هانیه گرائیلی مدرس دانشکده حقوق و علوم سیاسی در گفت و گویی به ضعف و انفعال شوراهای شهر و شهرداری به ویژه در تهران در قبال معضل حاشیهنشینی اشاره کرده و میگوید: "حاشیه نشینی "بسان لکه سیاه رو به رشدی دامنگیر شهرهای ما از جمله تهران بزرگ شده است. این فعال اجتماعی و بنیان گذار موسسه استمرار امید عنوان می کند، وقتی شهرداری صرفاً به ساخت و ساز به عنوان منبع درآمد بنگرد عملاً شهرسازی عادلانه را از یادخواهد برد. آنچه در ادامه می خوانید مشروح این گفت و گو است:
*یکی از مهمترین مولفههای ساختاری تاثیرگذار بر فرهنگ مسأله حاشیهنشینی است. در حال حاضر کلانشهرهای کشور عمدتا با معضل حاشیهنشینی مواجهند. گرچه در سطوح مختلف دولت و شهرداریها ا این معضل مواجهند و تصمیمات هریک میتواند به بهبود اوضاع کمک کند فکر میکنید نقش شورای شهر در اینباره چگونه باید باشد؟
حاشیه نشینی یا به تعبیر امروزی تر آن "سکونت گاههای غیر رسمی" پدیدهای است که محصول مدرنیزاسیون نا متوازن در کشورهای جهان سوم است و عوارض و خسارات فراوانی را به زندگی مردمان شهر نشین این کشورها وارد کرده است که از جمله این خسارتها می توان به مواردی اشاره کرد.
۱-رشد افقی، غیر اصولی و غیر مجاز ساخت و سازها در این مناطق، عوارض متعدد از جمله ایمن نبودن، عدم رعایت مبلمان شهری و ... را در پی دارد.
۲-عدم اعطای انشعابات آب، برق، گاز و ... بهعلت غیر مجاز بودن ساخت و سازها و در نتیجه ایجاد نارضایتی در میان مردمان ساکن در این مناطق و شیوع پدیده هایی مانند "برق دزدی"
۳- رشد و گسترش جرائم امنیتی اجتماعی مانند قتل، سرقت، کلاهبرداری و سرایت آن به شهرها بهواسطه عدم حضور و نظارت دستگاهها امنیتی انتظامی در اینگونه اماکن که به مکان امن حضور متخلفین تبدیل شدهاند.
۴- رشد و گسترش بیماری ها از جمله بیماری های مسری بواسطه عدم رعایت مسائل بهداشتی در سایه نبود امکانات و سرایت این بیماری ها به شهرها.
و دهها آسیب دیگری که بواسطه گسترش حاشیه نشینی، امروزه حیات شهرهای ما را تهدید میکند.
*یک تعارضی بین دادن امکانات رسمی نظیر انشعاب آب و برق و گاز و ندادن آن وجود دارد. اگر انشعاب زیرساختهای اولیه به حاشیهنشین ها داده شود عملاً به حاشیهنشینها رسمیت بخشیده میشود. اگر هم این امکانات داده نشود عملاً بیعدالتی رقم میخورد. چه باید کرد که این تعارض رقم نخورد؟
مردمان ساکن در این حاشیه ها، هموطنانی هستند که شرایط بد اقتصادی آنها را مجبور به مهاجرت و سکونت در این مکانها کرده است. در حالیکه آنها هم مانند ساکنان شمال شهرها حق خوب زیستن را دارند، حقی که احقاق آن عزم ملی با محوریت شوراهای اسلامی و شهرداریها را میطلبند. ظرافتی دراینجا لازم است . اساساً در شان نظام جمهوری اسلامی نیست که حاشیه نشینی جزو ۵ آسیباجتماعی اولویتدار شناخته شود. این برخلاف آموزه های دینی ماست. اینکه چه کنیم تا به جای آنکه حاشیه شهر تبدیل به حلبیآبادها نشود سیاستی است که شورای شهر با هدایت شهرداری میتواند بانی آن شود. وقتی شهرداری صرفاً به ساخت و ساز به عنوان منبع درآمد بنگرد عملاً شهرسازی عادلانه را از یادخواهد برد و صرفاً به مناطق شمال شهر که تراکم قیمت بالایی دارد میپردازد و از نقاط حاشیه شهر و چگونگی اداره و ساماندهی آن باز میماند.
*سالهاست از عبارات و شعارهایی متأثر از پیامها و توصیههای ائمه استفاده میکنیم ولی عملاً در مدیریت شهری نشانی از آن نمیبینیم. نمونهاش همین حاشیههای شهر است که امکان حاشیهنشینی در آن فراهم میشود. اینجاست که آن عدالتی که گفته میشود فقط در حد شعار باقی میماند.
سخن گهر بار امیر مومنان علی (ع) به ذهنم رسید که معنای سبز شدن کاخها به قیمت وجود کوخ هاست ، "حاشیه نشینی "بسان لکه سیاه رو به رشدی آویزه دامن شهرهای ما از جمله تهران بزرگ را گرفته است و علیرغم اینکه در ذهن و شعار مسئولان بهعنوان یک آسیب جدی خودنمایی میکند ولی به نظر می رسد برای زدودن آن چاره اندیشی نشده است. امری که بدون تردید باید در دستور کار شوراهای جدید بهویژه در کلانشهرهای کشور از جمله تهران قرار گیرد.