به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ مهدی بهلولی،کارشناس آموزش و پرورش در خصوص فقر آموزشی و علل پیدایش آن به برنا گفت: اگر بخواهیم تعریفی از فقر آموزشی ارائه دهیم باید بگوییم شرایطی که در آن حق دسترسی کودکان به آموزش محدود و بچهها از فرصتهای یادگیری محروم می شوند که برای پرورشهای بایسته برای زندگی در جامعه دگرگون شونده کنونی به آن نیاز دارند.
او ادامه داد: فقر آموزشی همچنین روی رشد آموزشی و رابطه با دیگران تاثیر میگذارد و فرصتهایی را که بچهها با آن میتوانند خودشان و جهان را کشف کنند به خطر میاندازد. در تعریفی دیگر فقر آموزشی به معنای محروم کردن افراد از فرصت دانستن، بودن، با یکدیگر زندگی کردن و تجربه کردن است.
بهلولی با اشاره به اینکه البته ما یک برداشت شهودی از فقر آموزشی داریم و مفهومی نیست که گنگ باشد، توضیح داد: میتوانیم مفهوم فقر آموزشی را گستردهتر ببینیم؛ چراکه در جامعه کنونی فقر آموزشی نشانههای بیشتری دارد. در این بحث با سوالات متعددی روبهرو هستیم؛ بهعنوان نمونه آیا جامعه ما با فقر آموزشی روبهرو است؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا این اتفاق افتاده است؟ راه کار برون رفت و بهبود وضعیت چیست؟ و مهمترین سوال این است که بهبود وضعیت در چیست؟
این کارشناس آموزش و پرورش توضیح داد: در پاسخ به پرسش اول، بله ما با فقر آموزشی رو به رو هستیم. اما برای اینکه بخواهیم این پاسخ را بشکافیم باید به بررسی نشانهها بپردازیم. به عنوان نمونه در جامعه افراد زیادی را میبینیم که دانش آموختگان دانشگاهی هستند و مدارک بالایی دارند اما متاسفانه از ترجمه یک بند یا پاراگراف تخصصی در رشته خودشان ناتوان هستند، این موضوع که نشان دهنده فقر آموزشی است بیان میکند که آموزش و پرورش و آموزش عالی نتوانسته است دانش آموختگان کامل و باسوادی را به جامعه تحویل دهد.
او ادامه داد: براساس آمارهای مرکز پژوهشهای مجلس که در لایحه بودجه 99 هم آورده شد، تعداد بازماندگان از تحصیل 696399 و ترک تحصیلی ها را 237550 نفر اعلام کرده است، در واقع جمعا 933949 نفر کودکان بازمانده از تحصیل داریم. این درحالی است که آموزش و پرورش این رقم را 140 هزار نفر اعلام کرده است که تفاوت فاحشی با آمار مرکز پژوهشها دارد. حال اگر این رقم را در کنار آمار بی سوادان کشور که رقمی حدود 10 میلیون نفر و کم سوادان که 10 میلیون دیگر را تشکیل می دهند قرار دهیم، فقر آموزشی کشور به وضوح دیده می شود چراکه آموزش ما آنقدر توانمند نبوده است که بتواند از رشد بی سوادی در کشور جلوگیری کند .
بهلولی به عملکرد صدا و سیما به عنوان رسانه ملی اشاره کرد و گفت: فقر آموزشی را میتوانیم در صدا و سیما هم ببینیم؛ همانطور که چندی پیش شاهد بودیم که یک مجری از این رسانه در برنامهای گفت، «هرکس با اندیشه های من مخالف است از ایران برود»! این موضوع نشان دهنده فقر آموزشی، خرده هوشی و کم سوادی در صدا و سیماست. صدا و سیما چندی است که با سخنان توهین آمیز منتقدان را نشانه میگیرد و گویی این رفتار برای این رسانه عادی شده است.
این کارشناس با بیان اینکه فقر آموزشی در صدا و سیما کاملا عیان است، عنوان کرد: این رفتار در سیاست کشور نیز وجود دارد زیرا ما سیاست مدارنی کم سواد و بی سواد داریم که با هیچ سخنی نمی توانیم از عملکرد آنها دفاع کنیم. بنابراین پیشنهاد می کنیم که فقر آموزشی را از مدرسه و دانشگاه فراتر دیده و آن را محدود به شبکه های آموزشی ندانیم .
او با طرح این پرسش که ریشه های فقر آموزشی در چه چیزی است؟ گفت: اگر بخواهیم نگاه گستردهتری به آموزش و پرورش داشته باشیم خواهیم دید که آسیب ها تنها محدود به فقر آموزشی نمیشود. اولین مشکل در آموزش و پرورش ، آموزش و پرورش ایدئولوژیک است. چراکه سایه سنگین سیاست بر آموزش و پرورش باعث شده تا کار کارشناسی در این سازمان کنار رود.
بهلولی عنوان کرد: از طرفی اعمال دین به شکل صددرصدی باعث شده اهل تسنن تمایلی به آموزش فرزندانشان در مدارس نداشته باشند و بخواهند به شکل سنتی به فرزندانشان علم آموخته شود. بنابراین محتوای کتاب ها از جمله مواردی است که توجه به آن می تواند از فقر آموزشی بکاهد.
این کارشناس با تاکید بر اینکه یکی از مشکلاتی که در کتب فعلی وجود دارد تسلط و چیرگی سفت سخت ایدئولوژی بر پداگوژی گرفته است که اجازه نمیدهد کار تخصصی در سیستم آموزشی انجام شود، عنوان کرد: فقر آموزشی یعنی کم سوادی و بی سوادی و به دور بودن از تفکر انتقادی؛ ما می خواهیم به کجا رسیم؟ می خواهیم به جایی برسیم که آموزش کیفی نام دارد و در تفکر انتقادی جای می گیرد.
او با اشاره به اینکه شناخت سنجش گرایانه و ارائه توانمندیها برای مفهوم سازی و حل مسائل یکی از دیدگاه های شاخصه آموزشی از دیدگاه EI است که نیاز است آموزش و پرورش کشور نیز این اصول را سرلوحه کار و آموزش خود قرار دهد، بیان کرد: متاسفانه کسانی که از دریچه فعلی آموزش کشور خارج میشوند تفکر انتقادی را یاد نگرفته اند و ارزش پژوهش را متوجه نشدهاند. کسی که به پژوهش اهمیت میدهد خود را به یکی از زبانهای زنده دنیا تجهیز میکند این درحالی است که چندی پیش در خصوص تضعیف زبان انگلیسی در مدارس سخنانی مطرح شد که جای تاسف دارد.
بهلولی گفت: اگر بخواهیم در مورد تهی شدن یک ریشهیابی انجام دهیم، بحث ایدئولوژی مهمترین موضوع است. از طرفی موضوع نفت عاملی است که آموزش و پرورش را به عقب رانده است، کشور ما منبع درآمدش از راه علم نیست بلکه از راه نفت است و همین موضوع باعث شده تا به این سیستم کمتر توجه کنیم.
این کارشناس با بیان اینکه اندیشه خصوصی سازی از دیگر آفت هایی است که سیستم آموزش و پرورش را به سمت «هرچه پول بدهی آش میخوری» برده است، عنوان کرد: همین موضوع باعث شده تا در تمام موارد از جمله بهداشت و درمان یا تحصیل بخش اندکی از امکانات استفاده کنند. بنابراین آدم فقیر قاعدتا باید از آموزش فقیری هم برخوردار شود! این دیدگاههای نئولیبرالی که اتفاقا با پسوند روشنفکر حرکت میکند، خواسته یا ناخواسته در اختیار کسانی قرار می گیرد که به دلایل متفاوت دوست ندارند که علم پویا و گسترده ای در ایران داشته باشند که این مورد مهم به فقر و بی عدالتی آموزشی دامن می زند.
او در پایان به راه کار خروج از این معضل اشاره کرد و گفت: متاسفانه بر اساس شواهد، جامعه ما به بنبست رسیده چراکه سالهاست که معلمان و دیگر اقشار جامعه اعتراض میکنند و نسبت به اتفاقات ناراضی هستند و پاسخی نگرفتهاند. اما به نظر میرسد با ادامه دادن دیدگاههای انتقادی و استفاده از روشهای گوناگون در انتقال مفاهیم و جدیتر بودن در خصوص موضوعات بتوانیم گامی موثر در جهت اصلاح شرایط برداریم.