با ورق زدن تولیدات تلویزیون در حوزه نمایش به این نکته اساسی می رسیم که برخی از کارگردانان با سابقه و صاحب نام تلویزیون حوصله و جسارت سریال سازی را مانند گذشته ندارند و می توان امروز در آثار آنها رگههایی از خستگی و بی حوصلگی را به راحتی با چشم غیر مسلح دید.
اگر چه در سالهای اخیر مدیران و سیاست گذاران رسانه ملی تولید بسیاری از سریال ها را به کارگردانان جوان و حتی نویسندگان صاحب فکر بکر سپرده اند و حتی تهیه کنندگی برخی از آثار به تهیه کنندگان جسور و جوان رسیده است اما به نظر می آید تلویزیون نیاز دارد با یک خانه تکانی بخش اعظمی از تولیداتش را در حوزه نمایش به جوانترها بسپارد تا ضمن ایجاد انگیزه برای کارگردانان پیشکسوت و کارنامهدار، خون تازهای به جریان سریالسازی تلویزیون تزریق کند.
مشخصاً در روزگاری که مخاطب به بهترین سریالهای دنیا دسترسی دارد؛ نیاز است تا رمق تولیدات نمایشی در رسانه ملی غنیتر از این روزها باشد، بدیهی است که کار مدیران سیما در انتخاب قصهها و سوژهها سختتر از گذشته است. همچنین نیاز است کمی از خطوط قرمز را با رعایت اخلاق و مسائل اعتقادی فاکتور بگیریم تا این بهانه مستمسک برخی نویسندگان نباشد که محدودیت ها اجازه نمی دهد ما سریال جذاب بنویسیم!
اینکه امروز سه سریال متوسط تا این حد مخاطب دارند و تماشاگر تلویزیون ترجیح میدهد به رسانه داخلی اعتماد کند و هنوز جایگاه تلویزیون بر جایگاه دیگر رسانه ها و مدیا ها می چربد یعنی باید این مراقبت کماکان ادامه داشته باشد و حساسیت و توجه بر سریالسازی از قصه تا تولید ادامهدار باشد و بهترینهای ممکن راهی آنتن شوند؛ نه اینکه به هرقیمتی آنتن رسانه محترم ملی به تولیداتی ضعیف و بدون پیام و عمق سپرده شود.
شک نکنید ریسک سپردن کارگردانی سریالهای تلویزیونی به کارگردانان جوان قطعا از اینکه مدام تولیداتمان را به دست کارگردانانی با نگاه تکراری بسپاریم خطرناکتر نیست؛ قبول کنیم که دیگر اسامی تنها حرف اول را نمیزند کیفیت و گیرایی داستان، ساختار و البته جذابیتهای بصری کار بازیگران است که مخاطب را تا پایان همراه می سازد.