بازیگران آینههای فیلم هستند، آینههایی که مخاطبان داشته و نداشته خود را در آن به تماشا مینشینند. اگر این هنرمندان نتوانند بازی گیرا و قدرتمندی را به اجرا بگذارند، اثر خلق شده تاثیری را که باید روی مخاطب بگذارد، نمیگذارد و با وجود تلاش همگانی، فیلم نمیتواند در آغوش موفقیت جا خوش کند. تمام آثار موفق سینمایی و تلویزیونی دنیا،موفقیت خود را مدیون بازیگران توانا و کاربلد هستند.
در روزهای آغازین سینما، با اینکه بازیگران باعث آمدن مردم به سینماها بودند اما تهیهکنندگان و سرمایهگذاران سینما، بهعنوان هنرمند به آنان نگاه نمیکردند، حتی نامشان را نیز در تیتراژ نمیآوردند اما دیری نگذشت که نه تنها اسمشان تیتراژها را زینت داد بلکه لقب ستاره را نیز با خود یدک کشیدند.
کشورهای صاحب سینما بهخصوص هالیوود، سرمایهگذاری بزرگی روی بازیگران کرده و میکنند زیرا میدانند بدون آنان، نه فیلم خوبی خواهند داشت و نه تماشاگری را در سالنهای سینما خواهند دید.
برای همین استعدادیابها مدام به مراکز مختلف هنری سرکشی میکنند تا ستارههای جدیدی را به دنیای سینما معرفی کنند.
مهمترین فاکتور یک بازیگر خوب و توانا، کنترل تمام حسهای خود است، از بویایی گرفته تا شنوایی زیرا اگر نتواند بر آنها تسلط یافته و کنترلشان کند، هنرپیشه موفقی نخواهد بود.
سینمای ایران نیز شاهد بازیگران بسیاری بوده و هست که در این عرصه فعالیت کرده و میکنند اما اکثرشان بازیگری ششدانگ نبوده و نیستند، به جز تعدادی معدود و محدود.
بعد از معضل فیلمنامه، این مهمترین نقصی است که سینمای ایران دچار آن بوده و هست. همین نقص باعث شده سینمای ایران، مدام درجا زده یا رو به عقب برود. ضعف بازیگری در ایران، فقط به بازیگران برنمیگردد، بلکه فیلمنامه ضعیف و کارگردانی غیرحرفهای نیز در این معضل سهیم هستند.
انتقال حس درست و تاثیرگذار توسط بازیگران، کلید فتح دروازه روح و جسم مخاطبان است. بدون رعایت این مهم، نه هنرپیشهای موفق خواهد بود و نه فیلمی تاثیرگذار.
بزرگترین و معروفترین ستارههای هالیوود و سینمای جهان، کسانی بودهاند که توانستهاند به خوبی حس فیلم و کاراکتر آن را به مخاطبان انتقال دهند. برای همین است که نامشان همواره درخشیده و میدرخشد. این احساس محدود به شادی و غم نیست، بلکه تمام حواس را در میگیرد.
در حقیقت هر بازیگر و هنرمندی باید اول در درونش اتفاق هنری بیفتد، بعد آن را انتقال دهد و این تنها راز موفقیت و ماندگاری در هنر است.
یکی از بازیگران معدود و محدود در سینمای ایران که توانسته و میتواند حس فیلم و نقش را بهخوبی به مخاطبان انتقال دهد فرشته صدرعرفایی است، بازیگری که هنوز آنگونه که باید پی به هنر بازیگریاش نبردهاند. هرچند که سیمرغ جشنواره فیلم فجر و دیگر جوایز نصیبش شده اما این حداقلی است که به او تعلق گرفته است.
صدرعرفایی تنها بازیگری در ایران است که میتواند روح یک نقش را به تماشا بگذارد، از مادر نگران «بادکنک سپید» گرفته تا غمناز فیلم «شبی که ماه کامل شد».
وی در هر فیلمی که ظاهر شده توانسته تاثیرگذار بوده و در موفقیت آن موثر. این موفقیت در سایه اتفاق درونی است که برای وی رخ میدهد.
صدرعرفایی اول در باطن بازیگر شده، سپس ما به ازای آن را در ظاهر جلوه داده است. این راز موفقیت او و تمام بازیگران کاربلد است.
وی پرورش یافته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است، جایی که بسیاری در آنجا آموزش درست دیدند و مطرح شدند.
فرشته صدرعرفایی بازیگری را در سنین نوجوانی، یعنی از 12 سالگی با تئاتر شروع کرد. وی گوینده و عروسکگردانی کارکشته نیز هست که در آثار زیادی هنرنمایی کرده. کارگردانی از دیگر هنرهای این هنرمند بیحاشیه و دور از جنجال است.
وی هنرمندی عملگراست و از شعار به شدت دوری میکند. برای موفق شدن در عرصه هنر، هدف وسیله را برای او توجیه نکرده و نمیکند. صدرعرفایی به خوبی میداند برای موفق شدن و تاثیرگذار بودن باید ممارست و تلاش خود را بیشتر کند، نه اینکه مانند طبلی تو خالی در فضاهای مجازی و غیرمجازی سر و صدا راه بیندازد.
در مراسم رسمی و غیررسمی همواره رفتار، گفتار و کردار مناسب پیشه کرده. این از دیگر مزیتهای این هنرمند مودب و کم حرف است. همین فاکتورها عامل موفقیت و هنرنمایی اوست.
وی در بازیهای خود توانسته «آن» را به تماشا بگذارد، مخاطبان نیز در تمام هنرها دنبال این «آن» هستند. بسیاری خواسته و میخواهند به این مهم دست پیدا کنند اما نتوانسته و نمیتوانند زیرا واجد شرایط نبوده و نیستند.
هنر بازی فرشته صدرعرفایی، کلاس درسی برای بازیگران ایرانی است، اگر میخواهند در این عرصه موفق شوند.