همه ی ما خماریم، یکی خمارِ توجه یکی مواد. خوب که بگردیم پیدا می کنیم. یکی با طرحِ سوال های نا مناسب یکی هم با پاسخ هایِ گستاخانه!
دیوارِ کوتاه رسانه٬ خودمان هم بد کردیم! قبل از جعفری ها و جوان ها خودمان باید به حسابِ مان می رسیدیم، خودمان باید اَلَک می کردیم، قبل از آن که به حساب مان رسیدگی کنند، با توهین و گنده گویی.
جناب جوان گفته بدش نمی آمده جواب دُرشتی به رسانه ای ها بدهد. که همه جایِِ مان بسوزد. خب درشت بگو. اتفاقا من هم بدم نمی آید پاسخِ دُرشتی به تو بدهم. به اندازه جایی که اشغال کرده ام. جوابی که کلِ بدنت را بسوزاند. ولی به جای شاخُ بازی و عربده کشی، آرام می گویم که آرام هم بسوزی.
جناب جوان تو موفقی، کارگردانی، خندوانه داری، پول داری، زن داری و پول خوبی هم می گیری.
اما قبل از نُطق کردن، قبل از آن که پشت همکارت در بیایی، ِاول باید ضعفِ های خودت را برطرف کنی. برطرف که کردی بیا و برای بچه هایِ (اغلب) مظلومِ رسانه که میان شان ضعیف و کارنابلد هم وجود دارد، مثلِ احمدی نژاد، روضه بخوان.
تو همانی که دو سالِ پیش، تابستان نود و سه یا نود و چهار، برای گفت و گو با روزنامه نود، دو روزِ تمام ادا در آوردی و این ساعت و آن ساعت کردی و آخر سر هم، مثل سنگی در آسمان، سَر دواندی. کدام آدم متعادلی چنین کاری می کند؟ این بی تعادلی می گوید تو هم خماری، ضعیفی، ایراد داری و از همه مهمتر آن که صدای دُهل از دور خوش تر است!
جناب جوان، مثل بچه های رسانه تو هم بلد نیستی، تو هم لَنگ می زنی. متاسفانه در کشورمان آدم هایی که خوب حرف می زنند زیادند، اما مثل همان پیامکی که همان روزها برایت فرستادم، صدای_دهل_از_دور_خوش_تر است!
تو هم مثل همه ی مایی، ما رسانه ای ها. تو هم خماری، تو هم ایراد داری. پس چرا فکر می کنی از پشتِ آسمان افتاده ای؟
جامعه ی رسانه پُر از آدم های با سواد و متفکر است، همان هایی که راه محبوب شدن را به تو آموختند و یاد نگرفتی. همان هایی که عکس تو را روی جلد بردند و بزرگ نشدی. برای نظر دادن و اظهارِ فضل کردن درباره رسانه، برای بالای منبر رفتن، و برای صحبت کردن درباره هر اتفاق دیگری ابتدا باید عمل کنی سپس نسخه بپیچی. سینمایی بخواهم جواب بدهم، ورود حراف های بی عمل به موضوعات مربوط به خبرنگاران اکیدا ممنوع، پس به خندوانه ات برس، به همکارانت.
به بهانه ی کمپین این روزهای اهالی رسانه؛ "جواب هیچ سوالی توهین نیست."