به گزارش خبرگزاری برنا از قم، زندگی اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) راهنمای بسیار روشنی است برای کسانی که بخواهند به بهترین حیات دنیوی و اخروی دست یابند. این مساله آنقدر پر اهمیت است که در برخی احادیث شیعه و پیروی از ایشان به التزام و تبعیت عملی از سبک زندگی ایشان در آمده است.
حضرت زهرا و خاندانش متعلق به همه عالمندووجود آنهاباعث مسّرت وامیدواری جامعه انسانی است،ما در زندگی خود می توانیم از آن ها سر مشق بگیریم . اگر چه اتفاقاً زندگانی اهل بیت (ع)چهارده قرن بیش از این رخ داده وگذشته ،لاکن باماهیّت وعلل ونتایج با حوادث زمان ما مشابه می با شد.با اطلاع از حوادث تاریخی تجربه های مفید به دست آوریم وبا کمک آن سبکی را پیش بگیریم که جامعه ما را به طرف سر بلندی بکشاند.واین بسیارنیکو وپسنده است که انسان بطور فطری از نیکی خشنود می شود.معصومین(ع)تنها کسانی هستد که جز نیکی وزیبائی ازایشان،چیزی به انجام نرسیده است.از این رو سبک شایسته ای برای زندگی انسان باشد.
همه ما موظف هستیم ابعاد زندگی فردی و اجتماعی آن حضرت را در جامعه گسترش دهیم، همچنین تمامی شیعیان و محبان آن حضرت لازم است الگوی خود در زندگی را حضرت فاطمه زهرا(س) قراد دهند و این بانوی بزرگوار جهان اسلام را به نسل نوجوان و جامعه معرفی کنند.
فاطمه(س) انسان کامل
در قرآن کریم 17 صفت برای انسان کامل بیان شده است که وجود هر یک از این صفات فضیلتی بزرگ برای انسان محسوب میشود و هرچه این فضائل بیشتر در انسان یافت شود قیمت و ارزش وجودی انسان را بالاتر میبرد و تا به آنجا میرساند که گاهی هیچ معادل قیمت و ارزشی برایش پیدا نمیشود و ارزشش فوق ارزشها میشود.
این صفات هفدهگانه که همگی در وجود حضرت فاطمهزهرا(س) متبلور بود خداوند در قرآن اینچنین بیان کرده است: «انَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا؛ مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان عبادتپیشه و راستگو و شکیبا و فروتن و صدقه دهنده و روزهدار و پاکدامن و که خدا را فراوان یاد مىکنند خدا براى [همه] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است».
تسلیم، ایمان، اطاعت، صداقت، صبر، خشوع، تصدیق، قناعت، صوم، عفت و ذکر مقاماتی است که کاملترین مصادیقش در وجود حضرت زهرا(س) است.
حضرت زهرا(س)؛ بانوی حجب و حیا
حجب و حیای این بانوی بزرگ محدود به دوران حیاتشان در این زندگی چند روزه دنیوی نبود چنانچه در روایت داریم حضرت زهرا(س) قبل از مرگشان سفارش نمودند که ایشان را در تابوت قرار داده تا حتی پس از مرگ حجم بدن مبارکشان در جلوی چشم نامحرمان در زمان تشیع نمایان نباشد. صفات صدق، اطاعت پذیری، صبر، خشوع و تصدیق دیگر صفاتی است که وجود زهرا (س) را بیهمتا نموده است.
ادب حضرت زهرا نسبت به پدر
یکى از آداب و رسوم زمان پیشین این بود که یکدیگر را به اسم صدا مىکردند، و این نوع خطاب نسبت به بعضىها خلاف ادب بود، مخصوصاً حضرت رسول اکرم (ص) که از مقام والا و احترام خاصى برخوردار بود نمىباید مثل سایر افراد مخاطب قرار گیرد.
لذا خداوند متعال در این رابطه آیهاى نازل فرمود که مسلمین موظف و مکلف شدند آن حضرت را رسولاللَّه خطاب کنند.
زهرا(س) همیشه رفتاری سرشار و آمیخته از ادب و تواضع و فروتنی نسبت به پدر داشت. گرچه رابطه ایشان بسیار عاطفی و سراسر محبت و صمیمیت بود ، اما این مانع احترام و تواضع ویژه ایشان نسبت به پیامبر(ص) نمی شد. نقل است از حضرت فاطمه (س) که فرمود: وقتی بر پیامبر (ص) آیه نازل شد (که پیامبر(ص) را با نامش خطاب نکنید)، هیبت پیامبر (ص) مرا گرفت ، بطوری که نتوانستم به او "یا ابة" بگویم و یا رسول الله به او می گفتم. حضرت از من روی گرداند. چند بار به همین ترتیب صدا کردم و او جواب نداد. حضرت فرمود: اى فاطمه این آیه دربارهى تو و خانوادهات و نسلت نازل نشده، تو از منى و من از تو هستم، تو "یا ابة" بگو. چون برای قلب من محبوبتر و برای پروردگار رضایتبخشتر است. بلکه دربارهى جفاکاران و درشتخویان از قریش و گردنکشان و اهل کبر و غرور نازل شد، شما: اى پدر بگو که قلبم را زنده مىکند و خدا را خشنود مىنماید.
تربیت و رفتار با فرزندان
سیره رفتار فاطمه(س) با فرزندان خود نیز سرمشقی مناسب برای تربیت صحیح فرزندان است. ایشان به فرزندان احترام می گذاشتند و آنها را با احترام خطاب می کردند و همیشه سعی در آموزش و تربیت دینی و اخلاقی آنها داشتند.
در حدیث شریف کساء حضرت فاطمه(س) در پاسخ سلام فرزند خود امام حسن(ع) می فرماید: سلام برتو اى نور دیده ام و میوه دلم. و در پاسخ سلام امام حسین(ع) می فرماید: سلام بر تو اى فرزند من و اى نور دیده ام و میوه دلم.
حضرت زهرا (س) فرزندان خود را همیشه برای یادگیری و تعلیم و تزکیه آماده می کرد؛ به عنوان مثال به فرزندش حسن(ع) می فرمود: «به مسجد برو ، آنچه را از پیامبر شنیدی فراگیر و نزد من بیا و برای من بازگو کن».
و در عین حال شادی و خوشحالی را در بیت خود تسری می داد و این تا حدی بود که از بازی با کودکان که نقش بسزایی در تربیت آنها دارد اجتناب نمی نمود. نقل شده است که فاطمه(س) فرزندش حسن(ع) را روی دست می گرفت و بالا می انداخت و حرکت می داد و می فرمود: اشبه أباک یاحسن، واخلع عن الحق الرّسن، واعبد الهاً ذامنن، ولاتوال ذا الاحسن. (ای حسن ، نظیر پدرت باش و ریسمان ظلم از حق دور کن، و خداوندی را که صاحب نعمت هاست پرستش کن و با افراد تیره دل دوست مباش.)
ایشان همیشه رسیدگی به فرزندان را در اولویت قرار می داد. سلمان می گوید: روزی فاطمه زهرا(س) را دیدم که مشغول آسیاب بود. در این هنگام فرزندش حسین گریه می کرد. عرض کردم: برای کمک به شما آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم؟ ایشان فرمود: من به آرام کردن فرزند اولی هستم، شما آسیاب را بچرخانید.
همچنین از نکات بارز حضرت زهرا(س) در تربیت فرزندان سبک عملی تشویق به عبادت برای آنها بود. مسلما وقتی والدین الگوی عملی کودکان برای عبادت پروردگار باشند، در آینده و بزرگسالی آنها نیز به تعصی از والدین این راه را پیش خواهند برد.
در همین زمینه امام حسن (ع) می فرماید: مادرم فاطمه را در شب جمعه در محراب عبادت دیدم که به عبادت و نماز مشغول است، او پیوسته به رکوع و سجود مشغول بود که شب به پایان رسید.
آن حضرت در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان کودکان خود را به بیداری فرا می خواند. حضرت در روز بچه ها را می خواباند تا استراحت کنند و غذای کمتری به آنان می داد تا بدین گونه زمینه و موقعیت بهتری برای شب زنده داری داشته باشند. ایشان نمی گذاشت احدی از اهل خانه خوابش ببرد و می فرمود : محروم است کسی که از برکات شب قدر محروم بماند.
از نکات دیگر تربیتی ایشان عدالت در توجه به کودکان بود. آمده است روزی امام حسن(ع) نزد پیامبر(ص) آمد و اظهار تشنگی کرد. رسول خدا(ص) برخاست، ظرفی برداشت و از گوسفندی که داخل منزل بود مقداری شیر دوشید و به امام حسن(ع) داد. فاطمه زهرا (س)، به پیامبر(ص) گفت: گویا حسن برای شما عزیزتر از حسین است. پیامبر(ص) فرمود: نه. هردو برایم عزیز و محبوبند ولی چون اول حسن تقاضای آب کرد او را مقدم داشتم.
همچنین روزی حسنین(ع) در حضور پیامبر (ص) کشتی گرفتند. در این میان فاطمه(س) شنید که پدر بزرگوارش، امام حسن را به پیروزی بر امام حسین ترغیب می کند. حضرت زهرا(س) از این نوع رفتار پیامبر(ص) اظهار تعجب کرد. پیامبر فرمود: دوستم جبرئیل ، حسین را تشویق می کند و من حسن را تشویق می نمایم.
تعلیم مسائل دینی
حضرت فاطمه زهرا(س) در آموختن مسائل دین به دیگران از اشتیاق زایدالوصفی بهره مند بود. روزی زنی نزد او آمد وگفت: مادری پیر دارم که در مورد نماز خود اشتباهی کرد و مرا فرستاده تا از شما مسئله ای را بپرسم. حضرت زهرا(س) سؤال او را پاسخ فرمود؛ زن برای بار دوم وسوم مسئله ای پرسید و پاسخ شنید. این کار تا ده بار تکرار شد و هر بار آن بانوی بزرگوار ، سؤال وی راپاسخ فرمود. زن از رفت و آمدهای پی در پی شرمگین شد و گفت: دیگر شما را به زحمت نمی اندازم. فاطمه(س) فرمود: باز هم بیا و سوالهایت را بپرس ، تو هر قدر سؤال کنی من ناراحت نمی شوم. زیرا از پدرم رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم شنیدم که فرمود: روز قیامت علمای پیرو ما محشور می شوند و به آنها به اندازه دانش شان خلعت های گرانبها عطا می گردد و اندازه پاداش به نسبت میزان تلاش است که برای ارشاد و هدایت بندگان خدا نموده اند.
ایثار نسبت به پدر و سایر اعضاى خانواده
فاطمهى زهرا(ع) نه تنها براى افراد مستمند و بىچاره در خانه کمک و ایثار داشت، بلکه در داخل خانوادهى خود نیز ایثارگر بود و به هر یک از خانوادهى خود نیز ایثارگر بود و به هریک از خانوادهى خویش اعم از شوهر و فرزندان ایثار مىکرد.
فاطمه(ع)خود نمىخورد و على(ع) را سیر مىکرد، و خود گرسنه مىماند و درد و رنج مىکشید، ولى شوهرش را متوجه نمىساخت، و حتى جاهاى مجروح و متورم بدنش را که از هجوم و ضرب مهاجمین خونخوار و منافق به خانهاش صورت گرفته بود، از شوهرش پوشیده داشت و على آنها را هنگام غسل دادن پیکر پاک زهرا متوجه شد.
فاطمه (ع) به فرزندان نیز ایثار داشت و شبانه روز براى آنان زحمت کشید و دستاس نمود و با مهر و محبت بىنظیر آنان را پرورش داد و راه و رسم پرورش فرزند را به پیروانش نشان داد. او در حالى که مشغول کارهاى سخت و از جمله آرد کردن جو مىشد، از بچههاى خود نیز غفلت نمىکرد و با آن حال به آنان مىرسید و نوازش مىفرمود...
آرى اخلاق اصیل و واقعى، هر انسانى را در رفتار خانوادگیش باید جستجو کرد، نه اخلاق بیرون مرزى و خارج از خانواده، که معمولاً در چنین مواقع، حقیقتیابى و حقیقتشناسى مشکل است، و اى بسا سر از تزویر حقهبازى درمىآورد.
زهرا تجسم ایثار به خانواده و تودههاى جامعه بود و در این میان از ایثارگرى او به پدرش نباید غفلت کرد. وى روزى از پدر بزرگوارش در منزل خود پذیرایى نمود و با پاره نانى آن حضرت را سیر کرد، در حالى که پیامبر خدا (ص) سه روز بود که طعامى میل نکرده بود و فاطمه(ع)دلش به حال پدر مىسوخت و از شدت عاطفه گریه مىکرد.
از حضرت على(ع) نقل شده است: ما مشغول کندن خندق بودیم- که بدین وسیله از تهاجم دشمن جلوگیرى نماییم- ناگاه فاطمه(ع)به حضور پدر رسید و پس از عرض ادب، پاره نانى را به آن حضرت تقدیم داشته و گفت: پدر! این نانها را براى حسنین پخته بودم، اینک اینها را براى تو آوردم. پیامبر خدا آن نان را گرفت و گفت: فاطمه جان! این نخستین طعامى است، که در طول سه روز، پدرت میل مىکند.
در روزگار دیگر رسول خدا به شدت گرسنه بود و نمىتوانست تحمل کند، بدین منظور سر به بیوتات همسرانش زد، ولى چارهاى نشد، سپس به خانه فاطمه آمد، با کمال تأسف آنجا نیز طعامى نبود، پیامبر الهى با تمام گرسنگى از خانه دختر برگشت، در این میان دو عدد نان و مقدارى گوشت از یکى از همسایهها به دست زهرا رسید، آن بانوى ایثارگر آنها را در ظرفى گذاشت و یکى از فرزندانش را به دنبال پدر فرستاد و چنین گفت: سوگند به خدا، رسول خدا را بر خود و فرزندانم مقدم مىدارم.
رسول خدا دوباره وارد خانه دختر شد وازرسیدن تحفه و طعام آگاه گشت،دراین بین فاطمه(ع) غذا را به حضور پدرش آورد، ولى دست غیبى را که از لطف خدا سرچشمه گرفته بود، بالاى سرش دید، زیرا ظرف غذا پر از طعام بود، همگى کنار هم نشسته، خوردند و سیر شدند و سپس زنان و همسران رسول خدا و همسایههاى فاطمه (ع)نیز از آن بهرهمند گشتند.
از مجموع این قضایا نتیجه مىگیریم که فاطمه(ع)به پدر و سایر اعضاى خانوادهاش نیز فوقالعاده ایثارگرى کرده و پیوسته براى سلامتى آنان تلاش نموده است.
حتى در تاریخ و کتب تفسیر و حدیث شیعه و سنى آمده است که امام حسن و امام حسین(ع)مریض شدند، فاطمه همراه با شوهرش نذر کردند که آن دو بزرگوار خوب شوند، آنان سه روز روزه بگیرند...
پس از شفاى فرزندان فاطمه، آن حضرت شخصاً براى شمعون یهودى کار کرد و از اجرت آن مقدارى جو گرفت و سه روز روزه گرفت. هنگام افطار غذایش را- همچون سایر اعضاى خانوادهاش- به تربیت به مسکین، یتیم و اسیر کافر داد، و سورهى دهر در حق آنان نازل شد.
و بدین طریق به جهان و جهانیان ثابت کرد که وى تا چه حدى به بچههایش ایثارگر است؟ و در حق سایر مردم نیز تا آنجا ایثار کرد که سه روز گرسنگى را تحمل کرد، ولى اسیر کافر را سیر نمود.
هجرت حضرت زهرا و همراهى پدر در سختترین شرائط
هر روز فشار و آزار مشرکان بر پیامبر (ص) و مسلمانان شدت مىیافت. از سوى دیگر عدهاى از مردم شهر مدینه مسلمان شدند و در انتظار پیامبر (ص) بودند. مشرکان نیز تصمیم گرفتند در شبى معین دستهجمعى به خانه رسول خدا (ص) یورش برند و آن حضرت را به شهادت برسانند. على(ع)آن شب را در بستر پیامبر (ص) خوابید و رسول خدا (ص) به غارى در کوه ثور رفت و پس از سه روز از آنجا به مدینه هجرت نمود.
على (ع) به دستور پیامبر (ص) امانتهاى مردم را به صاحبانش رد کرد و پس از سه روز فاطمه زهرا (ع) را به اتفاق مادر خود فاطمه دختر اسد و فاطمه دختر زبیر، نیمه شب سوار شترها کرد و راه مدینه را در پیش گرفت. این هجرت خطراتى در پیش داشت زیرا دشمنان در پى آنان تاختند و در بین راه در منزل «ضجنان» به مهاجران رسیدند. على (ع) بانوان را در پناهگاهى پیاده نمود آنگاه با شمشیر آخته بر دشمن حمله کرد و آنان گریختند.
«در این هجرت زهرا (ع) به اتفاق دو بانوى مهاجر و سرپرستى على (ع) مسیر طولانى مکه به مدینه را در زیر آفتاب سوزان طى نمود و در روز پنجشنبه 15 ربیعالاول مطابق با هفتم مهر ماه به قُبا در نزدیک مدینه رسید و به خانه «سعد بن خیثمه» وارد شد خانه سعد مجاور رکن غربى و در جلو مسجد قُبا قرار داشت.
همدردى با پدر
گاه دشمنان سنگدل، خاک، یا خاکستر بر سر پیامبر (ص)مىپاشیدند، هنگامى که پیامبر (ص) خانه مىآمد، فاطمه(ع) خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک مىکرد. در حالى که اشک در چشمانش حلقه زده بود پیامبر (ص) مىفرمود:
دخترم غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست.
در یکى از روزها، ابوجهل مشتى از اراذل مکه را تحریک کرد که به هنگامى که پیامبر (ص) در مسجدالحرام به سجده رفته بود، شکمبهى گوسفندى را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامى که این کار انجام شد، ابوجهل و اطرافیان صدا به خنده بلند کردند و پیامبر (ص) را به باد مسخره گرفتند.
بعضى از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بیرحم چنان آماده بود که توانائى بر دفاع نداشتند، ولى هنگامیکه این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه(ع) رسید به سرعت به مسجدالحرام آمد و آن را برداشت و با شجاعت مخصوص خودش، ابوجهل و یارانش را نفرین کرد.
شرم و حیا در کنار همسر
حیا دو گونه است: یکى پسندیده و دیگرى ناپسند. حیاى ناپسند آن حالتى است که انسان را از رشد و کمالیابى و رسیدن به حقوق بازمىدارد و یا باعث تضییع حقوق دیگرى مىگردد. چنین صفتى در روایات اسلامى به شدت تقبیح گردیده است...
و همچنین در آداب همسردارى آمده است که حیا دو گونهى متصور است: یکى مطلوب و دیگرى مذموم و نامطلوب. حیاى مذموم آن حالتى است که یکى از زوجین را در استیفاى حقوق طرف مقابل بازدارد و قید و بندى شود در مسائل زوجیت و سایر امور مربوطه... و لذا حضرت امام باقر(ع) مىفرمایند:
زن خوب، زنى است که در خلوت با شوهرش حیا را نیز از تنش خارج کند، و سپس در شرایط عادى، حیا را نیز مانند لباس به اندامش بپوشاند.
حضرت فاطمه(ع) در طول مدت شوهردارى خود با امیرالمؤمنین، در هیچ فرصتى حریم آن حضرت را نادیده نگرفت و در مورد شخصیت آن بزرگوار کوتاهى نکرد. تا جایى که امیرالمؤمنین در این باره مىفرمایند:
فواللَّه ما اغضبتها... و لا اغضبتنى و لاعصت لى امراً و لقد کنت انظر الیها فتنکشف عنى الهموم والاحزان.
سوگند به خدا زندگى با صفاى من و فاطمه (ع)طورى بود که نه من او را به خشم آوردم و نه او مرا به خشم آورد و نافرمانى کرد، حتى غصههاى دیگرم با حضور او و تماشاى جمالش برطرف مىگردید.
این حدیث شریف که از دل آتشین على (ع)در فراق فاطمه(ع) برخاسته است، نشان مىدهد که دختر رسول خدا (ص) تا چه میزانى در اطاعت شوهر بود و کوچکترین اسائه ادب از او دیده نشد.
در اظهار دیگرى از امیرالمؤمنین مىخوانیم که آن حضرت زن و بچههایش را در وضع بسیار اسفناک (گرسنگى) دید، به فاطمه (ع) گفت: چرا از وضع خود و درد گرسنگى بچههایم مرا آگاه نساختهاى؟ فاطمه (ع)در جواب فرمودند:
یا ابالحسن! انى لاستحیى من الهى ان اکلفک ما لاتقدر علیه!
یا اباالحسن! من از خدایم شرم و حیا مىکنم تو را به کارى بگمارم که قدرت تهیه آن را ندارى.
اگر چه تأمین رفاه زندگى زن و بچه براى شوهر در حدّ معمول واجب است، ولى روح ایثارگرى خاندان رسالت و ولایت در تمام ابعاد زندگى، باعث شده بود که خانوادهى امیرالمؤمنین پیوسته در فقر و پریشانى بسر برند و لذا فاطمه از وضع مالى شوهرش آگاه بود، و مىدانست که وى قدرت تهیّه مایحتاج خانه را ندارد. از این جهت شرم و حیاى فاطمه (ع) که از ایمان و اعتقاد او به خدا سرچشمه مىگرفت مىگوید: «من از خدایم شرم مىکنم...»
این درسى است به تمام بانوان محترم که گرفتار زرق و برق و تشریفات کمرشکن روزگار فاجعهآمیز ما نگردند و درآمد و امکانات شوهرانشان را مراعات کنند...
وفادارى و حمایت همیشگى از همسر
فاطمهى زهرا(ع) در خانهى یکى از افراد عادى اجتماع زندگى نمىکرد بلکه در خانهى دومین شخص اسلام یعنى سپهسالار شجاع و نیرومند اسلام و وزیر مشاور مخصوص نبى گرامى زندگى مىکرد. موقعیت حساس اسلام و شوهرش را بخوبى درک مىکرد ومىدانست که اگر شمشیر على(ع)نباشد، اسلام چندان پیشرفتى ندارد.
فاطمه (ع) در یکى از مواقع بسیار حساس و بحرانى اسلامى در خانهى على زندگى مىکرد. سپاه اسلام همیشه در حال آماده باش بود. در هر سال چندین جنگ واقع مىشد و على بن ابىطالب علیهالسلام در تمام یا اکثر آن جنگها شرکت داشت.
زهراى عزیز از مسئولیت سنگین و حساس خودش خبر داشت و از حدود تأثیر و نفوذ زن در روحیهى شوهر کاملاً مطلع بود. مىدانست که زن داراى چنان نفوذ و قدرتى است که به هر طرف خواست شوهرش را مىبرد. مىدانست که ترقى و عقبماندگى و سعادت و بدبختى مرد تا حد زیادى، به روحیات و چگونگى رفتار زن بستگى دارد.خبر داشت که خانه بمنزلهى سنگر و آسایشگاه مرد است و وقتى از میدان مبارزات زندگى و برخورد با حوادث و مشکلات دنیاى خارج خسته شد به آنجا پناه مىبرد تا تجدید نیرو کند و خودش را براى کار و انجام وظیفه آماده نماید و ریاست این آسایشگاه مهم به عهدهى زن واگذار شده است.
تواضع و فروتنى حضرت زهرا در مقابل همسر
تواضع حضرت زهرا (ع) در خانهى على(ع) و احترام او به على در حدى بود که وقتى ماجراى فشار بین در و دیوار و بسترى شدن حضرت زهرا در رابطه با مخالفت او با خلفا رخ داد، عمر و ابوبکر چندین بار از حضرت على (ع) تقاضا کردند تا واسطه شود، که آنها به حضور حضرت زهرا(ع) بیایند و احوالپرسى کنند و رضایت او را به دست آورند، سرانجام على(ع) ضامن شد که آنها را نزد فاطمه(ع) ببرد.
حضرت على نزد فاطمه آمد و تقاضاى آنها را مطرح کرد، ولى فاطمه(ع) به شدت این تقاضا را رد کرد، حضرت على(ع) فرمود: من از طرف آنها ضامن شدهام که از تو اجازه بگیرم.
در این هنگام حضرت زهرا(ع) در برابر على(ع) در چنان شرایطى آنچنان تواضع کرد که گفت: «اگر از ظرف آنها چیزى را ضامن شدهاى، خانه خانهى توست و من در هیچ چیز با رأى تو مخالفت نمىکنم».
سازش با مشکلات و سختىها در طول زندگى
رسول خدا فرمودهاند از برکات اخلاقى و فکرى زن خوب این است که هزینه و مخارجش کم باشد. و در ادارهى خانه و صرفهجویى در مصرف، یاور و همکار شوهر به حساب مىآید.
تمام این ویژگیها در وجود مبارک حضرت زهرا (ع)جمع بود و آن حضرت با مدیریت لازم و با صبر و بردبارى، همهى تلخیها را به کام على شیرین مىکرد و در برابر مشکلات مالى عقبنشینى نمىنمود.
حضرت على(ع) مىفرمایند: تزوجت فاطمة(ع) و ما کان لى فراش، و صدقتى الیوم لو قسمت على بنىهاشم لو سعتهم.
من در حالى با حضرت زهرا ازدواج کردم، که زیراندازى در خانه نداشتم، در حالى که در همان تاریخ احسان و بخشش من به نیازمندان بقدرى زیاد بود که اگر به بنىهاشم تقسیم مىشد همهى آنان را غنى و بىنیاز مىکرد.
این حدیث نشان مىدهد که فاطمه(ع) دختر پیامبر (ص)با چه مشکلاتى در خانه على(ع) دست و پنجه نرم کرده و خم به ابرو نیاورده است.
امام صادق (ع) از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل شده که: روزى رسول خدا(ص) به خانه دخترش فاطمه (ع) وارد شد، ولى زهرا را در حالتى دید که در نتیجه چشمان مبارکش پر از اشک گردید، زیرا لباس آن حضرت بسیار نامناسب بود. زهرا با آن وضع از یک طرف مشغول آرد کردن جو و تهیهى نان و از طرف دیگر به بچهاش شیر مىداد، پیامبر الهى فرمودند:
اى دختر عزیزم! اینگونه تلخیها را در دنیا براى رسیدن به پاداش و شیرینیهاى اخروى پذیرا باش و صبر و بردبارى را از دست نده. آن بانوى گرامى اسلام گفتند:
یا رسولاللَّه الحمداللَّه على نعمائه، والشکر على آلائه، فانزل اللَّه و لسوف یعطیک ربک فترضى.
اى رسول خدا! سپاس خدایى را که نعمتهایش را ارزانى داشته و باز شکر در برابر عطایاى بىپایان الهى. در این حال این آیه نازل شد که اى پیامبر! ما آن قدر پاداش خواهیم داد که راضى شوى.
این حدیث و قضیه تاریخى نشان مىدهد که فاطمه(ع) دختر رسول خدا در برابر مشکلات و نارساییهاى مالى هیچگونه تغیرى نداشت و سپاس الهى را بجا مىآورد.
حضرت زهرا در کنار سایر تحملات خود در برابر سختیها، روزهاى زیادى را به گرسنگى گذرانید، ولى دردش را به کسى نگفت و حتى به رخ على(ع) نیاورد و تا دم مرگ و شهادت چیزى از شوهر درخواست نکرد.
دختر پیامبر (ص) در خانه مولى على(ع) با سختیها انس گرفت و درد گرسنگى چشید و بچههایش را نیز با این روش عادت داد، تا رنگ رخسارشان از ناتوانى و گرسنگى زرد شد....
حضرت امام باقر(ع) از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل مىکنند که روزى پیامبر خدا (ص) وارد خانهى دخترش شد و پس از سلام و احوالپرسى فرمود:
مالى ارى وجهک اصفر؟ قالت: یا رسولاللَّه! الجوع...
چرا رنگ رخسارت این قدر پریده است؟فاطمه(ع) گفت: اى پیامبر خدا! از گرسنگى به این حالت افتادهام...
این حدیث نشان مىدهد که وضع فاطمهى زهرا(ع) از گرسنگى به جایى رسیده بود، که رنگ رخسارش تغییر یافته بود، و پدر بزرگوارش با دیدن او نگران گردیده و ازعوامل پریشانى درونى وتغیر چهره سؤال نموده است.
و از سوى دیگر مىدانیم که آن بانوى عزیز اسلام تا به یک حالت اضطرارى نمىرسید، گرسنگى خود را حتى به پدرش رسول گرامى اسلام نیز نمىگفت.
در یک داستان دیگر آمده است: پیامبر الهى روزى به خانه على بن ابیطالب (ع) آمد، تا با فرزندانش دیدار کند، در این هنگام با امام حسن و امام حسین(ع آمد، تا با فرزندانش دیدار کند، در این هنگام با امام حسن و امام حسین ملاقات نمود، آنان زبان به شکوه باز کردند و گفتند: اى بابا! اى رسول خدا! به مادرمان بسپار که به ما غذا دهد و ما را گرسنه نگه ندارد. رسول خدا که خود در این حال از درد گرسنگى سنگ به شکمش بسته بود، به فاطمه (ع) گفت:
«اطعمى ابنى» قالت: «ما فى بیتى شىء الا برکة رسولاللَّه....»
به بچههاى من طعام ده. زهرا گفت: بابا! در خانهام چیزى جز برکت تو نیست....
چون پیامبر خدا (ص)سخن زهرا(ع) را شنید، با آب دهانش بچهها را به بازى گرفت و مشغول کرد و از این طریق آنان را به خواب شبانه وادار ساخت....
از این حدیث نیز استفاده مىکنیم که فاطمهى زهرا(ع) در طول خانهداریش چه روزگار سختى را گذرانیده و گرسنگى را براى خود و فرزندانش پذیرا گشته است.
آراستگى و معطر بودن براى همسر
براى زن در رسیدگى به وضع ظاهریش به خاطر همسرش سزاوار نیست که به خود و سر و وضعش نرسد ولو اینکه گردنبندى را در گردن خویش بیاویزد و نیز پسندیده نیست که دستش را بدون رنگ رها کند ولو اینکه مختصر حنائى بگذارد گرچه سالخورده باشد.
در زندگى حضرت فاطمه زهرا (ع) نقل مىکنند که امسلمه همسر پیامبر (ص) از حضرت زهرا (ع) پرسیدند آیا عطر و بوى خوش ذخیره کردهاید فرمودند: آرى، رفتند و مقدارى عطر آوردند و مقدارى در کف دست من ریختند بوى خوشى داشت که هرگز نشنیده بودم.
پیامبر اکرم (ص) به عمار یاسر مأموریت داد براى شب عروسى حضرت زهرا(ع) عطرهاى خوشبو تهیه نمائید عمار یاسر مىگوید: عطر خوبى تهیه کرده به منزل حضرت فاطمه(ع) بردم و گفتم پدر شما رسول خدا (ص) مرا امر کرد تا این عطر را فراهم نمایم.
ایثار در شوهردارى
فاطمهى زهرا (ع) در تمام زمینههاى عملى براى بانوان و پیروانش الگوى زندگى است و از جمله شوهردارى و جلب رضایت او مىتوان از سیرهى آن حضرت درسها گرفت وصفا وصمیمیت کانون خانواده را دو چندان کرد.
روزى امیرالمؤمنین على (ع) از فاطمه(ع) طعام خواست، آن حضرت جواب داد: ما کانت الا ما اطعمتک منذ یومین، آثرت به على نفسى و على الحسن والحسین، فقال: الا اعلمتنى فاتیتکم بشىء؟ فقالت: یا ابالحسن انى لاستحیى من الهى ان اکلفک ما لا تقدر علیه!
در نزد من چیزى نیست، جز آنکه دو روز پیش آن را به تو خوراندم و من آن را براى خود و حسن و حسین نگه داشته بودم. على(ع) فرمودند: چرا در طول دو روز مرا مطلع نکردهاى، تا برایتان چیزى تهیه مىکردم؟ فاطمه(ع) گفت: من از خدایم شرم کردم تو را به کارى بگمارم که قدرت تهیه و خرید آن را ندارى.
و در عبارتى دیگر اینکه: پدرم به من سفارش کرده که از على(ع)چیزى درخواست نکن، هرچه او آورد استفاده کن، وگرنه تحمل بنما.
از این حدیث درسهاى زیادى مىگیریم، از جمله اینکه فاطمه(ع) خود و فرزندانش گرسنگى کشیده و غذا را به على(ع)خورانده است،و این حرکت تعجبآمیز، ایثار و عشق و علاقهى شدید زهرا به آن حضرت را مىرساند، هرچند ممکن است نسبت به بچههاى کوچک نیز غذا و طعامى غیر از آن داده باشد.
مشارکت در مسائل سیاسی و اجتماعی
حضرت فاطمه(س) حتی الامکان از ظاهر شدن در انظار عمومی اجتناب می کرد اما این بدان معنی نبود که در مواقع حساس و لازم از انجام وظیفه خود شانه خالی کند.
ابن ابی الحدید از واقدی نقل می کند که پس از جنگ احد فاطمه (س) با گروهی از زنان مدینه از خانه خارج شد و چون چهره مجروح پدرش را دید او را در آغوش گرفت و خون از صورت مبارکش پاک کرد؛ سپس آبی فراهم نمود و خونهای چهره رسول خدا را شست و شمشیر او را پاک کرد.
همچنین می نویسد :زنانی که از مدینه آمده بودند چهارده نفر بودند که زهرا(س) یکی از آنان بود و آب و نان با خود به جبهه برده و در کنار رزمندگان از مجروحین پرستاری می کردند.
همچنین علی (ع) نقل می کند:ما بهمراه پیامبر (ص) در جریان حفر خندق بودیم که فاطمه (س) با تکه نانی نزد پیامبر (ص) آمد و آن را به خدمت او برد . پیامبر (ص) فرمود : این چیست فاطمه عرض کرد: از نانی است که برای دو فرزندم پختم ، این تکه آن را برای شما آوردم. پیامبر (ص) فرمود: دخترم ! این اولین غذایی است که بعد از سه روز وارد دهان پدرت می شود.
استفاده از تجربه مشورت در زندگى
در زندگى آن حضرت از کودکى تا هنگام وفات و شهادت کسانى مسئولیت سرپرستى و مشاوره با آن حضرت را داشتهاند.
بعد از رحلت مادر بزرگوارشان خدیجه کبرى، سرپرستى و سپس مشاورت آن حضرت بر عهدهى فاطمه بنت اسد گذاشته مىشود تا سال چهارم هجرت یعنى سالى که امام حسن مجتبى (ع) به دنیا آمدند در این سال بعد از رحلت فاطمه بنت اسد امر مشاوره و همفکرى حضرت زهرا (س) به امالسلمه محول مىشود و امالسلمه تا زمان شهادت حضرت زهرا (س) در کنار ایشان بوده است.
نکته مورد توجه در این ماجرا این است که پیامبر اکرم (ص) حتى بعد از ازدواج حضرت زهرا (س)، مشاوره را براى ایشان لازم مىدانند. وقتى مسئله شنیدنىتر مىشود که ما زهرا را داراى مقام عصمت بدانیم.
نکته دیگر اینکه آنهائى که تأسى به حضرت زهرا (س) را براى خود فرض و حتم مىدانند باید متوجه باشند که انسان همیشه محتاج مشاوره است. و این نکته براى نوعروسان جاى دقت بسیار دارد.
رنجهاى حضرت زهرا در زندگى
على (ع) به یکى از یارانش فرمود: فاطمه (ع) در خانه من چندان با مشک آب مىآورد که آثار مشک بر بدنش دیده مىشد. چندان دستاس مىکرد که دستهایش تاول زد و آنقدر در تمیز کردن خانه و پختن نان و غذا زحمت مىکشید که لباسهایش ژولیده مىشد.
باید توجه داشت که در آن زمان آب آشامیدنى مدینه از چند چاه که در مدینه بود تأمین مىشد و همانگونه که ذکر شد در تقسیم کارها، آوردن آب و کارهاى بیرون منزل به عهده على (ع) گذارده شد؛ اما شرکت مداوم او در میدانهاى جهاد و مأموریتهاى پیاپى جنگى موجب مىشد که در غیاب على (ع) اینگونه کارها نیز عملاً بر دوش فاطمه (ع) افتد.
روزى فاطمه (ع) احوالش را براى پدر بازگو نمود و تقاضاى خدمتکارى کرد تا در خانه به او کمک کند. رسول خدا (ص) گریست و فرمود: فاطمه جان! بخدا سوگند چهار صد فقیر از اصحاب صفه در مسجد سکونت دارند و در گرسنگى بسر مىبرند بیم آن دارم که اگر خدمتکار داشته باشى اجر و ثواب خدمت در خانه را از دست بدهى. بیم آن دارم که على (ع) روز قیامت در پیشگاه خداوند از تو طلب حق کند. سپس تسبیحاتى را به او یاد داد که به تسبیحات حضرت زهرا (ع) معروف شد. وقتى فاطمه (ع) بازگشت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: براى طلب دنیا نزد رسول خدا (ص) رفتى آخرت نصیبمان شد.
دعا از دیدگاه حضرت زهرا
یکى از مهمترین و لازمترین امور زندگى یک مؤمن ارتباط برقرار کردن با خدا از طریق دعا و نیایش است در زندگى اولیاء خدا دعا جایگاه اساسى و ویژه دارد و بخش مهمى از بهترین اوقات آنها اختصاص به دعا و نیایش دارد.
در قسمت دعا، انبوهى از دعاهایى که از ناحیه مقدس حضرت زهرا(ع) رسیده فهرستوار نقل کردیم. اما یکى از مسائل دیگر در مورد دعا رعایت آداب دعا از جمله زمان دعا است. اولیاء خدا مترصد اوقات بودند و بهترین زمانها را براى دعا انتخاب مىنمودند در اینجا به روایتى مىپردازیم که یکى از اوقات مناسب براى دعا را فاطمه زهرا (ع) به ما در قول و عمل معرفى مىکنند.
(فاطمه زهرا (ع) مىفرماید: از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله شنیدم، ان فى الجمعة لساعة لا یراقبها رجل مسلم یسال اللَّه عز و جل فیها خیرا الا اعطاه ایاه قالت فقلت: یا رسولاللَّه اى ساعة هى؟ قال اذا تدلى نصف عین الشمس للغروب قال و کانت فاطمة (ع)تقول لغلامها: اصعد على الضراب فاذا رایت نصف عین الشمس قد تدلى للغروب فاعلمنى حتى ادعو.
در روز جمعه ساعتى است که هیچ مسلمانى مراقب آن نبوده که حاجت خیرى از خداى عزوجل بخواهد مگر آنکه حاجت او را برآورده ساخته است. فاطمه (ع) مىگوید عرض کردم یا رسولاللَّه آن چه ساعتى است؟ فرمود: آن هنگامى است که نصف قرص خورشید در موقع غروب پنهان شود. پس از آن فاطمه به غلام خود فرمود: بر فراز بام درآى و چون دیدى نصف قرص خورشید در هنگام غروب پنهان شد به من خبر ده تا دعا کنم.)
استغاثههائى به حضرت زهرا
عن الصادق (ع): اذا کانت لک حاجة الى اللَّه تعالى و تضیق بها ذرعاً، فصلّ رکعتین، فاذا سلّمت کبّر اللَّه ثلاثاً، و سبّح تسبیح فاطمة(ع)، ثم اسجد و قل مائة مرة:
یا مَوْلاتى فاطِمِةُ، اَغیثینى.
ثم ضع خدّک الأیمن على الارض و قل مثل ذلک، ثم عد الى السجود و قل ذلک مائة مرة و عشر مرّات، و اذکر حاجتک، فان اللَّه یقضیها.
از امام صادق(ع)روایت شده: هر کدام از شما استغاثهاى به خداوند داشتید، دو رکعت نماز گذارده، آنگاه سجده نموده و گوئید:
اى محمد اى پیامبر خدا، اى على اى آقاى زنان و مردان مؤمن، به شما از خداوند طلب یارى مىجویم، اى محمد اى على به شما از خداوند فریادرسى مىطلبم، اى فریادرس به خدا و به محمد و على و فاطمه- و تمامى ائمه (ع)را نام برده- با شما به خداوند توسّل مىجویم.
که در همان لحظه حاجتت برآورده مىشود.
سید جواد نور موسوی