حبیب احمد زاده در «شب روایت» مطرح کرد؛

کتابی که چاپ آن نُه سال طول کشید!

|
۱۳۹۸/۱۲/۲۲
|
۱۰:۳۱:۱۲
| کد خبر: ۹۷۶۷۶۰
حبیب احمد زاده مهمان شب روایت گفت:صادق هدایت یک قسمت از ادبیات ماست و هرچیزی میتواند الگو و عبرت باشد.من نه عاشق هدایت بوده ام و نه مخالف هدایت بوده ام.من مثل یک محقق جنایت بالای سر جنازه حاضر شدم و فقط اسناد را جمع آوری کردم تا به قاضی بدهم و قاضی اینجا افکار عمومی است.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ برنامه ی شب روایت شامگاه سه شنبه شب 20 اسفند با حضور حبیب احمدزاده نویسنده ی کشورمان پخش شد.

در این برنامه محمدمهدی شیخ صراف با حبیب احمد زاده نویسنده ی کتاب های "داستان های شهر جنگی "و "شطرنج با ماشین قیامت "در رابطه با اثر جدیدش به نام "کد24" که نقد بوف کور صادق هدایت است به گفتگونشست.

احمد زاده در رابطه با چرایی نگارش این اثر گفت:کلاس سوم دبستان بودم و یکی از معلم ها کتاب بوف کور را به من داد .من سه چهار صفحه از کتاب را خواندم و دیدم اصلا نمیفهمم و آن را کنار گذاشتم و به صورت یک سوال در ذهنم  باقی ماند.تا اینکه جنگ تمام شد و من کتاب داستان های شهر جنگی را چاپ کرده بودم.و یک کلاس داستان نویسی بود که یکی از دوستان گفت هفته ی بعد میخواهیم درمورد صادق هدایت حرف بزنیم که من گفتم چیزی از اثار صادق هدایت نخوانده ام این را که گفتم انگار از عرش به فرش آمده باشم.

وقتی من این کتاب را مینوشتم یکی به من گفت حالا صادق هدایت چه کسی هست که تو میخواهی وقت بگذاری؟

ببینید صادق هدایت یک قسمت از ادبیات ماست و هرچیزی میتواند الگو و عبرت باشد.من نه عاشق هدایت بوده ام و نه مخالف هدایت بوده ام.من مثل یک محقق جنایت بالای سر جنازه حاضر شدم و فقط اسناد را جمع آوری کردم تا به قاضی بدهم و قاضی اینجا افکار عمومی است.

احمدزاده در پاسخ به این سوال که نوشتن در مورد این آثارباعث ترویج این آثار میشود اظهارکرد: این که میگوییم راجع به این آثار ننویسیم چون باعث ترویج میشود این از تنبلی است.ما هم روشنفکرمان تنبل است هم بچه حزب اللهی مان.ما از آن چیزی که با آن خو کرده ایم میترسیم که از آن دربیاییم.به نظر من برای کسی که سوادش را دارد جوابگو است واز پاسخ نمی ترسد.من این را از آیت الله مطهری یادگرفته ام.من این کتاب را درهفت سال نوشتم و نه سال هم طول کشید تا این کتاب را چاپ کنم چرا که تا نام صادق هدایت می آمد می ترسیدند اما من ایستادگی کردم و بدون اینکه چیزی سانسور شود بالاخره چاپ شد.

احمدزاده افزود:من در این کتاب سعی نکرده ام با پیش فرض هایم به سراغ هدایت بروم همان کاری که شهید مطهری در مورد مکاتب دیگر میکرد و پیش فرض ها را کنار میگذاشت.

احمدزاده همچنین بیان کرد:صادق هدایت از دوره ی قاجار به سفر اروپا میرود و همه چیز برایش جذاب بوده و فیلم های اکسپرسیونیستی و دراکولایی را میبیند و آنها را در داستانهایش ایرانیزه میکند.تداعی فیلم دراکولا آنقدر برای صادق هدایت زیاد است که در نقاشی کشیدن شخصیت پیرمرد خنذر پنذر که روی جلد کتاب چاپ سنگی اش هست هم میبینید.

حبیب احمدزاده در رابطه با نقد تکوینی این کتاب توضیح داد:نقد تکوینی را خود صادق هدایت هم قبول دارد.وقتی درمورد کافکا حکم قطعی داد  و گفت که زمان و سرزمینی را که در آن می نویسد و پرورش یافته را باید در نظر گرفت.من هم نقطه های عطف زندگی صادق هدایت را در آوردم و نقدم را نوشتم.من در این نقد گفته ام این درخت چگونه رشد کرد و چه میوه ای داد .اینکه این میوه چه مزه ای دارد با من نیست.

احمدزاده در پاسخ به این سوال که مرگ مولف درمقابل نقد تکوینی چه میشود پاسخ داد:مرگ مولف در کشور ما بد جا افتاده است.منتقد می گوید باید نویسنده را کنار بگذاریم بعد همان منتقد می آید میگوید  منظور نویسنده این بوده است.خب اگر بخواهیم راجع به اثر حرف بزنیم اجازه بدهیم خود نویسنده حرف بزند ما می توانیم یک اثر را از منظر جامعه شناسی و یا روانشناسی بررسی کنیم نه اینکه بگوییم منظور نویسنده این بوده است.

نظر شما