رضا اورنگ در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ درباره سریالهای مناسبتی تلویزیون گفت: «سریالهای مناسبتی فقط در ایران ساخته میشوند، البته در جاهای دیگر هم مناسبت وجود دارد و برای محیط زیست یا اتفاقهای تاریخی مانند چرنوبیل که مربوط به دو دهه قبل است، سریال و مستند ساخته میشود و در صورت استقبال از آن ممکن است ادامه آن هم جلوی دوربین برود. در ایران اما با تعجیل برای ایامی چون محرم، نوروز و رمضان سریالهایی ساخته میشود، در حالی که باید از الان برای ساخت سریالهای ماه رمضان سال آینده اقدام کرد و کار باکیفیتی آماده کرد.»
او در ادامه گفت: «بگذارید مثالی برایتان بزنم: یکی از مدیران یکی از شبکههای تلویزیون زمانی از من طرحی برای یک سریال مناسبتی ماه رمضان خواست؛ گفتم شاید بتوانم با عجله طرح و فیلمنامه را برسانم اما شما چطور میخواهید ظرف یک هفته کار را بسازید؟ در صورت ساخت مشخص است نتیجه چه خواهد شد. چرا باید سریالهای مناسبتی بسازیم؟ سریال باید ساخته شود اما چرا کار خوب نسازیم؟ چرا سریالسازی را مانند بیلان میبینیم که حتما باید در کنداکتور تلویزیون در رمضان و محرم و نوروز وجود داشته باشد اما با عجله و بدون نظارت بر کیفیت این آثار؟ آنهم در حالی که کار مناسبتی سختتر است و باید مخاطب را جذب کنید و حرفتان را هم بزنید.»
اورنگ با اشاره به سالهای دورتر و برنامههای تلویزیونی گفت: «سالها قبل تلویزیون بعد از ساعت 10 شب تعطیل میشد و کارهای معدودی ساخته میشد، اما همان کارها درست و ماندگار بود. امروز دیگر خبری از طراح و کارگردان خوب نیست و کارها با فامیلبازی پیش میرود. بارها دیدهایم سریالی در ایام رمضان پخش شده در حالی که همچنان تصویربرداری کار ادامه دارد. نتیجه کار هم معمولا ضعیف است. این را به عنوان کارشناس میگویم. آدمهایی که در دهه شصت و هفتاد که به نظرم اوج تلویزیون بود، مشغول به کار بودند و امروز بازنشست شدهاند، سرمایههای تلویزیون هستند و باید از نظراتشان استفاده کرد و از آنها پرسید چطور با آن امکانات کم چنین کارهای ماندگاری را تولید کردید؟»
او درباره استقبال نشدن از سریالهای رمضانی در نسبت با سالهای قبل هم گفت: «از عدهای شنیدهام که استقبال نشدن از سریال «سرباز» و «زیرخاکی» این است که موضوعشان ماه رمضان نیست؛ این ادعای غلطی است چون سریال اگر خوب باشد مردم تماشا میکنند و کار قوی همیشه با استقبال مردم مواجه شده است. چطور جلیل سامان که «ارمغان تاریکی» به «زیر خاکی» رسیده است؟ سوال من این است که شورایی که در تلویزیون کارها را میخوانند و تایید میکنند چطور اجازه ساخت چنین سریالهایی را میدهند؟»
اورنگ معتقد است: «اصل در دنیا این است که وقتی حرفی برای گفتن دارید، فیلم یا سریال بسازید. بهترینها هم وقتی حرفی برای گفتن دارند، کار میکنند. مثل این است که از اسپیلبرگ بخواهید سالی سه فیلم بسازد مشخص است نتیجه چه خواهد شد. اینجا مانند آژانس است و آدمها به نوبت سریال میسازند و از اینکه مدیر و شورای قویای نیست تا ایرادهای کار را بگیرد و کنداکتور خالی است، پس فیلمنامهنویس و کارگردان هم هرچقدر قوی باشد، مانند فوتبالیستی که ماهها تمرین نکرده و فقط نامی از او مانده است.»
این منتقد که نبود رقابت را بلای جان تلویزیون میداند در همین رابطه گفت: «در تلویزیون رقابت وجود ندارد در حالی که پیشتر رقابت وجود داشت و حق و انتخاب ولی امروز چند تهیهکننده نورچشمی مشغولند که کسی در کارشان دخالت نمیکند و ساختههاشان مخاطب را پس میزند. امروز در شرایطی که کرونا موجب خانهنشینی مردم شده ما مخاطبانی داریم که مدام پای تلویزیون هستند اما «سرباز» را تماشا نمیکنند و این فاجعهای است در تاریخ تلویزیون... مانند اینکه عشقسینما و خرهفیلم باشید اما سینما نروید. هادی مقدمدوست کاربلد نیست و وگرنه کجای دنیا شما میبینید که سریالی همزمان هم تصویر داشته باشد، هم نریشن و هم دیالوگ؟ در حالی که داستان پیش نمیرود. این کار غیرحرفهای است و آدمهایی که اجازه ساخت «سرباز» را دادهاند هم کارشناسانی غیرحرفهای هستند. چطور شد که هر کسی که احساس کرد نویسنده و کارگردان است به تلویزیون آمد؟ نوابغ سینما در ساخت سریال کم میآورند، نمونهاش وودی آلن است که با سریالی شش قسمتی نتوانست موفق شود (مینیسریالی شش قسمتی با نام «بحران در شش قسمت» با سرمایهگذاری آمازون) و خودش هم از نتیجه کارش راضی نبود.»
اورنگ درمورد پیامهای بازرگانی و اسپانسرهای فراوان تلویزیون که اعتراض زیادی را هم به دنبال داشته گفت: «زمانی تلویزیون انتخاب میکرد اسپانسر چه کسی باشد و اسپانسرها با التماس گوشهای از تصویر را برای لحظاتی مال خود میکردند اما امروز ما با حکومت اسپانسرها طرف هستیم. این چنین است که رییس دانشکده صدا و سیما مصاحبه میکند و پیامهای بازرگانی و اسپانسرهای فراوان صدا و سیما را به بهانه تعداد کارمندهای این سازمان توجیه میکند. این نشان از تفکر حاکم در تلویزیون دارد.»
او همچنین درمورد آمارهای صدا و سیما گفت: «من آمارهای تلویزیون در میزان مخاطب را قبول ندارم. آن هم زمانی که باکس تلویزیون خالی است و شما دو برنامه پربیننده را همزمان از دو شبکه مختلف نمیبینید و سریالها پشت سر هم پخش میشوند. ضعف اساسی را در مدیریت تلویزیون میبینم. کمبود بودجه بهانه است و بودجه دور ریخته میشود و هدر میرود. مردم دیگر با بازیگران کاری ندارند و این سریال است که شخصیت و بازیگر را میسازد چون سریال مانند سینما نیست. سریال به خاطر قصه و شخصیتپردازی جذاب دیده میشود.»
رضا اورنگ حرفهایش را اینطور به پایان رساند: «باز هم تاکید میکنم در روزهایی که مردم خانهنشین شدهاند، تلویزیون فرصتی طلایی داشت تا دوباره مخاطبانش را جذب کند اما این فرصت را از دست داد و نه تنها از این موقعیت استفادهای نبرد که برعکس عمل کرد و فکر نمیکنم تلویزیون دیگر بتواند خودش را نجات بدهد.»