اختصاصی برنا؛

پران مثل قاصدک

|
۱۳۹۶/۰۲/۲۴
|
۰۹:۵۷:۴۸
| کد خبر: ۵۵۷۹۹۶
پران مثل قاصدک
یادداشت: غلام زهرایى

به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، قلب سفید قاصدک‌ها را دیدم. نه به خاطر فیلم نه کارگردان و نه بازیگران. بلکه فقط به خاطر علی روئین‌تن کارگردان، نویسنده و تهیه کننده‌ای که نگاه و قلم‌اش را دوست دارم. و دو فیلم جاودانه سینمای ایران از منظر من را از او دیده‌ام. دل شکسته را صدها بار و متاسفانه زم‌هریر را یک بار که همان یک بار هنوز مرا ترانه خوان کارون کرده است. نگاه او به جنگ، کارون، خانواده شهدا و مردم ایران را دوست دارم. او آشتی ملی می‌خواهد و همه را به تامل فرا می‌خواند. روی هم رفته او آدم عجیب، غریبی است. فقط منتظرم در جلسه‌ی نقد و بررسی‌ای با سخنرانی‌ او حضور داشته باشد. بعد به درون هر هیاهوی او پی می‌بری و طغیان دانش همراه با لفافه طنز و شوخی، دیوانه‌ات می‌کند. یا یادداشت‌های، به قول دوستی، اسیدی او در هر کجا، روزنامه، تلگرام، فضای مجازی یا فضای حقیقی، حقیقت و مجاز او یکی ست. به شدت ضد ریاکاری و به شدت خودش است. این فیلم هم شمه‌ای کوچک از او را دارد. تم عجیب، غریب فیلم و ویرانی خرمشهر و خرابی جنگ، آدمی تازه می‌سازد. خرابی آبادی می‌سازد و کودکان جنگ بزرگی می‌آموزند و فردا را لبریز بزرگی می‌کنند. جذام نکوهیده نیست اما ترس و محافظه کاری ازجذام بدتر است.

بازی‌های نسبتاً خوب بازیگران که بیشتر ناسرشناس‌اند بازی بد بچه‌های کوچک و کارگردانی بسیار بسیار معمولی و رو به بد فیلم هشدار می‌دهد که روئین‌تن کارگردان و نویسنده، در مقام تهیه‌کنندگی در کارکارگردان دخالت نمی‌کند که ای کاش می‌کرد. شاید اگر کارگردانی این فیلم در آمده بود شاهد فیلمی از خانواده «باشو غریبه کوچک» یا «بچه‌های آسمان» بودیم.

دریغ که سوژه‌ای به این ویژ‌ه‌ای هدر رفت و شاهد فیلمی معمول از یک تم و سوژه‌ی عالی شدیم. اما بالندگی و آرمان طلبی و خودخواهی فیلم مرا بر آن داشت که بعد از نوشتن این نظر یک بار دیگر بروم و آن را ببینم. حتی شده برای پایان عجیب و انتزاعی و موسیقی‌ای تاثیر گذار که حس ملی‌مان را برمی‌انگیزد. به امید آبادانی خرمشهر بزرگ.

نظر شما
اخبار برگزیده