به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری برنا؛ بهنام محمودی، کارشناس والیبال درخصوص آخرین وضعیت این رشته و انتخاب سرمربی تیمملی برای حضور موفق در المپیک گفتگویی را با خبرنگار برنا انجام داده است که در ادامه میخوانید:
*قهرمان ملی بودن را بیشتر دوست دارید یا عضو شورای شهر بودن؟
جا دارد یک خدا قوت و خسته نباشید بگویم به همه ورزشکاران، بالاخره مردم به ما محبت کردند و قابل دانستند به عنوان نماینده خودشان در پارلمان شهری رأی دادند و یک تجربه بسیار خوبی در کنار همکاران خوبم در شورای شهر داشتیم و واقعا در کنار مدرک سرتیفیکت که در بحث آکادمیک داشتیم در مقطع دکتری تجربه بسیاری خوبی را در شرایط جدید تجربه کردیم. خیلی خوب بود و خوشحالم که دوستان خوبی پیدا کردم و سعادتی بود در کنار دوستان به مردم شهرمان خدمت کنیم. در این روزهای عزیز و ماه مبارک مردم عزیز ما را هم دعا کنند تجربه بسیار خوبی بود و قطعا بهنام محمودی و ورزشکارانی که در سطح بالا بودند و در شورا هستند یا بودند قطعا رزومه ورزشیشان، آن سمت هایی که بعدا به دست میآورند در کفه ترازو به سمت ورزش سنگینی میکند ولی ورزش میتواند یک سکویی باشد که در جاها و پستهای مختلف به مردم خدمت کنند.
*آیا در زندگیتان هم مانند ضربهتان به توپ، خودتان به مسیرهایتان جهت میدهید؟ یعنی شما عامدانه رفتید در شورای شهر؟ چه شد که بهنام محمودی به عنوان یک الگوی ورزشی در جامعه ما مطرح است؟
قطعا من سعی میکنم همه تلاشم را به سمت و سوی ورزش انجام بدهم. نزدیک 24 سال در ورزش بودیم و شاید به ورزش آمدن ما در آن مقطع ناخواسته بود یا اتفاقی بود چون مثل الان استعدادیابی نبود ولی بعد از آن که تجربه در ورزش کسب کردیم و مقداری هم بحث آکادمی را ادامه دادیم. طبیعتا در برنامههای خودمان برنامهریزیهایی کردیم و اهدافی را تعیین کردیم و برای اهدافمان برنامههای استراتژیک داشتیم که انشالله به این اهدافمان برسیم و به برخی هم رسیدیم. این بود که برنامهریزی شده پیشبینی شده و قطعا همه این برنامهها که تنظیم و هدفگذاری کردیم این است که بر اساس تجربیات و مسائل اقلیمی و توانمندیهایی که در خودمان دیدیم تلاش کردیم در آن سمت و سو ولی قطعا اکثر ورزشکاران ما علاقهمند هستند که در حیطه ورزشی ما فعالیت کنند ولی چه کنیم که برخی از دوستان سیاسیمان جای ما را میگیرند و ما بعضی اوقات باید جای آنها را بگیریم.
*اینکه اتفاقی جذب ورزش شدید را بیشتر توضیح میدهید؟
نسلی که ما بودیم شاید نوجوانی و نونهالی ما خورد به سال 60، چون من سال 59 به دنیا آمدم و میشود گفت دهه پنجایی هستیم و سالی که میخواستیم به مدرسه برویم دور جنگ تحمیلی بود و شرایطی بود که خیلی در وادی ورزش و اینطور چیزها نبودند ولی جامعه در محلهای پایین شهر و فضاهای باز، فوتبال در اوقات فراغت و بازیهای دیگر میکردند و آن زمان آپارتمان نشینی کمتر بود و فضای باغات و زمینهای خالی در زمان قدیم خیلی بیشتر بودند. یک توپ پلاستیکی داشتیم در همین ماههای مبارک رمضان برایمان تور درست میکردند و نزدیک افطار با توپ پلاستیکی والیبال بازی میکردیم. این اتفاقات افتاد و آن زمان استعدادیابی نبود و فوتبال بازی میکردیم حتی در سطح بالاتر در استان البرز در منطقه مهرشهر زندگی میکردیم که از توابع تهران محسوب میشد فوتبالم هم بد نبود و به خاطر قد بلند و سایز پای بزرگم وقتی بزرگتر شدم کفش فوتبال اندازه پایم نبود و معلم ورزش تشویقم میکرد به سمت والیبال بروم و از همانجا به سمت والیبال رفتیم. آقای یزدانی خرم هم الگوی خوبی از فدراسیونهای جهانی برداشته بود که روی قدبلندها سرمایهگذاری کند که این اتفاق افتاد و 2 متر نبود ولی 1 و 90 به بالا در بحث استعدادیابی جا گرفته میشد. نسل ما و نسل پیمان اکبری و سعید معروف و موسویها و غفورها آمدند و انشالله این روند ادامه داشته باشد.
*به عنوان اولین لژیونرهایی که به ایتالیا رفتید. بهنام محمودی که دم افطار والیبال بازی میکرد تا زمانی که رفتید لژیونر شدید این فاصله را چه چیزی پر کرد؟
خدا همیشه به بندگانش نگاه ویژه دارد به خصوص به من. من شرایط فیزیکی خیلی خوبی داشتم و زمانی که جذب والیبال شدم و در تیم نوجوانان رفتم به یاد دارم بعد از آن یک شب تا صبح از خوشحالی نخوابیدم و هدفگذاریها و الگوهایی که سعی میکردم به آنجا برسم، شرایط استعداد ذاتی و تلاش کردم و مقداری هم فیزیولوژی ما هم است. وقتی قراردادی میبندیم میشود کمک هزینه به خانواده و من فردی بودم که سعی میکردم از افراد موفق الگوبرداری میکردم و الگوهای خوبی در مسیر زندگی من قرار گرفتند و افرادی با آنها رفت و آمد داشتنم که افراد موفقی بودند و از تجربیات افراد موفق استفاده کردم و خودم هم تلاش کردم. از طرفی خانواده و به خصوص مادرم زحمات زیادی کشید. توانستیم به اینجا برسیم و خیلی خوشحال هستم و میشود گفت از سال 74 که به تیم ملی رفتم و بعد از آن کاپیتان تیم ملی جوانان تا سال 87 هم بازیکن تیم ملی بودم و جزو مهرههای تأثیرگذار بودم و جزو بازیکنانی که منتخب تورنمنت بودند میشدم و همیشه تلاش کردم.
*در این مدت ناامید هم شدید که تصمیم بگیرید همه چیز را رها کنید؟
از صفر تا صدی که شروع کردیم در بحث زندگی ورزشی ما همیشه تلاش بود و ورزش یکی از ویژگیهایی که دارد انسان ها را قوی بار میآورد انسانها و افراد صادق و درستکاری بار میآورد. چون ورزش حتما مبارزه رو به رو و تن به تن است و حتماباید تلاش کنی از لحاظ جسمی و روحی آماده باشی حریف را شکست بدهی نمیتوانی با دروغ و حیله و زیراب زنی طرف را شکست بدهی و این اتفاق قشنگ ورزش است که باعث شد به اینجا برسیم و یک بخشی تلاش خودمان بود و شرایط فیزیکیمان بود. البته الان نمیشود گفت که در والیبال حتما باید 2 متر قد داشته باشی قد بلند خوب است ولی اگر قد کوتاه هم داشته باشی میتوانی به عنوان یک پاسور یا به عنوان یک مربی و بدنساز فعالیت کنیم و به موفقیت برسیم. تلاش کردیم به اهدافی که داشتیم برسیم و بعد از آن هدف گذاری های دیگر داشتیم که انجام دادیم. من همیشه گفتم یکی از ویژگیهایی که دارم استفاده از تجربیات افراد موفق است و الگو قرار دادن افرادی که بعد از دوران ورزشیشان افراد موفقی بودند یا در ورزش بودند و باعث شدند به نوعی در کورس بمانم و اتفاق برای من اتفاق قشنگی بود.
*برای فردای بهنام محمودی تصویری ساختید؟ چه در حوزه ورزشی چه حوزه های دیگر.
البته من تصویرسازی ذهنی که کردم شاید در ذهنمان این بود که به کجا می رسیم شاید اگر این سوال را 15 سال پیش می پرسیدید اصلا نمیدانستم چیست اما بعد از تأثیر دانشگاه و آکادمی درباره تصویرسازی ذهنی مطالعاتی کردیم و برای آینده خودم فکر کنم برنامه ریزی و هدف گذاری کردیم و حتما بدون این هم انجام نخواهد شد. همیشه در هر جایی هستم سعی میکنم آدم تأثیرگذاری باشم. در کنار مردم باشم و در جاهای مختلف و محلی که زندگی میکنم شهر کرج، با مردم ارتباط تنگاتنگی دارم و خیلی ها میگویند بهنام خوب است که از اینجا نرفت هدفم این است که در این 4 سالی که در شورا بودم به مردم خدمت صادقانه کردم و خیلی از جاها صداقت من باعث شد که مورد شماتت برخی از دوستان قرار بگیرم ولی در آخر برد با من بود که توانستم صادقانه به مردم خدمت کنم و الان هم اهداف بلندی دارم و سعی میکنم در کنار ورزش باشم و در دانشگاه تجربیاتی که دارم در اختیار جوانترها قرار بدهم تدریس کنم و لذت ببرم و چیزهایی از آنها یاد بگیرم و تجربیات خودم را هم انتقال دهم و برای خودم هم انشالله خدا کمک کند و تلاش کنم به آنجا برسم.
*با رفتن کولاکوویچ به نظر شما باید سکان تیم ملی را به یک ایرانی بسپاریم یا مثل سنوات گذشته به دنبال مربی خارجی باشیم؟
در انتخابات فدراسیون والیبال که شرکت کردم یکی از برنامههایم این بود که به تدریج باید از مربیان ایرانی استفاده کنیم و شرایط باید مهیا میشد و الان هم با برگشت آقای داورزنی به رأس فدارسیون والیبال که از مدیران توانمند و زحمتکش ورزش و به خصوص والیبال هستند فکر میکنم باید همه ویژگیها و نقطه قوت و نقطه ضعف مربی داخلی و خارجی را بسنجیم و شرایط مالی فدراسیون و شرایط هدف گذاری و سیاست فدراسیون را باید بسنجیم و آقای داورزنی انشالله مثل اینکه کارهای خیلی خوبی هم دارند انجام میدهند و هفته آینده جلسه ای هست که برای انتخابات بعدی تیم ملی از کارشناسان خبره والبیبال استفاده میکنیم که بتوانیم بهترین تصمیم را برای والیبال کشور بگیریم. همه دوستانی که به من لطف دارند چه در رسانه ها، چه در مطبوعات و چه در استانهای مختلف که به ما محبت دارند تماس میگیرند و ما نقطه نظراتشان را بررسی میکنیم و من همیشه گفتم ما مربیان خیلی خوبی در کشور داریم و اعتقاد دارم مربیان وطنی ما توانایی مربیگری برای تیم ما را دارند باید از فیلتر کمیته فنی بگذرند و حتما مشاوران و همکاران و همراهان خوبی در کنارشان باشد مربیان خارجی خوب هم از خدایشان است که به ایران بیایند اما باید در فدراسیون هدف گذاری و برنامه ریزی کنیم و به نتیجهای برسیم که به نفع والیبال باشد. هر دو گزینه مربی داخلی و مربی خارجی میتوانند مربیگری کنند مربیان تراز اول دنیا علاقه مند هستند به ایران بیایند اما باید بررسی کنیم و تجزیه و تحلیل کنیم و تجربه آقای داورزنی به کمک والیبال خواهد آمد و بتوانیم بهترین تصمیم را برای والیبال کشور بگیریم. والیبال همین یکی دو سال توقفی داشت و نمیتوانستند برنامه ریزی بلند مدتی داشته باشند اما الان با وجود آقای داورزنی و حتی وزارت ورزش که نگاهی ویژه آقای سلطانی فر و مجموعه خودشان و آقای صالحی امیری به والیبال دارند که مجوز بازی های المپیک را گرفتیم و از طرفی حضرت آقا نگاه ویژهای به جوانترها و والیبال دارد انشالله اتفاقات خوبی بیفتد و بتوانیم با پشتیبانی و برگزاری لیگ خیلی خوب و تربیت مربیان خوب بتوانیم به نقطه اوجمان برسیم و به نظرم یکی از ورزشهای پرطرفدار والیبال است که خانواده ها علاقه مند هستند و هنگام مسابقات پای رسانه هستند و پیگیرند و بردهای والیبال باعث شادی مردم میشود و ما افتخار میکنیم. بازیهایی که در لیگ ملتها داشتیم انقدر پرطرفدار بود. من حدود 1 سال بازی کردم. دو قطب والیبال در ایران داریم یکی ارومیه است و دیگری گنبد کاووس که مردم آنجا عاشق والیبال هستند وقتی حاضر شدم در این مسابقات شاید مردم دو سه ساعت در خیابان ها پایکوبی میکردند و این برای ارزشمند است.