به بهانه خرداد ماه و سفر «نادر ابراهیمی»

می شد کنار او گل گفت و گل شنید!

|
۱۳۹۶/۰۳/۳۰
|
۱۳:۱۸:۴۰
| کد خبر: ۵۷۵۴۸۳
می شد کنار او گل گفت و گل شنید!
در تاریخ ادبیات ایران گاهی دوره ای ایجاد می شود که نویسندگان سرخورده و ناامید می شوند. این نومیدی اختصاص به نویسندگان ندارد شاعران و سایر هنرمندان نیز سرخورده می شوند. دوران مغول، تیمور و حتی صفویان، قاجاریه و در برهه هایی از دوران پهلوی این فضا پررنگ تر شده است. دهه سی در ایران پس از کودتای بیست و هشت امرداد این بیماری ناامیدی و سرخوردگی شاعران و نویسندگان را در برگرفت. اما همین فضا زمینه پویایی و دگرگونی ادبیات متعهد و خلاق را در دهه های بعدی فراهم می کند. دو دهه چهل و پنجاه ناگهان چکامه سرایان، نویسندگان و پژوهشگران ظهور کردند و در داستان نویسی، شعر، نمایشنامه، نقد و تاریخ بر شانه های نسل های پیش از خود پاگذاشتند و دست به خلاقیت زدند. بهترین نمونه نویسندگان این دوره جلال آل احمد دکتر سیمین دانشور، دکتر غلامحسین ساعدی، صمد بهرنگی، ابراهیم گلستان، بهرام صادقی، محمود دولت آبادی، اکبر رادی، هوشنگ گلشیری، نادر ابراهیمی و گروهی دیگر هستند که چون شهاب درخشیدند و راه را برای جوان ها روشن کردند.

 نادر ابراهیمی را هم باید ستاره آسمان قلم دهه چهل دانست. نویسنده ای که در فروردین ماه سال 1315 به دنیا آمد و پنج ساله هست که جنگ جهانی دوم جهان را به آتش می کشد و شعله های آن رضاشاه را در ایران از قدرت می اندازد و سپاه انگلیس و شوروی، آمریکا از مرزهای ایران می گذرند و در سایه قدرت آنها یک آزادی نسبی فراهم می شود. ابراهیمی هم مانند گورگی بهترین دوره دانشکده خود را در تعمیرگاه سیاری در ترکمن صحرا و کارگری چاپخانه طی می کند. شاید در همین سال هاست که نطفه های داستان «آتش بدون دود» در فضای ترکمن صحرا در ذهنش بسته می شود تا بعدها به بلوغ برسد. او در آغاز داستان نویسی به سراغ جانوران رفت و با خلق رخدادهای اسطوره ای با شکل و شمایل استعاری نشان داد که استعداد نویسندگی را دارد. «خانه ای برای شب» را که نوشت نام او در محافل روشنفکری ورد زبان ها شد. افکار این نویسنده هم از اجتماع گرفته می شد و شکست و ناامیدی کودتای سال سی و دو را می توان در داستان های او دید که می خواهد از امید و اراده انسان سخن بگوید.هر چند که گاهی هم مروج ناامیدی است. از ورای کنایه ها درباره حیوانات در داستان های اولیه ابراهیمی است که خواننده شاهد توصیف شرارت های اجتماعی می شود.

آنها که فضای پس از کودتای امرداد ماه را دیده اند و صدای تیرباران های آن سال را شنیده اند خیلی زود توانسته سخن پرنده ای که در داستان خانواده بزرگ قصه و حکایت قفس زندگیش را برای مرغی دیگر بازگو می کند که آن مرغ فردا ذبح می شود.

نوشته های ابراهیمی با استقبال نسل جوان رو به رو شد. او هرگز در جا نمی زند. داستان هایی به تقلید از تورات نوشت.

«یک عاشقانه آرام»، «بار دیگر شهری که دوست می داشتم»، «رونوشت بدون اصل»، «ابوالمشاغل» «چهل نامه کوتاه به همسرم»، داستان بلند «جاده های سرخ» و چند داستان دیگر نوشت. مدتی با تلویزیون رژیم گذشته همکاری و در فیلم سازی هم فعالیت کرد. او با اینکه در سال های حساس سیاسی رشد کرد اما هرگز موضع سیاسی نداشت. در آثارش هم نمی توان جهانبینی سیاسی او را یافت. اگر در آغاز گاهی سیاسی می نوشت کم کم از آن دور شد لذا تنها گروه خاصی از جوانان از آثارش لذت می بردند.

از سال چهل و نه که صدای مسلسل ها در خیابان ها و کوچه ها بلند شد جوانان خواستار ادبیاتی چون باشبیرو دولت آبادی بودند واز ابراهیمی دور شدند. ابراهیمی در نخستین شب شعر پس از سال های سیاه که در انجمن گوته برگزار شد و به ده شب معروف است سخنرانی نکرد. در آن ده شب همه شاعران و نویسندگان سخنرانی کردند. یکی از پژوهشگران در سخنرانی از نادر ابراهیمی انتقاد و او را تحقیر کرد.

نادر ابراهیمی انقلابی نبود و این را جوانان دهه پنجاه نمی پسندیدند و به همکاری او با تلویزیون با شک نگاه می کردند. آتش بدون دود که او نوشته بود از تلویزیون پخش می شد ولی زمانه عوض شده بود. سر دیگ بخار بر داشته شده بود، انفجار کمین کرد. در نهایت شب ظاهر گشته بود ونیازی به اشاره روشنفکران نداشت. سرانجام در خرداد ماه سال 1387 بار سفر بست و رفت. در مراسم یادبود او که چهارشنبه 22 خرداد در مسجد الرضا خیابان خرمشهر برگزار شد جای بسیاری از نویسندگان و شاعران دهه چهل و پنجاه خالی بود! شاید آنها که باد مهرگان او را در کتاب بازآفرینی واقعیت های سپانلو خوانده باشند و یا حالا بخوانند می توانند او را در ذهن ترسیم کنند. یادش گرامی باد.

می شد کنار او گل گفت و گل شنید

می شد که گاه درد دلی کرد و تازه شد

 

نظر شما