بی شک محمدحسین لطیفی یکی از کارگردانان صاحب امضا و کارنامه دار تلویزیون و سینما محسوب می شود. قبل از اینکه او را در مقام یک کارگردان مورد بررسی قرار دهیم و کارنامه کاری اش را در کنار سریال «سر دلبران» به تحلیل بنشینیم ذکر این نکته ضروری است که لطیفی کارگردانی آشنا به تکنیک و مطلع از سلیقه آحاد جامعه اش است.
در تمام ساخته های او این نکته را می توان دید که شخصیت هایش از دل جامعه آمدهاند حتی اگر این شخصیت ها از جنس مردم سخن نگویند، اما تفکراتشان، تفکرات روز جامعه است حتی اگر شوخی های لفظی و کلامی آنها به روز نباشد و نتواند از مخاطبش خنده بگیرد، اما فطرت کاراکترها طراحی امروزی دارد و در واقع این نشان از آن دارد که لطیفی نیازمند یک فیلمنامه قوی برای کارگردانی است. تجربه کارنامه ای او نشان می دهد که او برای تولید یک سریال قوی و ماندگار نیازمند متریال کامل و لازم است لذا هر اتفاقی که از سریال او بیرون می زند نشان از این دارد که متریال لازم در اختیارش قرار نداشته از فیلم نامه گرفته تا شرایط تولید و بازیگری.
محمدحسین لطیفی که در کارنامه اش ساخت سریال های طنز نیز دیده می شود و جزء کارگردان های چند ژانری سینما و تلویزیون محسوب می شود بدون یک قصه خوب فاصلۀ اثرش از «صاحبدلان» به «سر دلبران» می رسد.
کارگردان سریال «دودکش» که سینما را با روز سوم تجربه کرده است به رغم شناخت از مذاق مخاطبش که این روزها به انواع و اقسام مدیا و مدیوم ها برای خندیدن دسترسی دارد به پیش پا افتادهترین روش های خندیدن در سریالش بسنده کرده است طوری که توقع دارد در موقعیت های بی فراز و نشیب درام اما پر فریاد کاراکترها، تماشاگرش لبخند بزند و این توقع بیش از حد انتظار است چرا که خنداندن و خندیدن در هر دوره فرمولش تغییر می کند ما نمی توانیم با ایجاد روابط مصنوعی، گنده گویی ها و درشت گویی ها، ایجاد موقعیت های مصنوعی، خلق لحظات غیر مرسوم در زندگی واقعی از تماشاگرمان توقع نمره قبولی داشته باشیم آن هم در روزگاری که تماشاگر ما به سختی می خندد و خودش بهترین طناز است در زندگی شخصی خودش.
سریال «سر دلبران» در شهر یزد ساخته می شود بدون اینکه بدانیم چرا تیم تولید راهی شهر زیبای یزد شده اند؟
سریال «سر دلبران» ترکیبی از بازیگران بومی و حرفه ای است بدون اینکه بفهمیم چرا؟
انتخاب بازیگران مشخص نیست که بر چه اساسی اتفاق افتاده است (نادیده نگیریم که لطیفی در این سریال به سراغ تعدادی از بازیگران رفته است که مدت ها فعالیت نمی کنند و به کارگیری شان در این مجموعه تلویزیونی یک اتفاق مبارک و قابل تقدیر است.)
شخصیت سلیم با بازی برزو ارجمند به رغم بازی خوب این بازیگر در برخی لحظات، حرص در بیار و در برخی لحظات خارج از چارچوب کاراکتر است.
قصه ای در سریال وجود ندارد فقط بستری فراهم شده است که شخصیت ها مدام بر سر موضوعی بی ربط و با ربط به جان هم بیفتند.
برای نمایش کاراکترهای چند بعدی به زور به دنبال سیاهی برخی از لحظات در زندگی شخصیت ها می گردیم و با بیل زدن باغچه زندگی هر یک از کاراکترها مدام به دنبال کِرمی هستیم که شاید در آن دوره از زندگی شاید تأثیری به اندازه امروز نداشته است. این در حالی است که هیچ یک از این موارد قصه را پیش نمی برد. اصلا قصه ای وجود ندارد که به فراز و نشیبی بیانجامد.
هر چند قسمت یک بار یک ماجرای بی ربط (به شیوه مرسوم سریال های بلندمدت) که به بهانه کاتالیزور طراحی شده است رخ می دهد که اتفاقا تمرکز مخاطب را از آنچه تا به حال دیده است بر هم می زند. در این شرایط سریال لطیفی به کجا می رود خدا می داند!
محمدحسین لطیفی که سریال «سر دلبران» را به دیگر اتفاقات کارنامه هنریاش اضافه می کند خوب می داند که این مجموعه سخت جمع می شود.
تعداد کاراکترهایی که هر کدام قصه ای با خود به همراه آورده اند از پروانه ها و کاووس ها گرفته تا آقای دکتر و دخترش، سلیم و همسرش و ماجرای خانوادگی شان، پهلوان و پسرش مجتبی، بهمن و... که اگر نتوانند به یک ساحل امن برسند در کویر یزد غرق می شوند و بی شک عواید آن برای محمدحسین لطیفی اتفاقی غیرقابل جبران است.
شاید نکته اساسی در سریال لطیفی ایراد داستان گویی و عدم جذابیت شخصیتهاست که هیچ کمکی برای حل آن با گذشت این تعداد قسمت نمی شود طوری که ممکن است تا پایان سریال به همین منوال و بدون پیشرفت داستان جلو برود و به خط پایان نزدیک شود.