به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، یکی از فیلمهایی که سال گذشته مورد توجه مخاطبان جدی سینما قرار گرفت، فیلم ۱۹۱۷ به کارگردانی سام مندس بود. شکرخدا گودرزی (نویسنده و کارگردان تئاتر) درباره این فیلم یادداشتی را به نگارش درآورده که در ادامه آمده است.
یادداشت گودرزی به این شرح است:
«فیلم ۱۹۱۷ ساختهی سام مندس بر اساس خاطره پدربزرگش که داستان آن در بهار ۱۹۱۷ در فرانسه در جنگ جهانی اول اتفاق افتاده روایت میشود. این فیلم حماسی در ژانر جنگ تاکنون ۲ جایزه از جشنواره گولدن گلوپ (بهترین فیلم و بهترین کارگردانی) و ۳ جایزه اسکار در سال ۲۰۱۹(بهترین فیلمبرداری، بهترین جلوههای ویژه و بهترین میکس صدا) را دریافت کرد. سم مندس به همراه کریستی ویلفون فیلمنامه را نوشتند و فیلمبرداری آن را راجر دیکنز به شکلی خارقالعاده انجام داده است. فیلم عموما با سکانسهای بلند فیلمبرداری شده است که کمترین سکانس آن ۳۹ ثانیه و طولانیترین سکانس ۸ و نیم دقیقه است. این فیلم محصول مشترک آمریکا و انگلستان است و بازیگران آن جورج مکای، دین چارلز چپمن، بندیکت کامبریج و... هستند. فیلم در اولین اکران خود ۳/ ۳۶۸ میلیون دلار فروخت.
به این ترتیب فیلم ۱۹۱۷ از نگاههای مختلف مورد توجه قرار گرفت. این فیلم سعی کرد به مستند روایت از جنگ و خشونت نهفته شده در آن نزدیک شود. توانست صحنهای را تصویر کند که اگر با سادهدلی و مهر و انساندوستی به دشمن نزدیک شوید، آسیب میبیند، زیرا اویی که دشمن است ناشناخته بوده و ممکن است هیچ نشانی از مهر در او نباشد!
فیلم ۱۹۱۷ تصویر میکند برای زنده ماندن و مسئولیت باید شجاع بود! باید شجاع بود و نه تنها از هیچ دستوری اطاعت نکرد، بلکه از انبوه جسدهای برآمده نیز برای احساس مسئولیت گذر کرد!
فیلم ۱۹۱۷ روایت میکند که هر چیزی یک قسمتی دارد و شیری که از گاوی قمقمهای را پرمیکند باید لبان خشک کودکی را سیراب کند که در فرسنگها دورتر پدر و مادرش در اثر جنگ کشته شدهاند!
فیلم ۱۹۱۷ به رسالت انسان، به دوستی بین آدمها و مسئولیت آدمی و سنگینی این مسئولیت اشاره دارد.
فیلم ۱۹۱۷ انگار مسابقه مشعل مسابقات المپیک از دست دوندهای به دست دوندهی دیگر میرسد و او ناچار است مشعل را به دست دونده بعدی بسپارد. فرمانی از مقر فرماندهی صادر میشود و باید به دست فرماندهی دیگری برسد و آنجاست که مشعل مسئولیت کار خودش را به انجام میرساند!
و فیلم از نظر فیلمبرداری و القا حس تداوم صحنهها آنقدر هوشمندانه عمل کرده است که تماشاگر را فریب میدهد. فیلم باتوجه به تمرینات اساسی، فیلمبرداری بینظیر و تدوین هوشمندانه توانسته این حس را القا کند که ما با یک اثر بیکات از ابتدا تا انتها مواجهایم. چون آگاهانه فیلم خودش را پشت درختها، دیوارها و تاریکی پنهان کرده است.
و در انتهای فیلم ۱۹۱۷ با یک لانگ شات مواجهیم که انسان به طبیعت به درخت به سکوت و به نوشتن نیاز دارد زیرا پیامی باید برای آینده فرستاده شود که دل مادری التیام یابد از شجاعت فرزندش!
فیلم ۱۹۱۷ مطمئنا برنده جایزه بهترین فیلم اسکار می شد اگر انگل نبود!»