چیستا یثربی درباره جایگاه زن در درام ایرانی گفت: اصولا زنان به عنوان نیمی از افراد جامعه که نقش تاثیر گذاری در اتفاقات اجتماعی و به خصوص کانون خانواده بازی می کنند می توانند در آثار دراماتیک نقش موثر و بسزایی داشته باشند، این در حالی است که محدودیت ها و ممیزی های موجود در تولیدات دراماتیک اجازه نمی دهد جایگاه و نقش بالقوه زن را در آثار نمایشی آن طور که باید و شاید ورق بزنیم و تنها زنان را در نقش مادران و همسران گاهی کم و بیشتر در تلویزیون و سینما می بینیم. با کارشناسان رسانه و نویسندگان موضوع را جدی تر بررسی می کنیم.
این نمایشنامه نویس و منتقد تئاتر و سینما برخلاف نظر بسیاری از کسانی که معتقدند جایگاه زن در درام ایران در این چند سال به دلیل حضور نویسندگان، کارگردانان و فیلمسازان دغدغهمند متحول شده گفت: به هر دلیلی این نوع تحول دلچسب نیست چرا که اینطور به نظر میرسد که گویا در آن اغراق شده است و به هیچ وجه چهره واقعگرایی از موقعیت فعلی زن در جامعه ایران به نمایش نمیگذارد.
یثربی خاطرنشان کرد: همان گونه که در دهه 60 هم فیلمهایی که ساخته میشد این جایگاه را به نمایش نمیگذاشت اما یک دوره کوتاهی در دهه 70 فیلمهایی داشتیم که برخی از آنها اشاراتی به چگونگی بیان حقیقی جایگاه زن در جامعه پرداخته بودند که اشاراتی کوتاه به مسائل و چهره واقعی زنان در درامهای زنانه داشتند و یا رمانهایی داشتیم که این بخش واقعگرایی در آن پررنگتر بود، اما امروزه تولیداتمان به گونهای است که هرچه زن پرخاشگرتر و نفرت انگیزتر به اصول سنتی به نظر برسد، بازتاب بهتری از مخاطب خود می گیرد.
وی افزود: اگر در آثار دراماتیک چهره زن به گونهای باشد که به سنتها، تعهد به خانواده، دوست داشتن فرزند توجه داشته باشد دلچسبتر است اما این به این معنی نیست که زن قطعاً باید در خانه باشد، ما امروز زنانی را میبینیم که در کنار خانهداری، فعالیت اجتماعی بالایی دارند و در حالیکه ستون زندگی خود را محکم نگهداشتهاند به رشد، پویایی و خودشکوفایی در جامعه رسیدهاند اما امروز تمام این مسائل از درامها رخت بر بسته و ما با چهرهای عاصی، پرخاشگر، بلاتکلیف، سردرگم، فریبخورده، تحت تأثیر یک سری مواد فروش و قاچاقچی انسان روبه رو هستیم وآنجا باز هم زن قربانی است، با این تفاوت که در درامهای امروز نسبت به دهه 60 این بار زن، باهوشتر، شیکپوشتر و آگاه تر و ضد خانواده تر است.
این کارگردان تئاتر گفت: من ضدیت وجود زن در جامعه را با سنت های موجود ، چهره واقعی زن نمیبینم چون در اطرافم از هر نسلی چه دهه هفتادیها که شاگردهان من هستند چه دهه 60 و 50 که دوستان من هستند میبینم که زنها دوشادوش مرد در خانواده کار میکنند، فعال هستند و مطالباتی دارند. مطالبات کاملا واقعبینانه و منطقی و بر مبنای عدالتخواهی که به این مطالبات در درامهای امروز ما ابداً پرداخته نمیشود، بلکه آن چهره همیشه عاصی و شاکی و همیشه احساس نارضایتی زن مطرح میشود که من این چهره را اتفاقا در زن ایرانی خیلی کم میبینم. هم مادران ما هم بچههای ما یاد گرفتند باید برای خواستههایشان باید پا به میدان بگذارند و من بازتاب این تلاشگری را در درام امروز نمیبینم.
این منتقد تئاتر و سینما ادامه داد: زن در درام های امروز اکثرا منفعل، افسرده، خشن، عاصی و ضد اجتماعی است که اینها هیچ کدام چهرههایی واقعی نیست، نه آن سر به زیری بی قید و شرط و پذیرش شرایط در دهه 60 چهره واقعی زن بوده ، نه این خشونت و این همیشه شکایت و ناراضی بودن. زن به دلیل مسئولیت پرورش فرزند، موجود تلاشگر در خانواده و حلقه اتصال نسل ها در عین هوشمندی است ولی مطالباتی دارد که جامعه ما به آن بسیار بیتوجه است و نمایندگان زن مجلس ما تلاشهای کافی در این زمینه انجام نمیدهند. ممکن است قانونی تأیید شود ولی نتیجهای ندارد.
وی تصریح کرد: ممکن است قوانینی مثل برابری دیه تصویب شود اما این قوانین ما ضمانت اجرایی ندارد. بی قانونی و هرج مرج و قانونهای منفعل، قانونهایی که کاملا کاغذی است و اصلا قابلیت اجرایی ندارد. مثل نمایش هتل "عروس من" که در دهه 60 نوشتم که خیلی هم جایزه گرفت و تحسین شد. من دلم نمیخواهد برگردم به دهه 60 که وقتی زنها به مطالباتشان نمیرسند هتل (شهر) را به آتش بکشند. من دلم میخواهد زن ها با جامعهشان به تعامل و گفتوگو برسند و این گفتوگو اثربخش باشد. ما قوانینی که در ارتباط با زنها داریم الکن است و تأثیرگذاری ندارد.
وی افزود: افسردگی متأسفانه مسألهای رایج در بین زنان امروز جامعه ما است و ما به همین دلیل در بسیاری از آثارمان زن را ناراحت، افسرده و پرخاشگر میبینیم اما دلیل این افسردگی چندان در آثارمان دیده نمیشود.
نویسنده فیلم سینمایی «دعوت» گفت: 90 درصد زنهای ما دردهای جسمانی دارند که نشاندهنده افسردگی و ظلمهایی است که به آنها میشود و کسی خبر ندارد. ما راجع به اینها میتوانیم حرف بزنیم، اینها ممیزی نیست، دلیل نپرداختن به آن عدم وجود تقاضا است به این معنی که این مسائل در گیشه مورد استقبال چندانی قرار نمیگیرد.
یثربی درباره ممیزی های موجود در تولید آثار واقع گویانه آنها را خود ممیزی دانست و گفت: مثلا اگر رمانی بنویسیم یا فیلمی بسازیم که نشان بدهد زن خشن است یا در کار فروش مواد است خوب است ولی اگر رمانی بنویسم که نشان بدهد یک زن کاملا نرمال است بلکه جامعه او را دچار شرایط انفعالی کرده این فروشی نخواهد داشت. یا جامعه او را دچار افسردگی پنهانی کرده که با وجود استعدادی که دارد تماما پای ماهواره و فضای مجازی است و کار دیگری نمیکند.
وی افزود: ممیزی همیشه در هر جامعهای بوده است، در روسیه بیش از هر جای دنیا است، ما اول به گیشه و مخاطب پسندی فکر میکنیم. متأسفانه مخاطب امروز ما هم تحت تأثیر فیلمهای خارجی قرار میگیرند، ما زنانی داریم که در عین تلاشگری و در عین مادری به شدت تواناییهایشان برای شکوفایی نادیده انگاشته میشود.
یثربی گفت: باید تعامل باشد بین خودشکوفایی شما و رشدتان و اینکه از فرزندان راضی داشته باشید. این در درام ما جایش بسیار خالی است. اینجا دیگر خودسانسوری نیست و نشان دادیم زنی که در جامعه میجنگد و کار میکند در خانواده تنها دچار مشکل غذا پختن نیست. ارتباط و دیالوگ زن با خانوادهاش قطع شده است! چه با همسرش و چه با بچههایش و این میشود خود ممیزی.
وی با بیان این سوال که تاکنون کدام درام به بررسی این مسائل پرداخته است، گفت: توجه تهیهکنندگان، ناشرین و... به گیشه خود به خود روی ما اثر میگذارد و تهیه کنندگان قبول سفارش های سلیقه ای و تحمیلی میکنند اما ما نباید این تحمیلات را بپذیریم. ما باید بنیادهای غلط تربیتی که گفته، مرد همیشه باید موفقتر از زن باشد را حل کنیم و باید این را حل کنیم که چرا 90 درصد زنان ما خودشان را باور ندارند.
نویسنده کتاب «معلم پیانو» گفت: من زن در درام امروز را زن سال 98 هجری نمیبینم بلکه چهره کاریکاتوری از درامهای کمیک استریت غربی میبینم. مانند کتابهایی که تصویر گویا هستند . زن ما نه این است و نه زن خانه دار و داغون و تحت ظلم قرار گرفته و نه زن عاصی، پرخاشگر و ضد اجتماعی. زنان ما به شدت در برزخ سنت و مدرنیته ماندهاند. زنان موفق ما همیشه احساس گناه میکنند و احساس میکنند تیشه به ریشه خانواده زدهاند که موفق هستند. این را باید حل کرد، فضای مجازی درس خوبی به من داد ،فضای مجازی برای من به یک آزمایشگاه علوم انسانی تبدیل شد. زنها و مخاطبانمان را از نزدیک شناختم و متوجه شدم 90 درصد زنان موفق چه تواناییهایی دارند. ما خودباوری را باید در درامهایمان به زنان برگردانیم و اینکه چگونه از حقوق و مطالباتشان دفاع واقعی کنند. نه با اسلحه! که با کلام و برش کلام و منطق و دیالوگ! نه با ضد مرد بودن بلکه با مرد به تعامل رسیدن و هر دو برای احقاق حقوق انسانیشان تلاش کردن. من این را مطلقا در درامها نمیبینم.
وی افزود: یکی دو درام خوب، یکی دو کتاب خوب، یکی دو فیلم خوب، همیشه در هر برههای وجود دارد اما کم است. برای جامعهای با جمعیت ما بسیار کم است و یادمان نرود دختران ما مطالبهگرتر هستند. دختران هستند که در فضای مجازی دائم خودشان را افشا میکنند. پسران ساکت تر هستند. پس به اینها فضای درست را یاد بدهیم. آیا تنها روش اینکه خودمان را مطرح کنیم ضدقانون بودن است؟ یا بالعکس آن خیلی قانونمند بودن است؟ چرا ما ناامیدی را آموزش میدهیم؟ درامهای امروز ما آموزش ناامیدی است.
این نویسنده در ادامه گفت: در آخر به این نتیجه میرسیم که زن هیچ کاری نمیتواند کند. جز اینکه تن به شرایط دهد و تسلیم شود و یک زن رام و بی زبان شود. من به این میگویم آموزش درماندگی. روانشناسی به این میگوید درماندگی آموخته شده که نسل به نسل به زنان ما آموزش داده شده. قبلا توسط خانه داری این را آموزش میدادیم و الان کلت به دست زن میدهند. چرا یک زن واقعی یا استاد دانشگاه را به نمایش نمیکشید که چقدر هیئت علمیهای دیگر به او حسادت میکنند چون موفقتر از بقیه است. چرا به زنان آموزش نمیدهیم که بسیار توانمند هستند. چرا انقدر خودشان را بیمار میبینند؟ افسردگی یعنی عدم کشف موقعیتی که بتوانند خودشان را در آن تعریف کنند. برای زنهایمان موقعیت ایجاد کنیم و این دیگر کار دولت است. من به عنوان درام نویس توانستم تعریف سالم از زن ارائه دهم و سعی میکنم زن قدرتمند را به نمایش بکشم.
وی که به تازگی تالیف کتابی به نام «سارای پزشک» را در دست دارد گفت: من زنانی را به تصویر می کشم که بعد از هر زمین خوردنی بلند می شوند . من به عنوان یک نویسنده باید زنی را به تصویر بکشم مانند پروین اعتصامی که می گوید، ما به دریا حکم طوفان می دهیم.
وی از آسیب دیدگیهای پروین اعتصامی در طول عمر خود یاد کرد و گفت: پروین اعتصامی نمونه یک زن رنج کشیده و زمین خورده بود که دوباره برخاست و برای زندگی کردن جنگید ما باید به دوران تعامل برسیم و باید در کنار یکدیگر به حق دست پیدا کنیم.
یثربی آثاری چون «سگ کشی» بهرام بیضایی و «من ترانه 15 سال دارم» را بهترین نمونه آثار سینمایی نام برد و گفت که در این آثار زن به معنای واقعی دورانی که در جامعه حقیقی زندگی می کردند نمایش داده شده است.
علیرضا مسعودی
علیرضا مسعودی که در سالهای اخیر تنها به عنوان نویسنده در عرصه تولیدات طنز تلویزیونی فعالیت نمیکند و همزمان با نویسندگی در حال تجربه کارگردانی در تلویزیون است درباره جایگاه زن در سریالهای ایرانی معتقد است هنوز نتوانستهایم کاراکتر تیپیکالی شبیه به «خانم شیرزاد» ساختمان پزشکان خلق کنیم.
مسعودی نویسندهای که آثاری چون سه در چهار، آخر خط را در کارنامه خود دارد، جایگاه زن در درام را از معبر کمدی بررسی کرد و گفت: برای نشان دادن چهره حقیقی حضور زن در جامعه ما محدویت های زیادی به خصوص در خلق موقعیتهای مناسب کمیک، در نوشتن دیالوگهای طنز برای بیان بازیگر زن وحتی در پر رنگ کردن نقش زن در یک نمایشنامه وجود دارد.
وی گفت: هنوز هم سفارشهای مختلفی از طرف مسئولان ممیزی، به ما میشود که حواسمان به شخصیت کاراکتر زن در اثر باشد که نقش او از نظر اخلاقی در اثر به اصطلاح بیرون نزند.
این نویسنده سینما و تلویزیون در همین رابطه تاکید کرد: زنان ما خودشان در کمرنگ شدن نقش واقعی زن در درام ایرانی مقصر هستند، همانطور که میبینیم در میان نویسندگان چه در درام و چه در طنز تعداد نویسنده حرفهای زن نسبت به مرد کمتر است. نود درصد نویسندگان ما مرد هستند، بنابر این ناخوداگاه قصههای ما مردانه میشود. اگر توازنی میان نویسندگان زن و مرد وجود داشت بهتر میتوانستیم این مسائل را بررسی کنیم.
وی افزود: هنوز هم نتوانستهایم کاراکتری مانند «خانم شیرزاد» را در سریال «ساختمان پزشکان» که شقایق دهقان به خوبی از عهده نقش آن برآمده بود را نوشته و مقابل دوربین ببریم و این نشان دهنده ضعف نویسندگان ما است.
نویسنده فیلم «ثبت با سند برابر است» خاطرنشان کرد: همانقدر که برای ما آقایان خط قرمزهایی وجود دارد برای زنان هم وجود دارد. حداقل کاری که نویسندگان زن میتوانند انجام دهند این است که قصههایی با در نظر گرفتن برخی از خط قرمزها بنویسند که شخصیت اصلی آنها زن باشد، چراکه زنان نسبت به یکدیگر شناختهایی دارند که میتواند در ایجاد یک فضای مناسب برای انتقال این شناختها اثرات زیادی داشته باشد.
محسن دامادی
محسن دامادی فیلمنامه نویس و کارگردان جایگاه زنان در درام امروز چه در ادبیات و چه در آثار تصویری و رسانه ای را غیر حقیقی و آسیب پذیر دانست و گفت: باید بگویم در دو بخش می توان جایگاه زنان را در درام های امروز بررسی کرد، یکی در درام ها و تالیفات ادبی و دیگری در آثار تصویری و رسانه ای. در تالیفات ادبی مانند شاهنامه، نظامی گنجوی و ... و آنچه که در ادبیات کلاسیک ما هست که نقش محوری و بسیار جدی و مهمی در نمایش جایگاه زنان در طول تاریخ دارند، پس بنابراین پیشینه درام نویسی در ایران در توجه به حضور زنان بسیار قوی و برجسته است.
دامادی گفت: در ادبیات ایران همیشه زنان پیش برنده داستان و گاهی در مواردی محرک داستان هستند، حتی در وجوه منفی، یعنی در واقع، گاهی از افسونگری و یا حیله گری استفاده کرده و گاهی دست به جانبازی و فداکاری می زنند، یا موجب تشویق مردها به دفاع از خانواده از حریم شخصی و حتی در دفاع از کشور می شوند.
نویستده فیلم "آپارتمان شماره 13"ادامه داد: اگر امروز زنان در درامهای ما نقش کمرنگ تری دارند بخشی از آن به خاطر نوع پوششی است که ما پذیرفتیم در نمایش های تلویزیونی و یا سینمایی مان داشته باشیم و ایم مساله سیتماتیک حضور زنان را در ذهن نویسنده ها کمرنگ می کند چرا که حضور آنها در خانواده، در کنار همسرشان و در حریم شخصی شان با آن نوع پوشش کامل و حجاب باعث می شود که آن باور پذیری مخاطب صدمه بخورد این یکی از دلایل مهمی است که باعث شده در درامهای امروز نقش زنها کمرنگ شود و نویسندگان کمتر رغبت کنند که فیلمنامه ای با این ضوابط غیر حقیقی بنویسند.
دامادی گفت: البته هنوز در ادبیات و داستانها نقش پررنگ زنان را داریم، برای اینکه در آنها وجوه نصویری بارزی وجود ندارد، در ادبیات رمانهایی داریم که در آنها زنها قوی حضور پررنگ دارند و بسیاری نویسندگان زن هستند که تالیفات جذاب و هیجان انگیزی را حول محور خانه و خانواده و اجتماع تالیف و اجرا می کنند. در سینما این مساله را در دو بخش می توان بررسی کرد. یکی بخش آن برمی گردد به سینمای تجاری ما که در آنجا کاملاً هدف فروش بیشتر است و اگر جذابیتی خلق می شود چه برای زن چه برای مرد در جهت فروش بیشتر گیشه است. در نتیجه آن تصویر واقعی که مردم در جامعه از زنان می بینند وجود ندارد. من بیشتر صحبتم درباره آثار نمایشی ما بویژه رسانه تصویری تلویزیون است.
دامادی از تاثیرات این نمایش غیر حقیقی از چهره زنان بین جامعه و رسانه ملی گفت: این یک تاثیر منفی بارز دارد، وقتی که زنان خودشان را در رسانه ها چه تصویری و چه نمایشی آن طور که دوست دارند نبینند بروزات آن درسطح اجتماع دیده می شود . به طوری که زنان در جامعه سعی دارند خودشان را برتر و موثرتر از آنچه که رسانه نمایش می دهد نشان دهند.
وی افزود: زمانی رانندگی زنان ضرب المثل آداب و رعایت قوانین لازم بود اما امروز می بینم بسیاری دختران جوان فقط به این هدف که مردان را متوجه این کنند که چیزی از آنها کم ندارند به اصطلاح به لایی کشیدن و جلوه های تکنیکی رانندگی به یک مسابقه خیابانی خطرناک می پردازند. اینها بروزات منفی است که در واقع آنچه که دیده نمی شود به شیوه دیگری نشان داده می شود و این طبعا خوشایند اجتماع نیست.
کارگردان فیلم "خانواده ارنست" گفت: ما ناگزیر از این هستیم که بگوییم بخشی از این مسائل پیش آمده به دلیل عدم رعایت آن اصل کلی فرهنگی است که باید این امکان را مسئولان فراهم کنند. از تلویزیون و وزارت ارشاد به عنوان یک رسانه ملی و سازمان نهادینه شده نمی توان توقع داشت که این مسائل را بازگو کنند، چرا که موضع ها و خط قرمزهای خود را در تعاریف پیچیده در مذهب و حاکمیت دارند.
وی از راهکارهای لازم برای نمایش حقیقی تصویر زنان در رسانه ملی گفت: آنچه که می توان برای حل مسائل فرهنگی و اجتماعی که حضور حقیقی زنان در رسانه یکی از این مسائل است به آن امیدوار بود رسانه ملی نیست، بلکه رسانه های اجتماعی، فضای مجازی، مطبوعات، خبرگزاری ها و... هستند که باید به گوش مسئولان عالی مقام کشور برسانند و به آنها گوشتزد کنند که این تصویری که از زنان در رسانه های داخلی به نمایش گذاشته می شود تصاویر حقیقی نیست و چیزی که غیر واقعی است به باور نخواهد رسید .