به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ برخی سریال ها، رد پای خود را به خوبی روی روح و جان مخاطب جا می گذارند. کاری که در پس آن می توان یک «که چی؟» جانانه را پرسید و پاسخ ها گرفت. پاسخ هایی که تا مدت ها می توان به تک تک واژگانش فکر کرد و نشانه هایش را در زندگی دنبال کرد. یکی از این سریال ها «پدر» بود که در همان قسمت های ابتدایی، جای خود را در فضای مجازی و غیر مجازی باز کرد و نقل محفل پیر و جوان و زن و مرد شد. بهرنگ توفیقی را با فیلم های باغ های کندلوس و ورود آقایان ممنوع و سریال های انقلاب زیبا، پشت بام تهران، مسیر انحرافی و ... می شناسیم اما این بار طعم شیرین اثرگذاری را بیش از پیش چشید و میهمان ما شد تا بیشتر در مورد این سریال چالشی بشنویم.
یک سریال تلویزیونی چطور می تواند روی فرهنگ اجتماعی خانواده ها تاثیر بگذارد؟
هر موضوعی که در واقع دستمایه کاری که قرار است، همه گیر شود، چه فیلم و چه سریال، می تواند تاثیر خود را بگذارد. همیشه گفته ام که من سریال سازی را انتخاب کرده ام، برای اینکه مسیری که می روم، به دلیل حضور مخاطب گسترده تر چند میلیونی، به نسبت سینما، خیلی جذاب است. ذاتا هنرمند تشنه دیده شدن است و دوست دارد که اثرش دیده شود. کسی را نمی توانید پیدا کنید که بگوید من می خواهم یک تابلوی ناب خلق کنم و آن را در انباری خانه ام بگذارم. این دیده شدن خیلی جذاب است. در بخش تلویزیون چون مخاطب خیلی گسترده تر است، اساسا این جذابیت برای کسی که این آثار را خلق می کند بیشتر می شود. بنابراین شما وقتی با این مخاطب مواجه هستید، یک مقدار بحث فرهنگ سازی تان وظیفه خطرناک تری می شود و حساس تر. هر موضوعی که دستمایه کار قرار بگیرد، به هر حال می دانید در موردش بحث خواهد شد و دیده خواهد شد و خود من یکی از موضوعاتی که خیلی رویش تاکید داشتم در تمام کارهایی که انجام دادم، شاید یکی از نقاط مشترک کارم بوده، بحث فرهنگ خانواده است و بحث استحکام خانواده است و تعاریفی که در کارها از خانواده وجود داشته برای من جزو بخش های جذاب کارم بوده است. شما می توانید به شکل های مختلفی در مورد این کارها بحث کنید. یک زمانی هست که شما یک خانواده مستحکم و درست را نشان می دهید و به این شکل خانواده را تعریف می کنید و یک زمان ممکن است عکس این اتفاق بیفتد مثلا در سریال پشت بام تهران که ما کار می کردیم ممکن است خانواده هایی را نشان می دادیم که بنا به دلایلی آن استحکام لازم و درست در خانواده ها وجود نداشت اما همیشه برای خودم جزو دغدغه هایم بوده است مسایل خانواده و استحکام بنیان خانواده و در واقع جذابیت های کاری است که برایم وجود دارد.
فیلمنامه چقدر برای شما مهم است. به خصوص در این کار که حامد عنقا هم نویسنده و هم تهیه کننده بوده است. چقدر تاثیر گذاشته است در نگاه تولیدی مثل کم کردن لوکیشن ها و انتخاب بازیگر ها و ...
آشنایی من با آقای عنقا برمی گردد به سال 1390 که سریال انقلاب زیبا را مشترکا کار کردیم. ایشان به عنوان نویسنده و کارگردان کار حضور داشتند. واقعا می توانم بگویم شاید این کار که به عنوان تهیه کننده هم حضور داشتم، حتی می توانم بگویم که بیشتر اصرار داشتم به اتفاقاتی که به عنوان نویسنده شما باید اصرار داشته باشید. به عنوان تهیه کننده عنقا را در بخش هنری کار نمی دیدم، کاملا تفکیک شده بود به نظرم. به عنوان تهیه کننده درجه یک و به عنوان نویسنده هم یار کارگردان بود و اینطور نبود که بخواهد از حضور تهیه کنندگی سوءاستفاده کند.
در آثار شما زندگی کاراکترها به خوبی نمایش داده می شود. در دل زندگی شان می رویم. انتخاب شما به این دلیل است که می خواهید ارتباط مستقیم با مخاطب برقرار کنید یا تمام اتفاقات در دل فیلمنامه است. البته این را هم اضافه کنم که در کارهای شما ادبیات سعید نعمت الله گاهی به چشم می خورد...
البته من زیاد متوجه منظورتان نمی شوم. سعید نعمت الله از دوستان بسیار صمیمی من است. ما با هم سه تا سریال کار کردیم اما بحثی که در بحث کارگردانی کار وجود دارد، پیش از آنکه من با سعید کار کنم مثلا در فرم و ساختار در سریال انقلاب زیبا یا بعد از آن سریال آمین، قبل از کاری بود که بخواهم با سعید کار کنم، دیده شده است. خودم فکر می کنم مسیرم را می روم. به هر حال لذتبخش است که نیروهایی را انتخاب کنم که به سلیقه و فکر من نزدیک باشد و خدا این شانس را به من داد که این اتفاق بیفتد چون ممکن است این اتفاق برای هر کسی نیفتند. اما بحث زندگی که می فرمایید، یک بحث این بحث است، خود چارچوب است که فیلمنامه برای شما مشخص می کند. یعنی شما فضایی که قصه ای دارد در شهری که خود ما در آن زندگی می کنیم و قصه روز است و حال و روز مردمان امروز است، قاعدتا سعی می کنید اینها را به زندگی نزدیک کنید که هم باورپذیر باشد و هم بیننده وقتی همذات پنداری می کند با شخصیت ها، راحت تر بتواند خود را جای یکی از شخصیت ها قرار دهد. بنابراین، زندگی که جاری می شود در خود یک اثر نمایشی، هر چقدر قابل باورتر باشد، برای من جذاب تر است.
بازخورد کارهای تان را از جامعه اطراف چطور دریافت می کنید؟
اساسا وقتی برای تلویزیون اثر می سازید، نمی توانید بی توجه باشید به مخاطب گسترده. شما انتخاب کرده اید، سریال بسازید که مردم مملکت ببینند. بنابراین بازخوردها باید برای تان مهم باشد. شاید در کارهای قبلی بازتابی که از کارهای مان می گرفتیم، به این گستردگی نبود. شاید دوستانی بودند که از فضاهای مختلف بازتاب ها را می گفتند. در مورد سریال پدر، خودم شگفت زده شدم چون اساسا فضای مجازی این روزها حضورش پررنگ تر شده است. اما از طریق روابط عمومی صدا و سیما هم بازتاب گسترده تری داشتیم و نظرات را دریافت می کردیم. باید توجه داشت به نظر مخاطب. بازخوردها عالی بود و نظرات مختلف وجود داشت در این کار. شما وقتی کارتان دیده می شود، در درجه اول خیلی مهم است و قطعا هر کاری، نظرات خودش را دارد. اما در درجه اول دیده شدن، اهمیت می دهد و در موردش حرف می زنند. خیلی از مردم خستگی را از تن در می کردند. من به شدت انتقاد سازنده اعتقاد دارم و نظرات همه را شنیدیم. خدا را شکر تماس ها خیلی زیاد بود و تا جایی که فرصت شد، با مردم حرف زدیم.
انتخاب بازیگر در اتاق فکر، با شماست یا آقای تهیه کننده؟
مشترک
کدام یک بُرنده تر صحبت می کند؟ احساس می کنم شاید کارگردان بُرنده تر صحبت کند و تهیه کننده نگاه تولیدی دارد.
اساسا چون من خودم از آن دسته کارگردان هایی هستم که تهیه کننده را خیلی صاحب کار می دانم به حصوص وقتی شما شخصی مثل حامد عنقا را پشت کار دارید که می دانید به لحاظ هنری می توانید با وی مشورت کنید، این همفکری اتفاق می افتد و مدام در مورد کست کار حرف می زنیم و به انتخاب مشترک می رسیم. در اینجا چون آقای عنقا، نویسنده کار هم بودند، مشترکا این کار انجام شد.
شاید کاراکتری در ذهن شان نقش گرفته باشد و اصلا شاید کاراکتری را برای آدم خاصی نوشته باشند. همچنین پیشنهادی وجود داشته است؟
خیر... در واقع پیشنهاد وجود داشت اما نه به این معنی که برای کاراکتری نوشته شده باشد.
چقدر اهل مطالعه و جامعه شناسی هستید؟
جامعه شناسی به معنای علمی تفاوت دارد. مثلا بخواهم بگویم دیروز کتابی خواندم در مورد جامعه شناسی، خیر. اما من دوستانی دارم که جامعه شناس و روانشناس هستند و نمی توانید از این بحث ها در سریال سازی فاصله بگیرید. وقتی شما در این جامعه فیلم می سازید و باید حرف جامعه را بزنید. اگر جامعه شناس نباشید. سعی م یکنم جامعه را بشناسم. اهل مطالعه هستم چون از 5 سالگی شروع کردم به مطالعه. پدر مرحومم، استاد توفیقی استاد ادبیات بودند و از 4 سالگی خواندن و نوشتن را یاد گرفتم. در منزل مان شرایط طوری بود که باید کتاب می خواندیم و اگر کتاب نمی خواندیم، دوست مان نداشتند. هم پدر و هم مادر اهل مطالعه بودند و مطالعه را از سن پایین شروع کردم.
نظر خودتان در مورد سریال پدر چه بوده است؟ خودتان چقدر اشک ریختید؟
سریال چالشی پدر؟ (می خندد) اتفاقا این را می خواستم بگویم که عکسی از من در فضای مجازی منتشر شده بود و یکی از هموطنان کامنت گذاشته بود که ببینید خودش می خندد اما اشک ما را درآورده است. باور کنید اینطور نیست. یعنی من حرف دوست مان را دوست داشتم در جایی پاسخ دهم. شما باورتان نمی شود، دو سه قسمتی دردناک بود، به دلیل اینکه اتفاقات دردناکی هم در مسیر سریال افتاده بود، آنقدر برای خودم فیلمبرداری صحنه ها سخت و سنگین بود، من واقعا وقتی زمان فیلمبرداری تمام می شد، حس می کردم قلبم نمی کشد. یعنی آنقدر فضا برای تک تک بچه ها و کل گروه، تاثیر گذاشته بود، اصلا اینطور نیست که ما به عنوان اثر نمایشی به آن نگاه کنیم. خود ما خیلی تاثیر می گیریم. فکر می کنم در اثر مشخص است. وقتی شما این زندگی را در پشت دوربین جاری کنی، می توانید آن را به جلوی دوربین منتقل کنید.
و سخن پایانی...
من خیلی خیلی خوشحالم که این سریال دیده شد و امیدوارم در مسیری که تصمیم گرفتیم که این سریال را به نیت اثرگذاری روی مخاطب بسازیم، موفق بوده باشیم.