اعتراف به قتل همسر و فرزند بعد از ۴‌سال

|
۱۳۹۰/۱۰/۰۶
|
۲۲:۲۱:۳۷
| کد خبر: ۹۱۶۴۸
اعتراف به قتل همسر و فرزند بعد از ۴‌سال
حسین چهار‌سال قبل به ماموران پلیس رباط‌‌كریم خبر داد همسرش شكیلا و دخترش مینا كشته‌ شده‌اند.

مردی كه همسر و دختر نوجوانش را به قتل رسانده است بعد از چهار‌سال به ارتكاب این جنایت اقرار كرد. به گزارش خبرنگار ما، مرد 36‌ساله‌ای به نام حسین كه ابتدا مدعی بود فردی ناشناس وارد خانه‌اش شده و همسر و دخترش را به قتل رسانده است، سرانجام تصمیم گرفت واقعیت را بگوید و به قتل اعتراف كند. حسین چهار‌سال قبل به ماموران پلیس رباط‌‌كریم خبر داد همسرش شكیلا و دخترش مینا كشته‌ شده‌اند. 
 
به گزارش شرق، این مرد كه به شدت گریه می‌كرد به پلیس گفت: صبح برای رفتن به سر كار از خانه خارج شدم و از همسر و دخترم خبر نداشتم، بعدازظهر كه به منزل برگشتم دیدم آنها كشته‌ شده‌اند. وقتی ماموران وارد خانه این مرد شدند، اجساد روی زمین افتاده ‌بود و آن‌طور كه حسین می‌گفت مقداری طلا نیز از خانه به سرقت رفته بود. به این ترتیب فرضیه قتل با انگیزه دزدی مطرح و به دستور بازپرس اجساد به پزشكی قانونی فرستاده شد تا نحوه مرگ به‌طور دقیق مشخص شود. یك هفته بعد متخصصان پزشكی قانونی اعلام كردند مقتولان با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده‌اند. آنها اعلام كردند روی شكم و سینه شكیلا زن 30‌ساله جای شش ضربه چاقو وجود دارد كه عمق ضربات نشان می‌دهد كسی كه آنها را وارد كرده احتمالا با خشم زیاد این كار را انجام داده ‌است ضمن اینكه ضربه نهایی را به گردن مقتول زده ‌و تقریبا گردن بریده شده است.

آنها در مورد جسد مینا دختر 10‌ساله نیز اعلام كردند ضربات بر بدن مینا هم متعدد است. این دختر قصد داشت فرار كند و ضربات در حالت فرار بر بدن او كوبیده شده‌ است. گزارش صحنه قتل هم نشان می‌داد یك آشنا جنایت را مرتكب شده‌ است چرا كه اولا مقاومتی در برابر ورود قاتل به خانه صورت نگرفته و درها‌ سالم بود ضمن اینكه وضعیت خانه نشان می‌داد شكیلا در حال تمیز كردن خانه بود و حین انجام كار با آن فرد درگیر شد.

در این بین راهنمایی‌های حسین می‌توانست كارساز باشد، اما او گفت با كسی دشمنی ندارد و نمی‌داند چه كسی این كار را كرده‌ و از آنجایی كه النگوهای دختر و زنش سرقت شده حدس می‌زند فرد قاتل قصد سرقت داشته ‌است. به این ترتیب پرونده به نتیجه نرسید و آنچه شك ماموران را برانگیخت، بی‌انگیزه بودن حسین برای پیدا كردن قاتل بود. بنابراین فرضیه دوم شكل گرفت و ظن پلیس این بار متوجه حسین شد. اما دلایل و مدارك علیه او آنقدر قوی نبود كه حسین بازداشت شود چرا كه همكاران او در محل كارش گفته‌های وی را تایید كردند و معلوم شد هرچه در مورد حضورش در محل كار گفته‌ درست است و همكارانش هم چیز غیرعادی در رفتار او ندیده‌اند. سرانجام بعد از گذشت چهار‌سال در حالی كه تجسس‌ها به بن‌بست رسیده بود، حسین تصمیم گرفت واقعیت را بگوید. این مرد به اداره آگاهی رفت و به قتل همسر و فرزندش اعتراف كرد و گفت: «من و شكیلا مدت‌ها بود با هم مشكل داشتیم. او از اینكه همیشه در خانه بود ناراحت بود. می‌گفت نمی‌خواهد این‌طور زندگی كند و هر روز با من دعوا می‌كرد. روز حادثه گفت قصد دارد به سفر برود، من هم گفتم برو اما حق نداری مینا را ببری اما شكیلا گفت مینا را هم می‌برد. زنم گفت اگر دوست ‌داری تو هم بیایی سركار نرو. جواب دادم نمی‌توانم این كار را بكنم و حتما باید سركار باشم. او فكر می‌كرد هر آدمی می‌تواند مرخصی بگیرد و من مخصوصا نمی‌خواهم با همسر و فرزندم باشم. آن روز خیلی عصبانی شدم. زنم تصمیم خودش را گرفته‌ بود و می‌خواست از خانه بیرون برود. آنقدر عصبانی شدم كه دیگر نتوانستم خودم را كنترل كنم. چاقویی از آشپزخانه برداشتم و به سمتش حمله كردم. من داشتم زنم را با چاقو می‌زدم. شكیلا فریاد زد و به مینا گفت برو بیرون و مردم را خبر كن. این بار به سمت مینا رفتم و به او از پشت چاقو زدم. مینا روی زمین افتاد. او حتی ناله هم نمی‌كرد و فقط داشت به من نگاه می‌كرد. متهم ادامه داد: «دوباره به سمت زنم رفتم و چند ضربه دیگر به او زدم بعد دوباره به مینا هم ضربه زدم. وقتی مطمئن شدم فوت شده‌اند از چاقو زدن دست برداشتم. شكیلا باعث شد من دخترم را بزنم به همین دلیل هم دوباره به سمت شكیلا رفتم و گردنش را با چاقو بریدم. از خانه بیرون رفتم. چند ساعتی سركار بودم و برگشتم، بعد در خانه بالای سر اجساد نشستم. باورم نمی‌شد این كار را كرده ‌باشم و نمی‌دانستم چرا این كار را كردم. از اینكه واقعیت را به پلیس بگویم می‌ترسیدم. تصمیم گرفتم صحنه‌سازی كنم. وسایل خانه را به هم ریختم و بعد با قیچی النگوهای دخترم را بریدم و گوشواره‌های زنم را كندم و از خانه بیرون رفتم. چاقویی را كه با آن قتل‌ها را انجام داده‌ بودم به همراه طلاهایی كه از دخترم و زنم جدا كرده‌ بودم برداشتم و با خود بردم و به بیابان انداختم. بعد به خانه برگشتم، خودم را مرتب كردم به پلیس زنگ زدم. به هیچ چیز دست نزده ‌بودم و وقتی ماموران آمدند و صحنه را دیدند حرفم را باور كردند.» این مرد در ادامه صحنه قتل‌ها را هم بازسازی كرد و گفت به دلیل عذاب وجدانی كه داشته تصمیم گرفته خود را به ماموران معرفی كند. بعد از پایان جلسات بازپرسی و تكمیل پرونده، كیفرخواست علیه حسین صادر و پرونده وی برای رسیدگی به شعبه 71 دادگاه كیفری‌ استان تهران فرستاده شد. حسین در حالی به‌زودی در دادگاه كیفری‌ استان تهران محاكمه می‌شود كه اولیای‌دم همسرش برای او درخواست قصاص كرده‌اند.

نظر شما