به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر، در یکی از حساسترین دورههای تاریخی پس از انقلاب اسلامی، در حالی آغاز میشود که جامعه ایران، در آستانه تحولاتی عمیق و بنیادین ایستاده است؛ تحولاتی نه فقط سیاسی یا اجتماعی، بلکه چه بسا هستیشناختی و درونی که در حال تغییر دادن مکانیسمهای رفتاری شهروندان ایرانی است.
این دوره از جشنواره، با پیامهای فراوان و عبرتهای گوناگونی برای اقشار مختلف جامعه همراه بود. در این فرصت کوتاه تلاش میکنم برخی از نکات را به اختصار و اجمال بازگو کنم، هرچند خوب است فرصت فراغتری فراهم شود و جمعی از اندیشمندان و صاحبنظران، بیشتر در باب درسهایی که میتوان از این چندماه گرفت، سخن بگویند:
۱- اولویت امید: روزهای منتهی به آغاز جشنواره، از دشوارترین روزهایی بود که در دهه اخیر بر جامعه ایران گذشت، شوکهای پیاپی و رخدادهای غمانگیزی که گردی از اندوه و گاه ناامیدی را در سطح جامعه پراکند. در این فضای ملتهب، برخی از خانواده هنر، ادبیات و سینما، ترجیح دادند نگرانی و اعتراض خود را به شیوهای عریانتر و به شکل رویگردانی از حضور در برخی جشنوارههای هنری نشان دهند. این تصمیم، دوگانهای را پیش روی مخاطبان سینما قرار داد و آن اینکه، آیا هنوز میتوان به سینما امیدوار بود یا به نشانه اعتراض باید از آن رویگردان شد؟ اگرچه بدون تردید، تمام ما از یک خانوادهایم و این گردهمایی ملی، بهرغم همه دلخوریها، یکی از بزرگترین فرصتها برای نزدیکی دلهای اهالی سینما به یکدیگر است اما به هرحال مردم، به عنوان خون اصلی جاری در رگهای صنعت سینمای کشور، انتخاب خود را با یک رفتار فرهنگی در کمتر از یک ساعت، به رساترین وجه اعلام کردند. آنها، با تمام کمبودها، نگرانیها، دلخوریها و اندوهها هنوز به سینما امیدوارند، هنوز سینمای کشور را رها نکردهاند و از آن رویگردان نیستند. حالا تعهد مضاعفی بر شانه سینماگران سنگینی میکند. هنر- صنعت سینما، پناهگاه مردمی است که در انبوهی از خبرهای حزنآور، نیازمند امید، شادی و معنا هستند و این ما، سینماگران و دستاندرکاران سینما از سطوح مدیریتی گرفته تا پایینترین سطوح اجرایی، هستیم که وظیفه داریم، شده در حد یک سانس سینما، زندگی آنها را از آنچه هست زیباتر کنیم.
۲- چرخش قرن: چرخش قرن اصطلاحی بود که نظریهپردازان قرن نوزدهم میلادی، برای گذار از این قرن به قرن بیستم انتخاب کرده بودند.
حالا ما در آستانه ورود به قرن پانزدهم هجری شمسی، شاهد تحولی مشابه هستیم، کمتر کسی است که در ورود جامعه ایران، همدوش با جامعه جهانی، به دنیای پسادیجیتال تردید داشته باشد. دنیای پسادیجیتال، به صورت خلاصه، عصر و روزگاری است که در آن، تفکیک میان امر دیجیتال (یا دنیای مجازی) و امر واقعی (به معنای دنیای فیزیکی) از میان برداشته شده و جهان به ترکیبی از این دو گونه واقعیت تبدیل شده است. این دوره از جشنواره به ما نشان خواهد داد سینماگران امروز، تا چه حد به این واقعیت انکارناپذیر، تن دادهاند و تا کجا برای ورود به این دنیای نو آمادهاند.
سینما در جهان، پیشگام این همآمیزی بوده است و نهادهای سینمایی کشور، از جمله بنیاد سینمایی فارابی در حال آمادهسازی زیرساختها و فراهم آوردن امکانات برای ایجاد چنین تحولی در سینمای کشور هستند.
واقعیت گسترده، متشکل از واقعیت مجازی، افزوده و ترکیبی، حالا دیگر بخش مهمی از صنعت تصویر محسوب میشوند که جمعا بیش از ۲۵ درصد از اقتصاد این صنعت را شکل میدهند، از این جشنواره و آثار آن، میتوان دریافت آیا سینماگران نیز، همپای بدنه مدیریتی، آماده آغاز چنین تحولی است یا هنوز برای هضم و درونیسازی آن، نیاز به فرصت بیشتری دارد.
۳- بحران بازنمایی: جامعه ایران بیتردید دچار بحران بازنمایی است. بحران بازنمایی را میتوان به صورت خلاصه اینگونه تعریف کرد که جامعه ایران، تصویر خویش را گویی گم کرده است، نمیداند کدام تصویر، در کدام رسانه یا تحلیل، تصویر حقیقی اوست.
بمباران اطلاعاتی و روند سریع اتفاقات، شکلی از بهتزدگی و سکوت ناشی از شوک را در جامعه ایجاد کرده است. دههها پیش، جامعه ایران، با هجوم بیوقفه مدرنیته دچار چنین بحرانی شد و در سینما بزرگانی همچون مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی، فریدون گله، سهراب شهید ثالث و داریوش مهرجویی با به راهانداختن موج نوی سینمای ایران، از هنر-صنعت سینما، آینهای ساختند تا جامعه بتواند تصویر خویشتن خویش را درآن ببیند و از بهت ناشی از سرعت رویدادها کاسته شود. پرسش این است که آیا در این برهه نیز، سینما میتواند چنین نقشی را برعهده گیرد؟ همنشینی چهرهها و نامهای جوان و موسپید سینمای ایران در این دوره تاریخی جشنواره، میتواند پاسخ این پرسش را تا حدودی روشن کند. سالهای سال پیش، شاعر آب و آینه، سهراب سپهری آرزو کرد «خوب بود این مردم، دانههای دلشان پیدا بود»، در تمام این سالها، جشنواره فیلم فجر فرصتی بوده است برای باز شدن سفره درددل مردمی صبور، امیدوار و سرسخت که به سادگی دست از آرزوهایشان برنمیدارند و خردمندانه و صبورانه، بیش از یک قرن است برای رسیدن به وضعیت مطلوب خود، از راههای متنوع و مختلف به سمت هدف خود پیش میروند. امسال نیز، مثل هر سال، این دانههای دل مردم است که بر پرده نقرهای جشنواره فیلم فجر نقش میبندد.