به گزارش خبرگزاری برنا از اصفهان، پنجمین جلسه از دور جدید مجموعه نشستهای سینمامدرسه، با هدف نمایش و تحلیل فیلمهای سینمای جهان و با رویکردی زیباییشناسانه، با نمایش فیلم « شمال از شمالغربی » محصول 1959 اثر آلفرد هیچکاک در سالن سینماتک مجموعه فرهنگی هنری فرشچیان برگزار شد.
در این جلسه ابتدا فیلم « شمال از شمالغربی » به نمایش درآمد و پس از آن نشست تحلیل فیلم به سردبیری ایمان آیینهدار، منتقد جوان سینما برگزار شد.
این جلسه با طرح سؤالی از جانب ایمان آیینهدار از حاضرین سینمامدرسه آغاز شد وی گفت: به نظر شما قلابهای اصلی سینمای هیچکاک چیست که بلافاصله پس از شروع فیلم، مخاطب با فیلم همراه میشود؟
آیینهدار با بیان اینکه فیلم « شمال از شمالغربی » حرکتی صرفاً طولی دارد و قصه در عرض یا عمق حرکت نمیکند ادامه داد: صرفاً سرگرم کردن مخاطب کافی نیست. سرگرم کردن زمانی تکمیل میشود که فیلم علاوه بر حرکت طولی، در عمق هم حرکت کند. این فیلم در عمق اتفاقی برای مخاطب رقم نمیزند. این منتقد همچنین افزود: فیلمنامه از دو منظر عمیق میشود. اول از کانال شخصیت که در این فیلم به دلیل ضعیف و سطحی بودن پروتاگونیست، ساختار روایت عمق پیدا نمیکند و دوم از کانال خودِ سوژه. این فیلم، قصه خوبی دارد ولی شخصیتهای قوی و با ارادهای که برای مخاطب تبدیل به قهرمان شوند ندارد و همین باعث قربانی شدن فیلمنامه میشود.
سکانس هواپیمای سمپاشی از بهترین صحنه های این فیلم از حیث کارگردانی است که سردبیر سینمامدرسه و حاضرین در جلسه در پایان به بحث پیرامون آن پرداختند. مکث دوربین و طول نماها که حس گیجی و تنهایی و انتظار را به طرز ماهرانه نمایش میدهد.در این سکانس از نمای نقطه نظر به کرات استفاده میشود. هیچکاک بدون توضیح و بدون دیالوگ، یک ایده را در ذهن بیننده میکارد. در واقع بیننده همه چیز را از چشم کاراکتر میبیند و اینجاست که همدلی بصری میان شخصیت و مخاطب ایجاد میشود. نمای نقطه نظربا نمای بسته کاراکتر شروع میشود، به آنچه بازیگر میبیند کات میخورد و به عکس العمل کاراکتر برمیگردد. هیچکاک برای اینکه نشان دهد کاراکتر به سوژه نزدیک میشود، این رفت و آمد تصویری را تا خسته نشدن بیننده و بوجود آمدن حس موردنظر تکرار میکند.