به گزارش خبرگزاری برنا؛ علامه مجلسی(ره) آن روایت را چنین نقل میکند که: «دو نفر از شیعیان، در روز نهم ربیعالاول خدمت امام حسن عسکری علیه السلام رسیدند، در حالی که آن حضرت مشغول غسل عید بودند، وقتی از حضرت سئوال شد که اعیاد شیعه فقط قربان، فطر، غدیر و جمعه است. حضرت فرمودند: بزرگترین عید روز نهم ربیعالاول است. سپس از قول پدر بزرگوارشان نقل نمودند که حذیفه بن یمان، در روز نهم ربیعالاول بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله وارد شد در حالی که امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهمالسلام نزد حضرت نشسته و در حال تناول غذا بودند. رسول الله صلیاللهعلیهوآله به چهره آنان با تبسم نظر میکرد و به آنان فرمود: بخورید، گوارایتان باد به برکت امروز، که دعای مادرتان مستجاب میشود. امروز روزی است که خداوند قبول میکند اعمال شیعیان و محبین شما را… و در آن شوکت دشمن جدتان شکسته میشود و فرعون اهل بیت من و ظالم و غاصب حقشان از بین میرود. خداوند به من فرموده: به ملائکهام امر نمودهام که این روز را، برای شیعیان و محبین شما عید قرار دهند و به آنها امر کردهام که کرسی کرامتم را محاذی بیت المعمور نصب و مرا حمد و ثنا نموده و برای شیعیان و محبین شما از بنی آدم استغفار نمایند و به فرشتگان کرامالکاتبین امر نمودم، تا قلم تکلیف را از تمامی خلق از این روز به مدت سه روز بردارند و به احترام تو و وصی تو، هیچ چیزی از خطاهایشان بر آنان نوشته نخواهد شد. ای محمد، همانا من این روز را برای تو و اهل بیتت و کسانی از مؤمنین که از آنان پیروی میکنند و شیعیان آنان عید قراردادهام.»
در ادامه این روایت، حذیفهبن یمان میگوید:«روزی که عُمَر کشته شد، برای عرض تبریک خدمت امیرالمؤمنین علیهالسلام رسیدم و حضرت به من فرمود: این روز هفتاد و دو نام دارد که دوست دارم اسامی این روز را از من بشنوی. سپس حضرت به بیان اسامی این روز پرداختند و فرمودند امروز روز استراحت، روز برطرف شدن ناراحتیها، غدیر دوم،… روز برداشته شدن قلم… روز عید اللّه الأکبر… روز شادی شیعه و روز توبه و انابه و… روز سُرور اهل بیت است.»
برخی شیعیان تندرو با تکیه بر همین حدیث بدون سند و با برگزاری مراسماتی باعث تفرقه میان شیعه و سنی شده و به اسم دین کاری را انجام میدهند که دقیقا نقطه مقابل سیره اهل بیت علیهالسلام است. چرا که در تمامی سالهای عمر شریف اهل بیت علیهالسلام هیچ سندی از اختلاف میان شیعه و سنی دیده نمیشود. البته در این میان اختلافات فقهی، روایی و تاریخیای میان شیعه و سنی وجود دارد که این مسئلهای طبیعی بوده و از قرن دوم و سوم هجری به وجود آمده است. آنچه اهمیت دارد این است که این اختلافات فقهی و تاریخی نباید باعث درگیری میان شیعه و سنی شود. بلکه باید با تکیه بر مشترکات و مبنا قرار دادن آنها باعث تعامل هر چه بیشتر این دو گروه و در نتیجه قدرت مسلمانان شد.
**چرا با اطمینان میگوییم که این حدیث درست نیست؟
اول. اینکه این روایت را فقط مرحوم علامه مجلسی یک بار به صورت کامل در جلد سیویکم بحار و یک بار بصورت ناقص در جلد نود و پنجم بحارالانوار آوردهاند و این روایت در سایر جوامع روایی ما نیامده است. همچنین وقتی به بررسی راویان این حدیث میپردازیم، درمییابیم که نام بسیاری از راویان در کتب حدیث ذکر نشده و آن چند نفری هم که نامشان ذکر شده، افراد قابل اعتمادی نیستند. بنابراین این روایت ارزش سندی ندارد.
دوم. بر اساس بسیاری از آیات قرآن که خداوند فرمود؛ «هر که هموزن ذرّهای نیکی کند [نتیجه] آن را خواهد دید و هر که هموزن ذرّهای بدی کند [نتیجه] آن را خواهد دید». و یا «آیا کسانى که کارهاى بد مىکنند، مىپندارند که بر ما پیشى خواهند جست؟ چه بد داورى مىکنند.»و یا در آیه ۸۱ سوره بقره که آمده است:«آرى، کسى که بدى به دست آورد و گناهش او را در میان گیرد، پس چنین کسانى اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود» چطور ممکن است چنین حدیثی را بتوان صحیح دانست؟ در همین زمینه میتوان به این حدیث متواتر از پیامبر صلیالله علیه وآله استناد کرد که فرمودند:«آنچه از جانب من به شما رسید و موافق قرآن بود، آن را من گفتهام و آنچه به شما رسید و مخالف قرآن بود، من آن را نگفتهام»(۳) در حدیث دیگری ایشان فرمودند:«هنگامى که حدیثى از من براى شما آمد، آن را بر کتاب خدا و حجت عقلىتان عرضه کنید. پس اگر موافق آن دو بود بپذیرید، وگرنه آن را به دیوار بکوبید»(۴)
سوم. در روایات و احادیث بسیاری ائمه ما بر دوری از گناه تاکید کردهاند. آنجا که رسول اکرم خطاب به ابوذر میفرمایند:«انسان با ایمان نسبت به گناه خود، به گونهای برخورد میکند و میترسد که گویی در زیر سنگ بسیار سنگینی در سختی قرار گرفته و هرلحظه ترس آن را دارد که آن سنگ بر روی او بیفتد و او را به هلاکت برساند، ولی کافر گناه را همچون مگسی میپندارد که از کنار بینیش عبور مینماید»(۵) پس چگونه ممکن است کسی که خود برای نجات بشریت از گناه، ضلالت و گمراهی آمده است، گناه و فساد را ترویج دهد؟
چهارم. نهم ربیعالاول قطعا روز بزرگی برای شیعیان است. چرا که این روز ابتدای امامت قطب عالم امکان؛ امام زمان(عج) است. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا در روزی که شروع امامت مردی است که احیاگر سنت پیامبراکرم صلیالله علیه وآله است تکالیف از روی دوش شیعیان برداشته میشود یا اینکه تکالیف آنها سنگینتر و مهمتر خواهد شد؟
پنجم. بر هیچ کس پوشیده نیست که این مراسم ضربه سنگینی بر پیکر وحدت مسلمین وارد میکند. آیا این همان موضوعی است که حضرت زهرا سلامالله علیها از آن خشنود میشوند؟ یا اینکه این موضوع تنها باعث خوشحالی دشمنان اسلام میشود؟ اگر ما با حضور خود در چنین مراسمی باعث رونق هر چه بیشتر آن بشویم و صحنههایی از این مراسم با وسایل گسترده ارتباطی که در حال حاضر وجود دارد، در دسترس دیگران از جمله افراطیان اهل تسنن قرار بگیرد و باعث شود در گوشهای از این جهان خون شیعهای مظلومانه ریخته شود. ما نباید خودمان را مقصر آن بدانیم؟
***نظر مراجع تقلید درباره حدیث رفع القلم
از مراجع تقلید درباره حدیث رفع القلم و مراسماتی که به همین بهانه در روز نهم ربیع الاول گرفته میشود سوال شد که پاسخ آنها به این شرح است:
رهبر معظم انقلاب، آیت الله العظمی خامنهای
هرگونه گفتار یا کردار و رفتارى که در زمان حاضر سوژه و بهانه به دست دشمن بدهد و یا موجب اختلاف و تفرقه بین مسلمین شود شرعاً حرام اکید است.
آیت الله العظمی نوری همدانی
چیزی به عنوان رفع قلم در روز به خصوصی نداریم و مسلمانان باید از تفرقه بپرهیزند و از هر چیزی که موجب وهن مذهب است جداً اجتناب نمایند.
آیت الله العظمی مکارم شیرازی
اولاً: روایتی با عنوان رفع قلم در آن ایام مخصوص در منابع معتبر نداریم و ثانیاً: بر فرض چنین چیزی باشد که نیست مخالف کتاب و سنت است و چنین روایتی قابل پذیرفتن نیست و حرام و گناه در هیچ زمانی مجاز نیست هم چنین سخنان رکیک و کارهای زشت دیگر و ثالثاً: تولّی و تبرّی راههای صحیحی دارد نه این راههای خلاف.
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی
حدیث رفع القلم صحیح نیست، بلکه هر مسلمانی موظف به انجام واجبات دینی بوده و فرقی در ایام سال نسبت به آن وجود ندارد و انجام اعمالی که موجب تفرقه مسلمین یا وهن شیعه شود جایز نیست.