«رضا پریزاد»، جامعهشناس سیاسی، در ارزیابی تاثیر دروغ بر جامعه و افکار عمومی به خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا گفت: اعتماد سیاسی یکی از اصلیترین پارامترهای سرمایه اجتماعی برای هر حکومت و نظامی به شمار میآید. در واقع بیاعتمادی سیاسی باعث از بین رفتن انگیزههای مشارکت سیاسی میشود و اگر مشارکت سیاسی از بین برود و مردم به نقش و سهم خود در مشارکت اطمینان نداشته باشند، اعتماد به کارگزاران از بین میرود که در نهایت شاهد از خودبیگانگی در جامعه خواهیم بود.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه «اعتماد سیاسی یکی از پارامترهای فرهنگ سیاسی است» تصریح کرد: مهمترین مولفه سیاسی در هر جامعهای این است که مردم تصمیمهای حکمرانان خود را نمیپذیرند و باوری به سخنان ندارند. از مصادیق بارز این بی اعتمادی و عدم باور میتوان به تلاطم بازار در مسئله سکه، ارز و یا مسکن اشاره کرد که در همین راستا مسائلی نظیر اختلاس، پارتیبازی، رشوهگیری و احتکار و رانت خواری همگی از مصادیق بارز بیاعتمادی هستند. با گسترش بیاعتمادی سیاسی جامعه دچار افت می شود.
پریزاد تاکید کرد: وقتی به یک نهاد، ارگان و یا سازمان مراجعه و سعی میکنید برای راهاندازی کار خود رشوه بدهید، این همان باور ذهنی است که به دلیل عدم اعتماد به سیستم، بدون پرداخت رشوه کاری انجام نمیشود. لذا زمانی که جامعه به سمت پارتیبازی، پرداخت رشوه و مواردی از این قبیل روی میآورد نشان میدهد که به دلیل عدم اعتماد به سیستم فرد مطمئن است به شکل طبیعی و روال عادی موفق به انجام امور خود، نمیشود.
این جامعهشناس سیاسی با اشاره به اینکه «اعتماد امانتی از سوی جامعه نزد حکمرانان است» افزود: در حقیقت مردم اعتمادشان را به عنوان یک امانت نزد حاکمان قرار میدهند. اگر حاکمان پاسخ این اطمینان و اعتماد را به درستی ادا کنند مردم باز هم به آنها اعتماد خواهند کرد و سپرده اعتمادی آنها بیشتر خواهد شد اما اگر حاکمان بخواهند به اعتمادی که مردم به آنها داشتند عمل نکنند، به تدریج این اعتماد از بین میرود.
پریزاد ادامه داد: لذا رابطه بین جامعه و حکمران مانند قرارداد اجتماعی است که در حوزه علوم سیاسی مطرح است. در واقع مردم بر اساس این قرارداد اجتماعی اعتمادشان را در اختیار حاکمان میگذارند و انتظار دارند حاکمیت به درست پاسخ آن اعتماد را بدهند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه مهمترین عامل بی اعتماد را رکود اقتصادی برشمرد و خاطر نشان کرد: با از بین رفتن اعتماد مردم نسبت به مشارکت سیاسی و کاگزاران شاهد یک از خود بیگانگی و از بین رفتن هنجارهای اخلاقی خواهیم بود. در این شرایط مردم احساس میکنند دچار خسران و زیان شدند و هیچ دلیلی برای مشارکت سیاسی ندارند.
پریزاد در یک بررسی تاریخی از میزان مشارکت سیاسی مطرح کرد: در برخی دورهها مانند دوره پهلوی دوم با تقلب گسترده در انتخابات تهران، به اعتماد عمومی مردم خیانت شد و آنها دیگر حاضر به مشارکت سیاسی نشدند و همین اتفاق بستر شکلگیری جبهه ملی را فراهم کرد.
این جامعهشناس سیاسی اظهار کرد: به عنوان مثال در دوران نهضت مشروطه بسیاری از اتفاقاتی که میافتاد حتی اگر پادشاه قاجار سهم و نقشی در آن نداشت، به پای وی نوشته میشد. به همین ترتیب در اواخر حکومت پهلوی دوم این بیاعتمادی و بدبینی شکل میگیرد. در واقع از سال 1356 و در اوایل سال 1357 هر اتفاقی که در ایران میافتاد، خواه حکومت در آن نقش داشت یا نداشت مردم به علت بدبینی و بیاعتمادی دوست داشتند آن کار غلط یا خطا را به پای حکومت بنویسند.
پریزاد با اشاره به اتفاقات انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ابراز کرد: در راستای بیاعتمادی سیاسی و بدبینی میتوان به اتفاقات انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری اشاره کرد. در اعتراضات سال 1388 طرح شعارهایی نظیر رأی من کو، نشاندهنده از بین رفتن سرمایه اجتماعی، گسترش بیاعتمادی سیاسی و از بین رفتن مشارکت سیاسی بود. از طرف دیگر در 8 سال دفاع مقدس شاهد اعتماد سیاسی بی پایان مردم نسبت به حاکمان جامعه و کشور بودیم.
این جامعهشناس سیاسی ادامه داد: بعد از اتمام جنگ تحمیلی با بروز اختلاسها، آقازادگیها و مواردی از این قبیل اعتماد سیاسی در جامعه کمرنگ شد و اعتماد مردم از بین رفت. لذا وقتی نظام جمهوری اسلامی در بعضی از مسائل حتی واقعیت را هم میگوید اما مردم نمیپذیرند به جهت آن بیاعتمادی و بدبینی شکل گرفته است. در حال حاضر نظام باید تلاش مضاعفی کند آب رفته از جوی را برگرداند و راه سختی را در پیش دارد چرا که اعتماد به تدریج شکل میگیرد اما با یک تصمیم غلط ناگهان فرو میپاشد.
این مدرس دانشگاه در مقایسه میزان مشارکت سیاسی میان کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته گفت: در نظامهای تمامیتخواه و مستبد بحث اعتماد سیاسی بحث بیمعنایی است چرا که در این سیستمها به علت بیاعتمادی، مشارکت فعال سیاسی معنای خودش را از دست داده است البته به این معنا نیست که در کشورهای پیشرفته اعتماد سیاسی کاملی وجود دارد. در آن کشورها هم بیاعتمادی مطرح است اما هیچوقت به اندازه کشورهای تمامیتخواه گسترده نیست.
پریزاد عنوان کرد: هرچقدر اعتماد مردم نسبت به سیستم بیشتر باشد، قدرت چانهزنی حاکمان در عرصه بینالمللی افزایش مییابد و امتیازهای بیشتری را بدست میآورد.
این جامعه شناس سیاسی در ارزیابی فعالیت جامعه مدنی در ایران تصریح کرد: در بحث جامعه مدنی میزان اهمیت دادن حکومت به اهداف این جامعه بسیار مهم است. مطبوعات آزاد، احزاب آزاد و فعال بخشی از جامعه مدنی هستند و همه نظامها باید (به طور کل و نه فقط جمهوری اسلامی) به جامعه مدنی احترام بگذارند. اگر حکومت نتواند به نیازهای جامعه مدنی پاسخ بدهد به قطع یقین دچار مشکل میشود.
این جامعهشناس سیاسی در پاسخ به این پرسش که اعتماد از دست رفته، دوباره ساخته خواهد شد یا خیر، عنوان کرد: اعتماد از دست رفته به سختی ساخته میشود نه اینکه هرگز ساخته نشود. اگر با صداقت سخن بگویند و به جای مصلحتاندیشی واقعیتها را با مردم در میان بگذارند و آنها را امین خود بدانند، بسیاری از مسائل را با مردمشان در میان بگذارند به طور یقین جامعه مدنی میپذیرد و در حل بسیاری از مشکلات به حاکمیت کمک میکند. در مقابل اگر حکومت بخواهد برعکس عمل کند و روی همان پاشنه بچرخد به طور قطع شاهد از بین رفتن مشروعیت نظام خواهیم بود.
پریزاد افزود: هر نظامی با سه نوع قدرت استمرار پیدا میکند؛ تثبیت قدرت، دوم نهادینه کردن قدرت و مشروعیت قدرت.