به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ اگر پای صحبت جامعهشناسان یا متخصصان آسیبهای اجتماعی بنشینید، قطعا حرفهای شیرینی نخواهید شنید؛ بهویژه اگر موضوع صحبت، «اعتماد اجتماعی» باشد. بر اساس آمارها و یافتههای پژوهشگران در 3دهه اخیر، اعتماد جامعه ایرانی در بخشهای مختلف جامعه کاهش پیدا کرده است. اما به راستی چرا اعتماد و نشاط اجتماعی کاهش یافته و چرا پایینآمدن آن نگرانکننده است؟
در این رابطه با حمیرا احدی، جامعهشناس و رفتارشناس اجتماعی، گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
جامعه فاقد سرمایه اجتماعی، در مسیر فروپاشی قرار خواهد گرفت
احدی با بیان اینکه اعتماد یکی از مولفههای سرمایه اجتماعیاست که خود، بنمایه همه سازوکارهای حیات اجتماعی را تشکیل میدهد، گفت: اگر جامعه را به یک جمعیت بزرگ به اضافه یک سرزمین بزرگ، یکسری مشترکات فرهنگی و دستاوردهای مادی و معنوی که طی قرنها استمرار یافته، تجزیه کنیم، آنچه به این حیات، استمرار و قوام میبخشد سرمایه اجتماعی است. این سرمایه به آن جامعه انسجام میدهد، روابط افراد را تسهیل میکند، آنها را نسبت به هم وفادار نگهمیدارد و بر اساس تعهدات مشترک افراد، جامعه را به هم پیوند میدهد.
او ادامه داد: اگر در جامعهای سرمایه اجتماعی بالا باشد، همبستگی اجتماعی هم بالاست و پیوند میان مردم قوی خواهد بود و آنها هر چیزی را برای کمک به یکدیگر و باهمبودن، بهانه میکنند؛ اینها نشان میدهد که یک جامعه، زنده است. اگر جامعهای فاقد سرمایه اجتماعی باشد، نیروهای گسیختگی اجتماعی در آن فعال میشود و بهتدریج در مسیر فروپاشی قرار خواهد گرفت.
به جای نظارت اجتماعی درونی، همهچیز را از بیرون سر پا نگه میدارند
احدی با تاکید بر اینکه نمود افت سرمایه اجتماعی در بسیاری از موارد هویداست، عنوان کرد: اینکه افراد جامعه از هم میترسند، به هم اعتماد نمیکنند، سر هم کلاه میگذارند، خشونت میورزند، قانون را رعایت نمیکنند، به یکدیگر کمک نمیکنند، حس انساندوستیشان پایین میآید و اساسا از یکدیگر خوششان نمیآید، روابط اقتصادیشان کمتر میشود، برنامهریزی برای آینده ندارند و در نهایت به دنبال سودهای کوتاهمدت و آنچنانی هستند و مواردی از ایندست.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه در چنین جامعهای به جای نظارت اجتماعی درونی و حاکمیت وجدان جمعی و همینطور قانون، برخی سعی میکنند همهچیز را از بیرون سر پا نگه دارند، گفت: همانطور که مثلا دیدید در موضوع افزایش قیمت بنزین، نیروهای نظامی وارد شدند. بحثهایی مطرح شد که نیروهای خارجی در این موضوع دخیل بودهاند اما وقتی در جامعه، اعتماد اجتماعی تنزل میکند و به دنبال آن سرمایه اجتماعی پائین میآید، آنوقت است که نیروهای خارجی فعال میشوند. متأسفانه اینها نشانههای گسیختگی جامعه است.
مدیریت یک جانبه اعتماد را خواهد کشت
او تصریح کرد: وقتی من بهعنوان یک پدر یا مادر، خانواده خودم را خوب نشناختهام و به جای آنکه تلاش کنم در یک فضای تعاملی، روابط اعضای خانواده را مدیریت کنم، همهچیز را به صورت کنترلی پیش بردهام، در کوچکترین امور اعضای خانواده وارد شدهام و اجازه هیچ نوع فعالیت یا تجربهای را به آنها ندادهام بهطوری که همهچیز تحت کنترل من باشد، به محض اینکه خطای بزرگی از من پدر یا مادر سر بزند، دیگر اعتماد اعضای آن خانه هم از بین خواهد رفت و آن خانه دیگر خانه نمیشود.
این رفتارشناس توضیح داد: متأسفانه عدهای آمدند و گفتند ما در همه حوزهها جامعه را راهبری میکنیم؛ در اقتصادش، اجتماعش، فرهنگش، رفتار اجتماعیاش، روابط سیاسیاش و کلا در همه زمینهها. جامعه هم همین شیوه را پذیرفت اما یکدفعه دید که خیلیها درگیر فساد و درگیر سوءمدیریت شدهاند؛ بنابراین اعتماد جامعه هم کمکم کاهش یافت.
عدم امکان کنشگری اجتماعی برای افراد
احدی با بیان اینکه یکی از دلایلی که سرمایه اجتماعی ما تضعیف شده و اعتماد اجتماعی بهعنوان شاخص آن پایین آمده، عدم امکان کنشگری اجتماعی برای افراد است، گفت: شما ببینید! خودتان بهعنوان یک شهروند، چقدر بیرون از خانه، محله یا سازمانی که در آن مشغول به کارید و جامعهتان نقش دارید. متأسفانه هر قدر جلوتر آمدهایم، نقشی که افراد باید در جامعه داشته باشند، کاهش یافته و تقریبا به صفر رسیده است. آدمها از کنشگری ساقط شدهاند.
جامعه بی مشارکت، منفعل شده و تبدیل به تماشاچی میشود
او در پایان گفت: شما وقتی جامعه را متعلق به خود ندانید و خود را بخشی از آن احساس نکنید، به آن اعتماد هم نمیکنید. ما در دوره جنگ دیدیم وقتی کار در اختیار نیروهای مردمی بود، چطور فداکاری میکردند و چطور مردم در سازمانها، متشکل و کنشگر بودند. متاسفانه جامعهای که مشارکت را یاد نگرفتهاست، منفعل شده و تبدیل به تماشاچی میشود.