انتشار ۲ مجموعه داستان و یک کتاب طنز

|
۱۳۹۶/۰۹/۱۰
|
۱۲:۳۵:۰۰
| کد خبر: ۶۴۳۵۵۶
انتشار ۲ مجموعه داستان و یک کتاب طنز
مجموعه‌ داستان‌های «روی‌ خط چشم» از پیمان هوشمندزاده و «ایستگاه بعدی» از نیما قهرمانی و کتاب طنز «ببرهای زخمی حکیمیه» از حسام حیدری به تازگی راهی بازار شده‌اند.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ مجموعه داستان «روی‌ خط چشم» نوشته پیمان هوشمندزاده در ۱۰۳ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۹۰۰۰ تومان در نشر چشمه منتشر شده است.

در نوشته پشت جلد کتاب عنوان شده است: پیمان هوشمندزاده در مقام داستان‌نویس تجربه‌هایی خاص و جدی داشته است. او بعد از اقبال گسترده مجموعه داستانِ «ها کردن» در میانه دهه هشتاد، چند کتاب دیگر نیز منتشر کرد که هرکدام به نوعی امتداد مسیری بودند که در «ها کردن» پی‌ریزی کرده بود. جدیدترین مجموعه داستان‌ او، «روی خط چشم»، شامل ده‌ داستان کوتاه است که از منظر ساختاری به‌هم وابستگی دارند اما مستقل از هم خوانده می‌شوند. در داستان‌های این کتاب جهان مرموز طنزآلود هوشمندزاده در رابطه با انسان و اشیا و مهم‌تر از همه در ایجاز زبانی‌اش آشکار می‌شود.

در هر داستان امری به ظاهر پیش‌ پا افتاده کل متن را به تسخیر خود درمی‌آورد و موجب حرکت انسانش می‌شود به سوی نوعی مینیمالیسم در زندگی، مینیمالیسمی که در اعماقش جریان ممتدِ زیستن با بحران دست‌و پنجه نرم می‌کند و طنین آرام و در عین حال موثرش به آهستگی به گوش مخاطب هوشمندزاده می‌رسد. هر کدام این ده داستان درون‌مایه‌ای بکر دارد که از ذهن نقیضه‌ساز نویسنده‌اش برآمده است، درون‌مایه‌ای که درش خونسردی راوی موج می‌زند و نیشخندش به جهان و ماجراهایش. و این شاید بزرگ‌ترین نفرین هوشمندزاده‌ نویسنده است؛ پوزخندی که انگار بر جهان او ترسیم شده و مخاطبش را نشانه‌ رفته است.

 

همچنین مجموعه داستان «ایستگاه بعدی»نوشته نیما قهرمانی در ۱۰۸ صفحه با شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۱۰۵۰۰ تومان در نشر یادشده عرضه شده است.

در پشت جلد کتاب نوشته شده است: مجموعه داستان «ایستگاه بعدی» ده داستان دارد با درون‌مایه‌هایی به هم‌پیوسته. داستان‌نویس جوان این کتاب برای هیچ‌کدام از داستان‌های خود نام انتخاب نکرده و فقط با شماره مشخص‌شان کرده است. در داستان‌ها مولفه‌های جذابی چون ترس، گم‌شدن، شک و رازآلودگی تکرار می‌شوند، به نحوی که هر داستان در عین استقلال ساختاری و معنایی‌اش اتمسفر و درون‌مایه خود را در داستان‌های بعدی یا قبلی نیز بازمی‌یابد. در اکثر داستان‌ها حضور یک غریبه ذهن و آسایش درون‌متنی شخصیت‌ها را به‌هم می‌ریزد. این غریبه گاه در هیئت مردی است حاضر در فیلم‌ها و عکس‌های شخصیت‌ها یا گاه مانند سایه‌ای آن‌ها را تعقیب می‌کند و ماجراهایی را برای‌شان رقم می‌زند که برای مخاطب تکان‌دهنده به نظر می‌رسد.

 قهرمان‌های نیما قهرمانی به شدت ترس‌خورده‌اند و در اضطراب به سر می‌برند. تلاش‌ دارند با استفاده از رئالیسم شهر و زندگی خود بر این امر مرموز چیره ‌شوند اما معمولا ماجرا جور دیگری برای‌شان رقم می‌خورد. داستان‌ها مشی روایی و قصه‌گویی دارند و در هرکدام این ‌ده ‌داستان می‌توان حلقه‌هایی یافت که در پایان با اتصال به‌هم می‌توانند زنجیری بسازند، زنجیری که دور وجود آدم‌های داستان پیچیده و مدام تنگ‌تر می‌شود.

 

دیگر کتاب تازه منتشرشده در نشر چشمه، کتاب طنز «ببرهای زخمی حکیمیه» نوشته حسام حیدری است که در ۱۲۶ صفحه با شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۱۱۵۰۰ تومان راهی بازار شده است.

در نوشته پشت جلد کتاب می‌خوانیم: ما تو آپارتمان شش‌طبقه چهل و دوواحدی زندگی می‌کردیم به اسم گلچین، طرف‌های حکیمیه تهران. برای همین، اسم گروه را گذاشتیم «ببرهای زخمی حکیمیه».

بعدازظهرها، دوتا سوت می‌زدم و بچه‌ها را جمع می‌کردم می‌رفتیم تو حیاط و در مورد آدم‌هایی که باید به‌شان حمله می‌کردیم حرف می‌زدیم و بعد که حوصله‌مان سر می‌رفت، حمله می‌کردیم به گلریزی‌ها و خوراکی‌های‌شان را کش می‌رفتیم. گلریزی‌ها بچه‌های بلوک کناری‌مان بودند که درِ ورودی و پارکینگ‌شان با ما یکی بود و چون مقامشان از ما پایین‌تر بود باید نوکرمان می‌شدند و به ما مالیات می‌دادند. مشکل این بود که گلریزی‌ها، مثل ما، گروه و رییس و از این چیزها نداشتند. برای همین، خودمان یکی از دخترهای چاق‌شان به اسم رژین را به عنوان رییس‌شان انتخاب کرده بودیم و هروقت بی‌کار می‌شدیم، کتکش می‌زدیم یا گل‌سر و وسایلش را برمی‌داشتیم توی پارکینگ دست‌رشته می‌کردیم.

اوایل کسی کاری به کارمان نداشت ولی بعد از این که یکی از بچه‌های ساختمان را که «رییس» صدایم نکرده بود مجبور کردم تو باغچه سینه‌خیز برود، مامان گوشم را پیچاند و گفت «رییس‌بازی از امروز تعطیله امید... به خدا قسم اگه یه‌بار دیگه یکی بیاد درِ خونه بگه بچه‌ش رو کتک زدی خودت می‌دونی.» این‌طوری شد که یک مدتی کمتر تو حیاط جمع شدیم و کارهای ناجور نکردیم تا این‌که قضیه‌ جنیفر پیش آمد.

 


 

نظر شما