به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، سردار دکتر قالیباف در این گفتوگو درباره بدهیهای شهرداری تهران و املاک نجومی و مبارزه با فساد هم حرف زد. البته وقتی مجری درباره فساد پرسید، چیز زیادی نگفت، چون خیلی زود پای عیسی شریفی به میان آمد.
اول: املاک نجومی یا تعاونی مسکن؟
رنجبران در این برنامه از آقای قالیباف درباره املاک نجومی پرسید و ایشان پاسخ داد: «به تعاونیهای مسکن ما برچسب املاک نجومی زدند». اما کارکرد این «تعاونی مسکن» چگونه بود؟ صدها ملک، که اغلب در مناطق شمالی شهر قرار دارند، در یک چارچوب بهنظر قانونی دراختیار تعداد قابلتوجهی از مدیران شهرداری در دوره ایشان قرار گرفت؛ چارچوبی که ظاهر آن برمبنای اعمال نظر کارشناس قیمتگذاری و فروش به افراد دیده میشد، اما اتفاقی که در واقعیت میافتاد، متفاوت بود. در آنچه آقای قالیباف تحت عنوان «تعاونی مسکن» یاد میکند، یا کارشناس قیمتگذاری بهای غیرواقعی برای ملک تعیین میکرد و یا ملک با تخفیف قابلتوجهی به فرد واگذار میشد. در بسیاری از این موارد حتی ۵٠ درصد تخفیف هم داده و باقیمانده بهای ملک نیز در اقساط بلندمدت دریافت شد.
قالیباف تمام موضوع املاک نجومی را تا سطح ۶ میلیارد تومان تنزل داد و ادعا کرد که این عدد نیز صرفا بهخاطر تفاوت عدد تمامشده با عدد کارشناس قیمتگذاری قوه قضاییه بود و حتی این ۶ میلیارد تومان هم توسط خریداران املاک، همان روز به حساب تعاونی مسکن شهرداری واریز شده است. در دنیای آقای قالیباف، املاک نجومی یک سوءتفاهم ۶ میلیارد تومانی بود که از یک صبح تا ظهر طول کشید؛ سوءتفاهمی که در دنیای واقعی از نظر سازمان بازرسی کل کشور یک «تضییع اموال عمومی» به ارزش ٢٢٠٠ میلیارد تومان بود و تحقیق و تفحص رسمی شورایشهر را نیز در پی داشت.
دوم: قائممقام فراری
در قسمتی از برنامه دستخط البته صحبت از ضرورت مبارزه با فساد هم شد، اما آقای قالیباف آنطور که باید و شاید به این موضوع نپرداخت، چون خیلی زود نام عیسی شریفی به میان آمد؛ کسی که برای سالهای طولانی در رسانه های شهرداری قائممقام ایشان بود و درست بعد از اتمام دوره حضورش در شهرداری، بهخاطر فساد بازداشت شد.
عیسی شریفی در زمان کار بهعنوان قائممقام شهردار تهران هم چهره رسانهای و شفافی نبود. کسی نمیدانست عیسی شریفی دقیقا چهکار میکند. بعد هم که شهرداری ١٢ساله همکار قدیمیاش به پایان رسید، بهسرعت بازداشت شد. اتهامات شریفی حالا دیگر شکل متفاوتی به خود گرفته است؛ پیش از برملا شدن در غبار حاشیه امن بود و پس از برملا شدن هم، دراختیار دادسرای نظامی.
مردم تهران اصلا فرصت نکردند عیسی شریفی را بشناسند؛ کسیکه وقتی حرف اتهامات مالیاش میشود، پای اعداد چند هزار میلیارد تومانی به میان میآید؛ هرچند هنوز با گذشت بیش از دو سال از بازداشت و چندین ماه از صدور کیفرخواست، حکم او صادر نشده و نمیتوان اتهاماتش را تایید کرد. کاش آقای قالیباف از نقل قصه عیسی شریفی خودداری نمیکرد تا ما هم فرصت پیدا میکردیم قائممقام شهردار اسبقمان را کمی بهتر بشناسیم.
سوم: بدهی ناموجود
محمدمهدی تندگویان عضو شورای چهارم، نه حالا بلکه در سال ٩۶ بدهی شهرداری تهران را ۶٠ هزار میلیارد تومان اعلام کرده بود. تندگویان گفته بود هزینه احداث تنها یک مورد تونل امیرکبیر ١٣٠٠ میلیارد تومان بود که هر سال ٩ میلیارد تومان بابت نگهداری به آن اضافه میشود، درحالیکه اثر ترافیکی قابلتوجهی ندارد. این عضو شورایشهر گفته بود «در شهر مجموعه کارهایی انجام شد که فاقد تحقیقات و بیشتر تبلیغاتی بوده است. به طور مثال دریاچه چیتگر یا دریاچه خلیج فارس که قرار بود به عنوان جایگاه تفرجی، مردم از آن بهرهمند شوند، آن قدر برج در اطراف آن ساخته شده که دیگر چشماندازی برای دریاچه وجود ندارد». او میگفت «در این ۱۲ سال نه تنها درآمد پایدار ایجاد نشده، بلکه سرمایههای شهر خامفروشی شده و کلی بدهی به بار گذاشته شده است». علاوه بر اینها و بسیاری موارد دیگر، تندگویان یک حرف ویژه زده بود که وضعیت واقعی شهرداری را توصیف میکرد: «شهردار بعدی هر کسی باشد تا بخواهد ساماندهی مالی را انجام دهد، سالها زمان میبرد».
آقای قالیباف در برنامه دستخط، تمام بدهی شهرداری تهران را ١۶ هزار میلیارد تومان اعلام و حتی طوری حساب کرد که مدیریت شهری پایتخت، طلبکار هم شد. ایشان یک سوال جالب هم پرسید: چطور ما میتوانستیم شهر را با بودجه ١٧ هزار میلیاردی اداره کنیم، اما اینها نمیتوانند با بودجه ١٩ هزار میلیاردی اداره کنند؟ پاسخ منتقدان قالیباف به این سوال ساده است: شما انرژی و پولی را که باید صرف توسعه هرچهبیشتر حملونقل عمومی میکردید، صرف ساخت طبقه دوم اتوبانی کردید که راهحل واقعی ترافیک هم نبود. شما آنقدر تراکم فروختید که دریاچه چیتگر تبدیل به حوض کوچک چند مجتمع آپارتمانی شد. شما در دستخط گفتید «وقتی شهر منابع درآمدی ندارد، چاره ای جز فروش پروانه ساختوساز نیست» و انگار نمیدانستید عذر عدم تعریف و تولید منابع مالی پایدار و عدم جذب سرمایهگذاری در ١٢ سال طولانی مدیریت بر شهر، خود بدتر از گناه فروش تراکم و پروانه ساختمانی است.
باتلاق اصلاحطلبان
محمدباقر قالیباف در برنامه دستخط مطالب زیادی درباره مدیریت ١٢سالهاش بر شهر گفت. اما او سال ٩۶ در انتهای حضورش و موقع خروج از ساختمان بهشت، حرفی زد که واقعیت محض بود. او گفت «شهرداری تهران باتلاق اصلاحطلبان میشود». درست گفته بود. شهرداری تهران باتلاق اصلاحطلبان شد؛ باتلاقی که ١٢ سال مدیریت و هزینههای دوره آقای قالیباف به وجود آورد و دوره جدید مدیریت شهری را با تمام وجود درگیر خود کرد. آقای قالیباف از شهرداری تهران یک باتلاق تحویل اصلاحطلبان داد و حالا بعد از دو سال، مدعی است که چرا کسی مثل ایشان کار نکرده است؟