفل» برای یک یا چند نفر دیگرشان وارد عمل شده و این چرخه همچنان ادامه دارد.

با این اوصاف عنصر سیاسی محفلی با خود می‌اندیشد که «نشان» اصلاح‌جو و منتقد وضع موجود بودن به حد کافی هزینه‌ساز است، چرا بر این هزینه حضور در یک ساختار منضبط، مرام‌دار و تحت نظر را علاوه کنم؟ چرا باید علاوه بر مخاطرات احتمالی، خود را اسیر و دست بسته دموکراسی درون حزبی، سلسله‌مراتب، انضباط و طی پله به پله مراتب بر مدار مناسبات درون حزبی کنم؟

اینچنین است که فعالیت «محفلی» جای فعالیت حزبی را می‌گیرد. این محافل بر خلاف حزب، نه نیاز به «شفافیت» و پاسخگویی عمومی دارند و نه نیاز به «رقابت‌پذیری» ضابطه‌مند. در این محافل آنچه غایت آمال افراد محفل است، منافع محفلی است و نه منفعت و خیر عمومی و آنچه در این محافل تعریف می‌شود تنها و تنها دستیابی به «پست» و موقعیت‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... است و نه «کار» برای کسب هدفمند قدرت یا تاثیرگذاری بر آن.

اما هر چه در معایب این پرده‌نشینانِ عالم سیاست گفته شد، در برابر شق نازل‌تری از راه‌یافتگان به کرسی‌ها و موقعیت‌های سیاسی، هیچ است. آنانی که تنها به دلیل وابستگی خانوادگی به شخصیت‌های سیاسی یا اقتصادی یا به واسطه داشتن موقعیت اقتصادی چشمگیر بدون اینکه کمترین فعالیت سیاسی را تجربه کرده باشند، به چنین موقعیت‌ها دست می‌یابند.

فعالان سیاسی «محفلی» دارای سوابق فعالیت سیاسی در سطوح مختلف- آماتور، نیمه‌حرفه‌ای و حتی حرفه‌ای- هستند، اما اینان نه‌تنها تجربه فعالیت سیاسی درخوری ندارند، بلکه تنها همین وابستگی‌ها و گاه چهره شدن‌های یک شبه در فضای مجازی- فیس‌بوک، اینستاگرام، توییتر و...- و امثال اینها، این موقعیت را در اختیارشان قرار داده است که چنین خیال و عزمی را در خود بپرورانند. اینچنین رشد‌ها و کسب موقعیت‌هایی دودمان عمل صحیح سیاسی-عمل حزبی- را بر باد می‌دهد و خیال رسیدن به یک دموکراسی حزبی را  نزدیک به محال می‌کند.

از این روست که فعالان و علاقه‌مندان به دموکراسی را فرض است که با هرگونه عمل سیاسی «محفلی» مقابله کرده و اقشار مختلف و به خصوص جوانان را به فعالیت حزبی رهنمون شوند و جد و جهد کنند تا آنجا که ممکن است «پرده‌نشینان عالم سیاست» چون «شاهدان بازاری» این عرصه، به دامان عمل حزبی بپیوندند. باید تلاش سلبی و هم ایجابی شود که «خاندان‌سالاری»ها و «یک شبه» سیاسی شده‌ها، گوی سبقت از «السابقون» و خاک خورده‌های عرصه فعالیت سیاسی و حزبی نربایند تا انگیزه و همتی باقی بماند که خود و دیگران به مسیر صحیح عمل سیاسی رهنمون شوند. از سوی دیگر باید از طرق سیاسی و حقوقی، حکمرانان را متقاعد کرد که عناصر موجود در عمل حزبی یگانه ضامن بقا و استمرار یک جمهوری و به نفع کلیت نظام سیاسی و مردم است.

نظر شما