لیلی عاج، کارگردان تئاتر، در گفتوگو با خبرنگار برنا اظهار داشت: نمایش «کمیته نان» در ادامه سایر آثار من است و در حال و هوای دیگر آثار من با همان دغدغههای همیشگیام که خودم را مجاب به کار کردن درباره آنها میکنم روایت میشود. قصه «کمیته نان» درباره معیشت و زندگی طبقه کارگر است.
عاج خاطرنشان کرد: من طبقه کارگر را خوب میشناسم، با خوشیها و قصههایشان آشنا هستم و هر آن چیز که در یک خانواده طبقه کارگر میتواند دستمایه دراماتیک یک نمایش بشود همیشه مورد توجه من بوده است.
وی درباره دیالوگهای کردی نمایش «کمیته نان» گفت: دیالوگهای کردی بیشتر در هنگام دعواهایی که بین کاراکترها رخ میدهد و لحظات اوج عاطفی بیان میشود و این دیالوگها چیزی از اطلاعات صحنه را بیان نمیکنند و فقط برای فضاسازی به کار برده میشوند. دیالوگهای کردی به گونهای نیستند که اگر شخصی متوجه آنها نشود درام را از دست میدهد. این دیالوگها فقط حال و هوای یک خانواده کرد را بیشتر القا میکند اما از آنجا که کاراکتر مادر ناتنی خانواده کرد نیست فضا در خانواده به شکلی است که فارسی صحبت کردن نیز منطقی به نظر میرسد اما لهجه کردی به شکلی که بازدارنده نیست وجود دارد.
این کارگردان در ادامه اظهار داشت: دو بازیگر مرد ما کرد هستند، غزاله جزایری برای بازی در این نمایش زبان کردی را آموخت تا بتواند به بهترین شکل نقشش را ایفا کند. غزاله جزایری در این نمایش نقش یک زن کولهبر کرد را بازی میکند که روی مین رفته و دچار مشکلاتی شده است.
عاج در ادامه خاطرنشان کرد: پایان نمایش «کمیته نان» از این پایانی که امروز مخاطبان میبینند بسیار تلختر بود اما من هم به هر حال با مرکز هنرهای نمایشی در تعامل هستم و به مجوز برای اجرای نمایشم نیاز داشتم پس تعاملات لازم صورت گرفت و پایان را به شکلی تغییر دادیم. اساساً هر چیز که به زندگی کارگران میپردازد روی لبه تیغ است و ممکن است با حساسیتهایی روبرو شود.
عاج تصریح کرد: پرداختن به موضوعات کارگران مملو از مسائل چالشزا است که همواره روی لبه تیغ قرار دارد و اساساً نگاه من به تئاتر کارگری با آن چیز که در شوروی وجود دارد بسیار متفاوت است. من هیچ نگاه چپ مارکسیستی و کمونیستی ندارم و خیلی کوشش میکنم که تعبیر خودم را از زندگی کارگر امروز ایرانی داشته باشم که از هیچ جایی کپی نشده است.
این کارگردان در ادامه گفت: به نظرم ممکن است در برخی قسمتهای نمایش برخی مخاطبان که با دیدگاه مارکسیستی و کمونیستی به اثر نگاه میکنند ارتباطی بین نگاهشان و نمایش پیدا کنند که البته چنین اتفاقی با توجه به موضوع نمایش دور از ذهن نیست اما کلیت اثر را نمیتوان به این دیدگاهها و موضوعات مرتبط دانست. مثلا در قسمتی که یکی از کاراکترها میگوید: «کاش هر کس هر چه داشت میگذاشت وسط و همه با هم تقسیم میکردیم» میشود برداشتی با دیدگاهی که عنوان کردم را به همراه داشته باشد اما من واقعاً در شیوه اجرایی بیش از هر چیز به دنبال کشف یک نمونه وطنی هستم.
وی افزود: مدلهای خارجی در قالب یک اثر نمایشی به مسأله کارگران پرداختهاند و معمولاً مملوء از شعار و سرود هستند که شعفی مضاعف در صحنه ایجاد میکنند و در واقع یک گروه هستند اما در این نمایش یک خانواده وجود دارد بنابراین هم در اجرا و هم در اندیشه تفاوتهای بسیاری وجود دارد.
عاج درباره پیشنهاد اجرای نمایش «کمیته نان» برای هموطنان کرد زبان گفت: اجرای یک نمایش تئاتر تنها به گروهی که آن را بازی میکنند و کارگردان نمایش مربوط نمیشود. این کار نیاز به فراهم شدن شرایطی مساعد دارد و بخش اعظمی از مشکلات به مسائل مالی برمیگردد و اگر مشکلات موجود برای اجرای این نمایش در مناطق کردنشین فراهم شود قطعاً علاقهمند به اجرای این اثر در آن مناطق هستیم اما قطعاً باید حداقلها هماهنگ و فراهم شود.
این کارگردان در پایان گفت: من هرگز به هیچ نمایشنامه خارجی برای کارگردانی و نگارش نمایشنامه «کمیته نان» رجوع نکردم و اتفاقاً همیشه نمایشنامههای خارجی از من دور هستند. نمایش قبلی من با عنوان «قند خون» درباره کارگران از کار بیکار شده کارخانه قند ورامین بود و برای نوشتن آن نمایشنامه منبع الهام من، اتفاقی بود که برای کارگران کارخانه ارج افتاد و تقریباً همه چیز یک نمایشم را از شناختم از مسائل و سبک زندگیام بدست میآورم و درباره «کمیته نان» نیز قطعاً همینطور است چرا که کولهبری مسألهای کاملاً بومی و مربوط به کشور ما میشود که نمونه خارجی ندارد.
وی اظهار داشت: بر اساس آماری که موجود است ما در نمایشهای دولتی پرفروشترین نمایش را روی صحنه میبریم و تقریباً همه بلیتهای چند روز اخیر به فروش رفته است و تقریباً از همه منتقدان و مخاطبان جدی تئاتر بازخوردهای مثبتی داشتیم که البته نقدهایی هم وجود داشت که از جمله آنها میتوان به پایانبندی نمایش اشاره کرد که بسیاری معتقد بودند پایان نمایش بسیار تلخ است یا بخشی زائد است که اطلاعات اضافی به مخاطب میدهد اما به طور کلی اکثر مخاطبان نمایش را دوست داشتند.
عاج در پایان گفت: یک ایدهآل وجود دارد که با توجه به ابزار و موقعیت موجود معمولاً هیچ گاه به دست نمیآید اما با توجه به ظرف و مظروفی که داریم من از نتیجه کار راضی هستم هر چند که مطمئنم اگر شرایط بهتر بود و سالن مناسبتری داشتیم میتوانستیم به نقطه ایدهآل نزدیکتر شویم. به عنوان مثال من علاقه داشتم صحنه نمایش یک آکاردئون بزرگ باشد که متأسفانه به دلیل نبود شرایط این امکان برای نمایش «کمیته نان» در سالن قشقایی وجود ندارد.