در سالهای اخیر پس از وقوع هر حادثهای آنچه که بیش از همه به گوش میرسد اظهار تاسف از وقوع حادثه و برخورد جدی با عوامل دخیل در قصور رخ داده است و همه کسانی که به نوعی با حادثه رخ داده مرتبط می باشند بیشتر به دنبال معرفی اشخاصی به عنوان مقصر می باشند تا شاید اندکی از فشار افکار عمومی بر دستگاه خود بکاهند تا اعلام ریشه وقوع حوادث . گویی در رخ داد حوادث مذکور نقطه مشترکی وجود دارد که از بیان آن گریزانیم .
دو حادثه اخیر پیش آمده در آتشسوزی مدرسهای در زاهدان و واژگونی اتوبوس دانشجویان دانشگاه آزاد به روشنی از نظارت ضعیف و ناکارآمد بر رعایت استانداردها و نکات ایمنی حکایت دارد.
باتوجه به اینکه ضرورت نظارت و بازرسی برای پیشگیری از بروز حوادث است، اما متاسفانه شاهد هستیم که در جامعه ما بعد از وقوع حوادث ناگوار، مدیران ارشد که مسئولیت نظارت عالیه را بر عهده دارند وارد میدان شده و اقدام به تهیه گزارش تخلفات می کنند و یا در صورتی که پیش از وقوع حادثه گزارش های بازرسی خود را به مسئولان مربوطه اعلام کرده باشند، برای در مظان اتهام قرار نگرفتن مبادرت به انتشار گزارش ها و بی توجهی عوامل مقصر نسبت به تذکرات ارائه شده می کنند.
از سوی دیگر کم توجهی به نکات ایمنی به بهانه ها و دلایل مختلف از جمله محدودیت در تامین منابع مالی موجب شده که گزارش دستگاه های نظارتی در سازمان ها از ضمانت اجرای کافی برخوردار نباشد.
طبق گزارشهای منتشر شده اتوبوس فرسوده و غیراستاندارد، شیب هندسی نامناسب مسیر و نبود گاردریل و وسایل حفاظتی از عوامل اصلی حادثه مرگبار سقوط اتوبوس حامل دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات اعلام شده است. با توجه به اینکه سیاستهای ایمنی در کشور بطور روشن و صریح تعیین و ابلاغ شده است، اما نبود نظارت جدی و هم چنین بیتوجهی و بی تفاوتی به این الزامات از سوی دست اندرکاران امر منجر به تکرار اتفاقات تلخ شده است.
به گفته برخی از دانشجویان، آنها چندین بار و در فواصل مختلف نسبت به ایمن نبودن مسیر تردد اتوبوسها اعتراض و مسئولان دانشگاه نیز نسبت به این مساله بی اطلاع نبودهاند و میتوانستند با اتخاذ تدابیر لازم و ایمن سازی مسیر مطابق استانداردهای موجود جلوی بروز این حادثه دردناک را بگیرند اما فغان از این همه تعلل و کم توجهی نسبت به جان انسانها و جدی نگرفتن نکات ایمنی به بهانه های مختلف پیش گفته .
طبق اعلام مسئولان رسیدگی به این حادثه، اتوبوسی که از آن استفاده میشد در سال 81 تولید شده است که با توجه به مصوبه سن فرسودگی خودروها، اتوبوسهای درون شهری پس از 10 سال از تولید و استفاده، فرسوده محسوب شده و باید از رده خارج شوند. از سوی دیگر طبق بخشنامه سال گذشته استاندار تهران، تمامی سرویسهای خودرو ملزم به دریافت معاینه فنی هستند. اگر مسئولان مربوطه بر این دو مصوبه و بخشنامه دقت لازم را داشتند و آن را اجرایی میکردند، قطعا از بکارگیری خودرویی که 6 سال پیش باید از رده خارج میشد، ممانعت به عمل میآوردند.
مشخص نیست تا کی باید هر از چند گاهی به سوگ هموطنان عزیزمان بنشینیم حال آنکه بسیاری از حوادث مرگ بار در ایران قابل پیشگیری اند. پایان دادن به این دور باطل تمامی ندارد الا اینکه مراجع نظارتی بر حسن اجرای قوانین و مقررات نظارت جدی صورت دهند و گزارش آن را در اختیار مردم قرار دهند .
وقوع این حوادث زنگ خطری است برای تمامی دستگاه های اجرایی و نظارتی از جمله شهرداری ها، که بیشتر با جان انسانها سروکار دارند؛ چرا که تکرار اشتباهات از سوی ایشان منجر به سلب اعتماد مردم و کاهش سرمایه های اجتماعی خواهد شد .
در انتها یاد این جمله معروف میافتم که میگوید اول ایمنی بعد کار
و اکنون نیز باید گفت اول ایمنی بعد ...