به گزارش برنا، طبق گزارش رسیده، احمد طالبی نژاد، منتقد و نویسنده سینمایی میهمان این قسمت از «سینما1» بود.
وی در ابتدای این گفتگو درخصوص علت ترک وطن امیر نادری و شایعه نقدهای تند آن سالها به فیلم «دونده» گفت: تصور ما نیز این بود که نقدهای تند خسرو دهقان در مجله «فیلم» که وی را به بی سوادی متهم کرده بود، سبب شد امیر نادری ترک وطن کند. اولا باید گفت امیر نادری در شرایطی زندگی کرد که امکان تحصیل آکادمیک نداشت ولی بی تردید به دلیل غریضهای که در نهادش بود یکی از باسوادترین و آگاه ترین فیلمسازان وطن بود.
وی افزود: اما من در منزل یکی از دوستان آقای نادری دفترچه خاطراتی از نادری را دیدم که در هواپیما و حین بازگشت از یکی از سفرهای خارجی خود نوشته بود که اگر به ایران برگردد، چه امتیازاتی برایش دارد و اگر برنگرد چه امتیازاتی دارد. یعنی او، از پیش از میل به رفتن داشت و شاید آن نقدها او را برای رفتن ترغیب کرد و بهانهای شد.
در ادامه غلامعباس فاضلی، مجری و کارشناس برنامه بیان داشت: این مسئله هرچند به شایعه شبیهتر است و اساسا برای یک فیلمساز نقطه ضعف محسوب میشود که بخاطر نقد بر یک فیلمی وطنش را ترک کند، اما در عین حال به این نکته نیز اشاره میکند که در آن دهه چقدر نقد و منتقدان اثرگذار بودهاند.
طالبینژاد بیان داشت: دقیقا. نادری در اولین سفر به اروپا شروع به مطالعه میدانی هنر مخصوصا نقاشی میکند و به شدت تحت تاثیر امپرسیالیستی قرار میگیرد و سپس با سینمای روشنفکری ایتالیا و فرانسه آشنا میشود. برای همین او در دوران اول فیلمسازیاش، بیشتر تحت تاثیر نئورئالیسم بود و فیلمهای تلخ اجتماعی میساخت. تا اینکه به بحبوهه انقلاب خورد و همان زمان رفت و چرخی زد و چرخشی کرد و وقتی برگشت دیگر آن امیر نادری سابق نبود.
این منتقد ادامه داد: نادری از فیلم «انتظار» و بعد در «دونده» کم کم به سمت سینمای شاعرانه پیش رفت و تبدیل به آدم دیگری شد و هیچ وقت به گذشته بازنگشت. اما در این شاعرانگی تفاوتهای محسوسی با سینمای کیارستمی داشت. مثلا در آثار کیارستمی ابدا خشونت نمیبینیم، درحالی آثار نادری پر است از خشونت طبیعت.
طالبی نژاد در ادامه درخصوص فیلم «آب، باد، خاک» اظهار داشت: این فیلم مدیون مونتاژ است. فیلمهایی که از قواعد کلاسیک در روایت پیروی نمیکنند و بر مبنای موقعیتها شکل میگیرند، راهی ندارند جز اینکه از تدوین دینامیک استفاده کنند. بخشی از قوت و قدرت فیلم نیز ناشی از همین تدوین دینامیک است که نتیجه تدوین دو نما، نمای تازهای میشود و قواعد تدوین کلاسیک را میشکند.
وی درخصوص خاصیت و ویژگیهای این تدوین گفت: این فیلم برای چشم است و این نوع فیلمها با شعور مخاطب کار دارد؛ نه احساس و عواطف آن. شما بعد از فیلم احساس میکنید تجربه عجیبی را از سر گذراندهاید. گویی خودتان از دل طوفان بیابان فیلم بیرون آمدهاید. بنای این فیلم به گونهای تنازع بقا است. هرچند در این فیلم برعکس فیلمهای قبلی نادری، فیلم با تلخی مطلق تمام نمیشود.
در ادامه فاضلی نیز خاطرنشان کرد: نادری جزو آن نسلی از فیلمسازان است که دغدغههای اجتماعی برایش خیلی مهم است. یعنی تنها فرم برای آنها مهم نیست. در این فیلم نیز در کنار فرم، نمایش دغدغه اجتماعی طبقهای جامعه مثل بیابان گردان مشهود است.
طالبی نژاد نیز افزود: بله. نادری عکاس درجه یکی بود و تصاویر عکاسی اجتماعی زیبایی را در این فیلم میبینیم. قاببندیهای زیبا از دغدغههای اجتماعیاش، این فیلم را دیدنی کرده است.
فاضلی درخصوص فرم و شکل «آب، باد، خاک» بیان داشت: نادری این فیلم را در گروه فیلم و سریال شبکه یک سیما تولید کرده است و «آب، باد، خاک» از نظر ساختار با شکل مستندسازی که در تلویزیون رایج بود، شبهات دارد. از طرفی فکر میکنم شکل این فیلم وامدار شکل رایج فیلمسازی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن دوره است.
طالبی نژاد در این خصوص توضیح داد: مستندنمایی حیرت انگیزی در فیلم میبینیم. همه چیز ساختگی است اما آنقدر در پرداخت حس مستند موفق عمل کرده که در لحظههایی مخاطب حس میکند، یک مستند میبینید. و این نیز به عکاس بودن نادری بازمیگردد. در واقع فیلم «آب، باد، خاک» گسترش یافته یک عکس است. کودکی در میان بیابان! اما درباره کانونی بودن فیلم موافق نیستم. فیلمهای به اصطلاح کانونی به دلیل ضرورت مخاطب کودک و نوجوان، از زبان ساده تر و داستان بیشتری برخوردار بودند. اساسا الگوی آنها فیلمهای کودک و نوجوان اروپای شرقی بود که بچههایی که در فیلم بودند در ظرف سنی خود نمیگنجیدند و به دنبال آرزوهای بلندپروازانه بودند. ویژگی این فیلم ها این بود که باید فرم نرم و حال و هوای داستانی در خود داشتند. اما فیلم «آب، باد، خاک» ابدا چنین ویژگیهایی در آن نیست.
فاضلی اظهار داشت: پس بنابراین می توان گفت ساخت فیلم «آب، باد، خاک» در تلویزیون، منجر به این شد که نادری شخصی ترین فیلم آن دروان خود را بسازد. آزاد از داستان یا پایان خاص فیلم های قبلیاش.
طالبی نژاد ادامه داد: دقیقا. فیلمهای امیر نادری عمدتا درباره کودکان است نه مناسب کودکان. «آب، باد، خاک» نه فیلم فلسفی و نه اخلاقی است. بلکه فیلمی برای تنازع بقا است. جدال انسان و طبیعت همیشه بوده و هست، در عین حال ما را با واقعیت خشکسالی طبیعت آشنا میکند. همچنین نوجوان فیلم مثل یک سفر اشراقی یا اُدیسه درونی به دنبال کشف یک حقیقت و جستجوی گمشدهای است. در تمام فیلم می بینیم نوجوان به دنبال بقای دیگران است، اما در انتها برای بقای خود نیز به آب میرسد. در واقع در دل نیستی و مرگ به دنبال آب است.
در ادامه فاضلی بیان داشت: من فکر میکنم می توان نام دیگری هم به فیلم نهاد؛ مثل «عصر یخبندان»! چون در عین حال که فیلم در بیابان و خشکی میگذرد، همه چیز در جمود است و گویی یخبندان حاکم است.
طالبی نژاد در انتها خاطرنشان کرد: من توصیهام به علاقمندان سینما این است که فیلم را دوباره ببیند. و فارغ از هر پیش قضاوت، ببینید چقدر با آن ارتباط برقرار میکنند. «آب، باد، خاک» سینمایی شاعرانه است. یعنی سینمایی که قرار نیست مثل نثر شروع و انتها داشته باشد و برای ما قصه بگوید، بلکه شاعرانگی را جای منطق مینشاند. بنابراین این جنس فیلمها، درک عمیقتری از زندگی به ما میدهند. فیلمی که ما را به درون خود دعوت میکند و این پرسش ازلی و ابدی که اگر من در چنین موقعیتی قرار بگیریم چه می کنم؟! لذا مخاطب در این فیلم منفعل نیست.
برنامه تلویزیونی «سینما1» پنجشنبه شبها ساعت 23 از شبکه یک سیما پخش خواهد شد. در دوره جدید این برنامه، فیلم به انتخاب میهمان برنامه به نمایش درمی آید و سپس بررسی و تحلیل آن با حضور میهمان و مجری «سینما1» انجام خواهد شد.
تهیه کننده، سردبیر و مجری «سینما1» غلامعباس فاضلی، منتقد و نویسنده سینمایی است. این برنامه در«تامین برنامه» شبکه یک سیما تولید شده است.