به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا؛ «قالیباف اینقدر با رأی دادن رأی نیاورد که آخر با رأی ندادن رأی آورد!» این عبارتی بود که پس از اعلام لیست نهایی انتخابات در تهران در توییتر منتشر شد. لیست نهایی تهران که از اکثریتی اصولگرا تشکیل شده با نام «محمد باقر قالیباف»، شهردار پیشین تهران، آغاز شد.
محمدباقر قالیباف که این بار با ایده نواصولگرایی پا به عرصه انتخابات گذاشت در ابتدا به نظر میرسید سعی داشت مستقل از اصولگرایان در انتخابات مجلس یازدهم شرکت کند اما در عین حال با نیم نگاهی به اصولگرایان در جلسات جامعه روحانیت مبارز به عنوان متحد کننده جریان اصولگرا شرکت کرد. به هر حال قالیباف برای رای آوری به جریان اصولگرایی در عین مستقل بودن نیاز داشت چراکه با جدا کردن خود از جریان اصولگرایی، میزان رایآوری خود را کاهش می داد.
قالیباف که در دوره قبلی انتخابات یعنی انتخابات ریاست جمهوری سال 96، مورد بی مهری اصولگرایان قرار گرفت و با دلخوری از انتخابات ریاست جمهوری و با فشار جریان اصولگرایی به نفع ابراهیم رییسی کنار کشید، این بار با آگاهی از حمایت نشدن از سوی اصولگرایان، تلاش کرد با مطرح کردن ایده نواصولگرایی خود را به طور قطعی، صاحب یکی از کرسی های 290 گانه مجلس شورای اسلامی بداند.
در سوی دیگر ماجرا اما پایداریها قرار داشتند که از سوی قالیباف و طرفدارانش به عنوان عناصر وحدت شکن در جریان اصولگرایی مطرح شدند و در مقابل نیز، پایداری ها دل خوشی از قالیباف نداشتند و او را شایسته ریاست جمهوری و حتی مجلس نمیدانستند. پایداری ها حتی اصولگرایی را نیز منسوخ شده قلمداد کردند و خواهان لیستی جداگانه از سایر جریان اصولگرایی شدند و به نوعی خود را باز هم تافته جدا بافته، دانستند.
حتی ردصلاحیت های گسترده اصلاح طلبان از سوی شورای نگهبان نیز نتوانست اردوگاه اصولگرایی را به لیست واحد انتخاباتی برساند. چراکه به نظر میرسید حذف گسترده جریان رقیبی چون اصلاح طلبان بزرگترین فرصت و حتی لطفی برای اصولگرایان در این دوره از مجلس بود تا آنها از این نردبان بالا رفته و راهی مجلس شوند. اختلافات جریان اصولگرایی در این دوره به حدی رسید که در روزهای نزدیک به انتخابات، جز لیستهای چندگانه و متعدد اصولگرایی، آن هم در میدان خالی از رقیب، خبری از وحدت نبود.
اختلافات این دو جریان یعنی قالیبافیها و پایداری ها پس از جلسات متعدد شورای ائتلاف برای رسیدن به وحدت، تا آخرین لحظه برگزاری انتخابات مجلس یازدهم به دست نیامد اما طبق شنیده ها، گویا این بار با پادرمیانی غلامعلی حدادعادل و ترس از رای نیاوردن از سوی مردم- به ویژه با خبرهایی مبنی بر کاهش چشمگیر مشارکت مردم- بحث لیست واحد به سرانجام رسید. اصولگرایان میترسیدند رای همین عده کم از مردم را از دست بدهند، چراکه می دانستند در نبود جریان اصلاح طلب با جریان دیگری چون مستقلین روبرو هستند که اگر لیست واحد ندهند، همه آرایی که آنها میتوانند به دست آورند نصیب مستقلین میشود. از این رو در نهایت رییس جبهه پایداری یعنی مرتضی آقا تهرانی و محمد باقر قالیباف در یک لیست قرار گرفتند تا این بار نیز در یک اردوگاه مشترک قرار بگیرند اما لیستی مشترک از سر ناچاری!!
با لیست واحد اصولگرایان و با کاهش مشارکت مردم که دلایل بسیاری نیز داشت، محمد باقر قالیباف با 1265287 رای در صدر لیست 30 نفره منتخبان تهران برای مجلس یازدهم قرار گرفت در حالی که اگر این تعداد رای را با انتخابات مجلس دهم در اسفند 94 مقایسه کنیم، خواهیم دید که با لیست 30 نفره امید در تهران فاصله بسیار چشمگیری دارد.
رای اول شدن قالیباف با رای آخرین منتخب مردم تهران برای مجلس دهم در سال 94 یعنی عبدالرضا هاشمزائی نماینده فعلی مجلس دهم با میزان رای 1/078/817، حدود 186 هزار رای فاصله دارد که فاصله بسیار کمی است.
بنابراین این آمار حاکی از مشارکت کم مردم بود که در نهایت باعث رایآوری اصولگرایان نیز شد. درباره علت چرایی این مشارکت کم هم به گفته خود اصولگرایان باید بررسی کرد که چه عواملی دخیل بوده است.
در حالی که مخالفین دولت، این کاهش مشارکت مردم را به بحث معیشت مردم و نارضایتی آنها پیوند میزنند اما در عین حالا نباید نقش اساسی شورای نگهبان در بررسی صلاحیت ها را، نادیده گرفت. هر چند سخنگوی شورای نگهبان در واکنش به انتقادات وارده به عملکرد این شورا، همواره گفته است که این شورا تابع قانون عمل کرده و نگاهی سیاسی در بررسی صلاحیتها نداشته است که البته منتقدان، این گفته شورای نگهبان را نمیپذیرند.
گفتنی است در مجلس دهم، تهران شاهد مشارکت بالای 50 درصد مردم بود. لیست اصلاحطلبان با سرلیستی محمدرضا عارف توانست همه کرسیهای نمایندگی در تهران را تصاحب کند و محمدرضا عارف با 1/608/926 رای نماینده منتخب مردم در مجلس دهم محسوب شد این در حالی است که محمدباقر قالیباف که خود را پیروز این دوره از انتخابات مجلس میپندارد، تنها با کسب ۱۲۶۵۲۸۷ رای توانست خود را به صندلی بهارستان برساند.
همچنین مقایسه این آرا با نفر آخر لیست اصلاح طلبان در دهمین دوره مجلس تفاوت چشمگیری دارد. البته ناگفته نماند که عزت الله اکبری تالارپشتی در این دوره تنها با کسب ۶۴۲۲۱۴ رای توانسته به عنوان نفر ۳۰ وارد مجلس یازدهم شود.
اگر همانند دورههای قبل انتخابات با حضور پرشور مردم همراه بود، اصولگرایان که پس از ارائه بالغ بر 9 لیست با حاشیههای فراوان نهایتا توانستند به وحدت برسند، باز هم ناکام میماندند. اما کاهش مشارکت مردم به زیان اصلاحات تمام شد و محمدباقر قالیباف پس از ناکامیهای متعدد در انتخابات ریاست جمهوری توانست با کسب 70درصد از آرای مردم تهران، به صندلی سبز بهارستان تکیه زند.
تفاوت یازدهمین دوره انتخابات کشور از همان روزهای نقش بستن مهر رد صلاحیتها، مشخص بود زیرا در این دوره اصلاحطلبان از کل کرسیهای مجلس، سهم کَمی کسب کردند و اصولگرایان که مجلس دهم را پس از 12 سال به لیست منتخب اصلاحطلبان باخته بودند، مجددا تعداد بیشتری از کرسیهای انتخابات را سهیم شدند.
در مجلس دهم هم پس از 12 سال تکیه اصولگرایان بر صندلی سبز بهارستان، لیست مورد تائید علی اکبر هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی، منتخب مردم شد و آن انتخابات با اقبال قابل توجه مردم همراه بود.
در مجلس نهم وضعیت تائید صلاحیت شدگان اصلاحطلب به گونهای بود که این جریان کمتر از تعداد کرسیهای تهران برای انتخابات نامزد معرفی کرد و معدود نمایندگان اصلاحطلب هم از شهرستانها به مجلس راه یافتند، غلامعلی حدادعادل با 888276 رای در بین کاندیداهای مجلس نهم، توانست نماینده منتخب تهران شود. در مجالس هشتم و هفتم هم غلامعلی حدادعادل پیشتاز بود.
سابقه مشارکت مردم در تهران نشان میدهد اگر شهر 15 میلیونی تهران، شاهد مشارکت مردم باشد میتواند مانند انتخابات خبرگان که هاشمی رفسنجانی را با 2301492 پیروز و یا محسن هاشمی رفسنجانی را راهی شورای شهر کرد، نمایندگان خود را وارد فضای سیاسی کند اما اگر مردم رغبتی به انتخابات نشان ندهند، کاندیداهایی غالبا از جنس اصولگرا با کسب 20درصد و با کمترین تعداد رای، وارد پارلمان می شوند.